رویا بابایی خبرنگار حوزه معلولان
به بهانه اولین سالگرد ریاست قادری در سازمان بهزیستی کشور
رئيس سازمان بهزیستی کشور روز پنجشنبه ۲۹مهر ماه در اقدامی غافلگیرانه و بدون اطلاع قبلی دست به تودیع معاون توانبخشی این سازمان زد.این اقدام قادری که درست یک روز پس از دیدار با رئیس قوه قضائیه رخ داد، بهانه خوبی شد تا نگاهی به سلسله انتصابهای او بیندازیم.
سال گذشته پس از آنکه قادری به صندلی ریاست سازمان بهزیستی کشور تکیه زد، در یکی از اولین اقداماتش، "اصغر کاظمی" را که آن زمان در بنیاد مستضعفان، مامور به خدمت بود به همراه خود به بهزیستی آورد.
او ابتدا کاظمی را در قامت معتمد خود به مدیر کلی دفتر ریاست سازمان و پس از چندی بهعنوان نیروی وفادارش به معاونت امور توانبخشی منصوب کرد تا کاظمی اینبار دفتر ریاست را به مقصد دفتر توانبخشی ترک کند.
سپس علیرضا انجلاسی از فضای عملیاتی سازمان، جای کاظمی را در حوزه ریاست گرفت.
چندی نپایید که قادری عذر کاظمی، یار دیرین خود را خواست و بااینکه جایگزینی برایش سراغ نداشت، با همان عجله همیشگی حکم تودیعش را صادر کرد.
این درحالی بود که تصور میشد صحبتهای دونفره آنها که در جلسه پیشبینی نشدهای (که روز چهارشنبه پس از دیدار با رئیس قوه قضائیه در حاشیه خیابان ولیعصر) شکل گرفته بود بر دل قادری اثر کرده و دستکم از تودیع ناگهانی کاظمی پیشگیری کند، اما چنین نشد و قادری صبح روز بعد او را تودیع کرد تا نشان دهد استدلالهای رفیق قدیمیاش افاقهای نداشته است.
اکنون نیز از میان گزینههای احتمالی برای تصدی جایگاه معاونت توانبخشی، ظاهرا شانس "فاطمه عباسی" (معروف به نیروی روی نیمکتی، آماده برای تصدی موقت جایگاههای بلا صاحب) پررنگتر است.
انتصاب امیرحسین عربزاده از دیگر دستپاچگیهای قادری است. او آبان سال گذشته عربزاده را در جایگاه سرپرست دفتر مشارکتهای سازمان نشاند و یکسال بعد این سمت را از او پس گرفت و برای حفظ آبرو طی حکمی بهعنوان "مشاور امور مجلس" خود منصوبش کرد. حال آنکه این دو جایگاه از نظر قرابت تخصص، در دورترین فاصله ممکن قرار دارند!
از دیگر انتصابهای عجولانه قادری میتوان به جابجایی "علی ربوبی" اشاره کرد.ربوبی از معدود دارندگان تجربه چندین ساله در حوزه مسکن است که در مهر ۹۸ به مدیرکلی دفتر مسکن مددجویان درآمد.اما قادری بدون توجه به پیشینه وی، او را از حوزه مسکن منتقل و بهعنوان رئیس مرکز فناوری اطلاعات منصوب کرد تا لابد در این حوزه نیز منشا اثر باشد، غافل از اینکه او در این حوزه فاقد تجربه و احتمالا دانش است و اساسا متخصصان یک حوزه در همه حوزهها تخصص ندارند. بنابراین این جابجایی بیش از آنکه برای سازمان سودمند باشد برای حیثیت شخص قادری هزینه برداشت.
لذا طولی نکشید که قادری در کمتر از شش ماه با برداشتن عربزاده از صفحه شطرنج پرآشوبش و پیش از انکه ربوبی فرصتی برای جاافتادن در پست جدیدش بیابد، بار دیگر او را منتقل و اینبار به سرپرستی مرکز مشارکتهای مردمی و توانمندسازی سازمان گمارد تا یکبار دیگر عدم شناخت خود از مدیران و دستپاچگی در انتصابهایش را به نمایش بگذارد.
در این میان اما حقالسهم کرمزاده قابل اعتناست.انتصاب او را میتوان جالبترین انتصاب قادری دانست. کرمزاده ابتدا رئیس کمیته انتصابات بود. پس از چندی وقتی انتصابها تمام شد و پستها ته کشید، یک سهم هم برای خودش برداشت و رفت.ماجرا از این قرار است که ربوبی از فناوری اطلاعات منتقل شد و این پست خالی ماند. بنابراین بهترین زمان برای قدردانی از زحمات کرمزاده فرا رسید. لذا کرمزاده پست مدیریت فناوری اطلاعات را از آن خود کرد تا مزد زحماتش را دریافت کرده باشد.
این روش علاوه بر اثبات عدم توانایی قادری در مدیریت سازمان، در نهایت آتش در خرمن جامعه هدف است و دود اشتباهات قادری در چشم جامعه هدف سازمان خواهد رفت.
در این میدان پرآشوب اما دفتر توانمندسازی از تیررس دید قادری دور ماند و پست مدیرکلی آن از پس از استعفای مبهم ایروانی همچنان خالی و بلاتصدی است در حالیکه این دفتر از کلیدیترین زیرمجموعههای توانبخشی است و مدیریت امور آن فعلا در ید اختیار فردی در پست معاونت است که اعتقادی به مددکاری در توانبخشی ندارد و برای پیگیری امور معلولین، تسهیلگر با مدرک زیر سیکل را کافی میداند!
سید مرتضی حسینی هم از جمله مدیران وارداتی به سازمان است که با مدرک دکترای جغرافیا انتصابش بهعنوان معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان در زمره انتصابهای دور از تخصصهای مورد نیاز سازمان قرار داشته و محل هزینه برای مدیریت قادری محسوب میشود.او که کمتر از ۱۰ سال سابقه کار اداری دارد، پیش از بهزیستی در کمیتهامداد فعالیت میکرد.
انتصاب حمزه شریفیدوست به سرپرستی دفتر فرهنگی سازمان نیز از جمله انتصابهای سفارشی است که توسط قادری صورت گرفته. بد نیست اشاره کنیم شریفیدوست صاحب ایده راهاندازی شبکه هیاتهای اجتماعی در بهزیستی برای تحقق تمدن اسلامی است که در صورت ادامه به انحراف بودجه و رسالت بهزیستی میانجامد.
همچنین انتصاب سید محمدجواد حسینی بعنوان سرپرست دفتر بازرسی سازمان نیز به به دلایل مختلفی محل بحث و نتیجه بیدرایتی در سازمان است.
حالا این نکته که چه عاملی باعث شده تا قادری درهای بهزیستی را به روی غریبهها و افراد فاقد تخصص باز کرده و اهالی قدیمیاش را بیرون و یا به حاشیه براند و همچنین چرا همزمان با ورود وزیر جدید و علیرغم دستور او مبنی بر ممنوعیت جابجاییها، دست به برخی تغییرات مدیریتی زده نیز، دو سوالی است که ذهن مشوش ِقادری ِ این روزها باید به آن پاسخ دهد!
انتصابهای استانی و گزينش مدیران کل ادارات بهزیستی در استانها نیز داستان خود را دارد و اغلبشان مثنوی هفتاد من کاغذند که در جای خود به آن خواهیم پرداخت.
اما اگر گزینهی اینبارِ قادری برای حوزه توانبخشی، عباسی است حتی با چشم بسته هم میتوان گفت این دور باطل او برای رسیدن به نقطه مطلوب همچنان ادامه خواهد داشت.
تا وقتی متخصصان نامدار حوزه توانبخشی منزوی باشند سهم قادریها از توانبخشی، ناتوانبخشی است لذا کاظمی و عباسی که هیچ، این میدان جای عرضاندام بسیار قَدَرتر از آنها هم نیست!
از تصميمات و انتصابهای عجولانه و عدم ثبات قادری بر سر انتخابهای ناشی از فقدان شناخت و درایتش نمیتوان بهراحتی عبور کرد؛ لذا باید آگاهی داد که مشکل جای دیگریست، همانجایی که قادری با خوش خیالی میخواهد توانبخشی شکست خورده را با عباسیها؛ متحول کند!