منتالیزیشن (Mentalization) به توانایی ذهنی برای درک حالات درونی خود و دیگران گفته میشود—یعنی فهم این که دیگران افکار، احساسات، باورها و نیتهای جداگانهای دارند که ممکن است با تجربههای ما متفاوت باشد. این مفهوم در روانکاوی، بهویژه در نظریههای پیتر فوناجی و همکارانش، نقش محوری در رشد روانی و تعاملات اجتماعی ایفا میکند.
✅ اختلال در منتالیزیشن:
عینیتبخشی (Objectification) فرایندی است که در آن یک فرد یا گروه انسانی بهعنوان یک "شیء" یا "ابزار" دیده میشود، نه یک موجود دارای ذهن و احساس. این مفهوم بیشتر در روانشناسی اجتماعی و فلسفه اخلاق مورد بحث قرار میگیرد، بهویژه در نظریههای فمینیستی درباره جنسیسازی (Sexual Objectification) یا در مطالعات مربوط به بردگی، نژادپرستی، و جنگ.
✅ نشانههای عینیتبخشی:
منتالیزیشن و عینیتبخشی از جهاتی در تضاد با یکدیگر هستند:
✅ منتالیزیشن قوی → کاهش عینیتبخشی: اگر فرد توانایی منتالیزیشن بالایی داشته باشد، درک بهتری از افکار و احساسات دیگران خواهد داشت، در نتیجه آنها را کمتر بهعنوان "ابژه" میبیند.
❌ منتالیزیشن ضعیف → افزایش عینیتبخشی: وقتی فرد توانایی درک ذهنیت دیگران را نداشته باشد، احتمال دارد آنها را بهصورت شیء یا ابزار ببیند.
منتالیزیشن و عینیتبخشی دو مفهوم مرتبط اما متضاد هستند: هرچه توانایی منتالیزیشن قویتر باشد، احتمال عینیتبخشی کمتر میشود. در اختلالات BPD و اوتیسم، که درک ذهنی دیگران دچار مشکل است، احتمال عینیتبخشی ناخواسته نیز بیشتر میشود.