میدانید من به دانستن نیازمندم کاش میشد این را برای همه توضیح داد
معلمی به معنای تمام کلمه یعنی نیاز به دانستن
هر روز تشنه دانستنی و هر روز جرعه ای مینوشی و هر شب سیراب از علم به بستر میروی
روز اول تدریس را یادم نمیاد چون تا جایی که یادم میاد داشتم ئدرس میدادم
به همکلاسی هام
به دختر همسایه
به دوستم
به خواهرم
به دختر خواهرم
اولین روز را یادم نمیاد
بعدها که جمعیتی از دانش آموزن و دانشجویان را مقابلم دیدم نترسیدم
با اعتماد به نفس خیلی محکم و بدون هیچ دغدغه ای نوشتم
از هر چیزی که می دانستم گفتم
ساعتی را به حل حساب و ریاضی میگذراندم
ساعتی از زندگی می آموزاندم و ساعتی را به زبانی دیگر حرف میزدم
سخت نبود
نمیدانم چرا کارهای ان روهزها برایم سخت نبود
شاید چون من معلمی را شغل نمیدانم