اول که اسمش رو شنیدم تصویر یک سالن ورزشی اومد توی ذهنم. ولی از کلمه دومش میشد فهمید که به اینستا و وبسایت ربط داره.
الان حدود 3 ماهه که توی این باشگاه دارم ورزیده میشم.
ماه اول مغزم رگ به رگ شده بود!
قبل اینکه بیام توی این باشگاه فکر میکردم میام و نوشتن و نگارش رو یاد میگیرم و تمام!
ولی اومدم و دیدم نه، کار بالاتر از این حرفاس!
راستش تا موقعی که بیام توی باشگاه یک مقاله هم ننوشته بودم. اصلا اصول مقالهنویسی رو بلد نبودم.
سئو رو در حد تئوری بلد بودم؛ یعنی فقط میدونستم چه معنایی داره و باید کارهایی روی متن انجام داد تا افراد بیشتری بتونن ببینن و توی گوگل اولین نفرموضوع خودمون باشیم.
کلمه گوگل آنالیتیکس فقط به گوشم خورده بود.
لینکدین داشتم ولی نمیدونستم باید چطور فعالش کنم.
توئیتر رو فقط در حد مطالبی که داخل اینستاگرام منتشر میشد میشناختم.
محصولنویسی رو خیلی ساده بهش نگاه میکردم.
از سایتهای منابع تصویری فقط شاتراستاک و فریپیک رو میشناختم.
کلمه پادکست رو فقط شنیده بودم.
فقط یک بار از پاورپوینت برای ارائه پروژه کارشناسی استفاده کرده بودم و قابلیتهاش رو نمیشناختم.
از قیف بازاریابی و قلاب و ... فقط مطالب پراکنده شنیده بودم.
داستاننویسی رو اصلا نشنیده بودم.
در مورد Ebook فقط میدونستم یعنی کتاب الکترونیک و حتی یک Ebook هم نخونده بودم چه برسه به اینکه بخوام بسازم!
روشهای تحلیل محتوا و نوشتن استراتژی چیزایی بود که همیشه دوست داشتم بلد باشم.
خیلی دوست داشتم بتونم رپورتاژ آگهی بنویسم؛ ولی بلد نبودم.
ساخت رزومه و توسعه پرسونال برند هم جز مواردی بود که همیشه احساس نیاز به یادگیری اونها رو داشتم.
اینستا رو در حد گشت و گذار داخل Explore استفاده میکردم یا نهایتا هر چند وقت یک بار پست و استوری میذاشتم.
همه اینها به اضافه موارد ریز و درشت دیگه توی دوره محتوانویسی باشگاه محتوا، بهطور مفصل و با انجام تمرنهای زیاد آموزش داده شد و من متوجه شدم که محتوانویسی فقط به بلد بودن نگارش ختم نمیشه!
واقعا این موضوع درسته که میگن هر چی بیشتر یاد بگیری متوجه میشی چیزی بلد نیستی!
ممنونم از محتواکلابیها یا باشگاه محتواییهای عزیز که توی مسیر یادگیری همیشه همراهم هستن.
یاران باشگاه خداقوت!