صحبت کردن در باره فعالیتهای روزانه به زبان انگلیسی از رایج ترین موضوعات در مکالمات روزمره است. به همین دلیل در این مقاله سعی کرده ام تا کارهای روزمره یا همون Daily Routines and Activities به زبان انگلیسی رو همراه با مثال و توضیحات کاربردی براتون توضیح بدم.
1. wake up
بیدار شدن از خواب
My alarm clock always rings and wakes me up at six o’clock every morning.
ساعتم همیشه زنگ میزنه و هر روز صبح ساعت ۶ منو بیدار میکنه.
2. get up
بلند شدن از رختخواب
I really struggle to get moving in the morning. I get up at six thirty.
واقعاً برام خیلی سخته که صبحها از رختخواب بلند بشم. من ساعت شش و نیم از خواب بلند میشم.
I stay up late on weekends.
آخر هفته ها تا دیر وقت بیدار می مونم.
3. make bed
درست کردن رختخواب
I make the bed before I come down for breakfast.
قبل از رفتن برای صبحانه، رختخواب را مرتب می کنم.
4. brush teeth
مسواک زدن
Then I go to the bathroom to get washed and brush my teeth. Healthy teeth are very important.
بعد میرم دشستشویی دست و صورتم رو می شورم و دندان هام رو مسواک میزنم. دندون های سالم خیلی مهمن.
5. get dressed
لباس پوشیدن
After that I get dressed. I like to wear a tie.
بعدش، لباس می پوشم دوست دارم کروات بزنم.
6. brush my hair/do my hair
درست کردن مو
Sometime I don’t have time to do my hair, so I just put a scarf over it.
بعضی وقتها فرصت ندارم موهام رو درست کنم، بنابراین یه روسری روی موهام می ندازم.
7. put on makeup
آرایش کردن
برای آرایش کردن معمولا از این سه تا فعل استفاده می کنیم:
put on makeup
do (someone’s) makeup
wear makeup
مثال:
It takes me about 15 minutes to put on/ do my makeup.
تقریبا یک ربع طول می کشه تا آرایش کنم.
She doesn’t usually wear much make-up.
اون معمولا خیلی آرایش نمی کنه.
Sara had no make-up on.
سارا اصلا آرایش نداشت.
8. have breakfast
صبحانه خوردن
Then I usually have a big breakfast. We usually have boiled eggs, milk with toast, butter and jam.
بعد، معمولاً یک صبحانه مفصل میخورم. ما معمولاً تخم مرغ آب پز، شیر همراه با تُست، کره و مربا می خوریم.
9. leave the house
ترک کردن خانه
We all leave home at 7:30. I drive my little daughter to school and then I go to work.
همه ما ساعت هفت و نیم خانه را ترک می کنیم. من با ماشین دختر کوچکم را به مدرسه می برم و بعد به سر کار میرم.
10. go to work
رفتن سرِ کار
My commute takes around an hour, so I have to leave the house at half past seven at the latest. I often have to stay late at work and do overtime.
رفتنِ من حدود یک ساعت طول میکشه، بنابراین ناچارم حداکثر ساعت هفت و نیم خانه را ترک کنم. اغلب ناچارم تا دیر وقت سر کار بمونم و اضافه کار انجام بدم.
11. have lunch
ناهار خوردن
I can only take a short lunch break. My meal habits are all over the place. Sometimes I skip meals.
وقت ناهاری من خیلی کوتاهه. غذا خوردن من ساعت مشخصی نداره. بعضی وقتها بی خیال غذا میشم.
12. leave office
ترک کردن دفتر کار
After I finish work I go straight home.
بعد از اتمام کار، مستقیم میرم خونه.
13. get home
رسیدن به خونه
I don’t get home until six at the earliest. Most days I’m so tired when I get home that I just crash on the sofa and watch TV. I’m pretty busy but I prefer it that way.
من زودتر از ساعت شش به خونه نمیرسم. اغلب روزها انقدر خسته ام که وقتی به خونه میرسم، فقط روی مبل ولو میشم و تلویزیون تماشا می کنم. خیلی سرم شلوغه، اما این روش رو دوست دارم.
14. have a snack
خوردن خوراکی مختصر
I have a snack of fruit, crisps and chocolate in the afternoon.
بعد از ظهر یک خوراکی مختصر شامل میوه، سیب زمینی سرخ شده و شکلات می خورم.
15. take a nap
چُرت زدن
Sometimes I take a nap in the afternoon.
بعضی وقتا بعد از ظهر یک چُرت میزنم.
16. exercise
ورزش کردن
After I get home I often do exercise. I like to go jogging with peers. Sometimes I do sit-ups.
اغلب بعد از رسیدن به خونه ورزش می کنم. دوست دارم و با همسالان خودم برم یواش بدوم. بعضی وقتها دراز و نشست میرم.
17. take / have a shower
دوش گرفتن
After that I take a shower. So I can feel clean and fresh.
بعد از اون دوش می گیرم. بنابراین احساس تمیزی و سرحالی می کنم.
18. make dinner
شام درست کردن
I don’t want to waste money on takeaways and eating out. So, I’ll cook a big batch of something, then freeze it and eat it for several days.
نمی خوام پولم رو برای غذاهای بیرون بر و غذا خوردن در رستوران هدر بدم. بنابراین مقدار زیادی از یک غذا رو درست می کنم، بعد اونو فریز می کنم و طی چندین روز میخورم.
19. I often help my spouse do housework. I …
اغلب به همسرم در کارهای خونه کمک می کنم.
mop the floor
تی می کشم
vacuum
جارو برقی می کشم
water the lawn
به چمن ها آب میدم
do the laundry
لباس ها رو می شورم
do the dusting
گردگیری می کنم
20. have dinner
شام خوردن
I have dinner at 9:00 o’clock. We usually talk about the day’s events over the dinner table.
ساعت ۹ شام میخورم. ما معمولاً سر میز شام در مورد اتفاقات روز صحبت می کنیم.
21. take out the trash
بیرون بردن آشغالها
I take out the trash before beginning to stink up the house.
من آشغالها را قبل از اینکه خونه بو بگیره بیرون می برم.
22. do the dishes
شستن ظرف ها
Then I coerce the children into doing the dishes.
بعد بچه ها را وادار می کنم تا ظرفا رو بشورن.
23. go to bed
رفتن به رختخواب
At 10:00 o’clock I turn off the lights and go to bed.
ساعت ۱۰ چراغها رو خاموش می کنم و به رختخواب میرم.