ویرگول
ورودثبت نام
MorrisSetudegan
MorrisSetudeganPsychotherapist (systemic) Social Manager, member of APA, member of BSO and Systemis in Switzerland رواندرمانگر و استاد دانشگاه
MorrisSetudegan
MorrisSetudegan
خواندن ۲ دقیقه·۸ ماه پیش

انکدوت از اطاق درمان ۲

✔️ انکدوتی از اتاق درمان ۲

✨ پسرکی که همیشه می‌خندید (خودشیفتگی نوع دوس‌داشتنی/وابسته)

سن: ۲۳ سال
شغل: دانشجوی روان‌شناسی

مشکل اصلی: ناتوانی در ابراز خشم و مخالفت؛ وابستگی شدید به تایید دیگران

شرح حال:
وقتی برای اولین بار وارد شد، با لبخندی بزرگ سلام کرد. همه چیز را با شوخی بیان میکرد، حتی وقتی از زخم‌های خانوادگی حرف میزد. گفت: "بابام آدم سردیه، ولی خب... لابد آدمه دیگه، مشکلات خودشو داره، ها؟!"

هر جا باید اعتراض می‌کرد، لبخند می‌زد. وقتی ازش خواستم در مورد یه رابطه‌ی ناراحت‌کننده صحبت کنه، مکث کرد و بعد گفت: "اوه، اون که خوبه دیگه! من زیادی حساسم شاید."
در طی جلسات، کم‌کم معلوم شد که تو کودکی، تنها زمانی مورد توجه قرار میگرفته که "بامزه" و "مثبت" بوده. ناراحتی مساوی با تنهایی بود براش. یاد گرفته بود با لبخند، آدم‌ها رو نگه داره، حتی اگه از درون، شکسته باشد.

یادداشت درمانگر
👈 لبخندش دیوار بود؛ پشتش پسری نشسته بود که میترسید اگه بگم "ناراحتم"، "دوستت ندارم"، یا حتی فقط "نه!"، دیگه دوست‌ داشتنی نباشه. اون مهارت عجیبی در شاد بودن داشت، اما اون شاد بودن، همیشه بوی زنده‌ موندن میداد، نه زندگی کردن.

--------------- 😞 -------------


✨ دختری که همیشه باید آماده می‌بود (کمال‌گرایی و اضطراب پیش‌بینی‌نشده)

سن: ۲۶ سال
شغل: کارمند شرکت دارویی
مشکل اصلی: اضطراب دائمی؛ ناتوانی در شروع کارها مگر با آمادگی کامل؛ خودانتقادی شدید

شرح حال:
با دفترچه‌ای قطور وارد شد. همه‌چیز را نوشته بود؛ احساساتش، وقایع روز، حتی احتمالاتی که ممکن بود در جلسه مطرح بشن.

با صدای پایین گفت: "من فقط نمی‌خوام وقت شما رو تلف کنم... باید مطمئن می‌شدم همه‌چیزو کامل آوردم."
در محیط کار، بارها پروژه‌هایی رو شروع نکرده بود چون احساس میکرد هنوز "کامل" یاد نگرفته. جمله‌ای که مدام تکرار میکرد این بود: "اگه چیزی ناقص انجام بدم، نمی‌تونم خودمو ببخشم - هیچوقت."
در روند درمان، ریشه‌ی این ترس به خانه‌ای برگشت که مادرش اغلب با اخم به اشتباهات کوچک واکنش شدید نشون میداد، و نمره‌ی ۱۹.۷۵ یعنی "بی‌دقتی" نه افتخار.

یادداشت درمانگر
👈 او با آمادگی وسواس‌گونه‌اش، دیواری دور خودش کشیده بود؛ دیواری از دانش، کنترل و پیش‌بینی. اما زیر این دیوار، دختری ایستاده بود که با خودش میگفت: "اگه کامل نباشم، لیاقت دیده شدن ندارم."


ادامه دارد...


دکتر موریس ستودگان

#انکدوت_اطاق_درمان

درمانمحیط کار
۳
۱
MorrisSetudegan
MorrisSetudegan
Psychotherapist (systemic) Social Manager, member of APA, member of BSO and Systemis in Switzerland رواندرمانگر و استاد دانشگاه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید