
«شوق پرواز»
✍ سیده الهام موسوی
تا حالا از خودت پرسیدهای؟
تا کی میخواهی منتظر معجزه باشی؟
معجزهی مسیر بندگی، خود تو هستی.
نکند دیر شود.
نکند این بالها، هرگز پرواز را تجربه نکنند...
نکند این دل، اسیر دنیا شود،
غرق در حبّ دنیا...
نکند نتوانیم آن کاری را انجام دهیم که برایش آفریده شدهایم.
دنیا اگر در نگاهت زیبا شد، نگران باش!
زیبایی فریبندهی دنیا، همان «لَا تَقْرَبْ هٰذِهِ الشَّجَرَةَ» است...
دنیا فقط یک معبر است،
دلیل حرکت است،
و شاید خودش همان پل صراطیست که باید از آن بگذری.
از امتحانهای الهی گلایه داری؟
این امتحانها چراغهای قرمزیاند در مسیر بندگیات؛
تا بیدارت کنند.
پس شاکر باش...
با چشم ظاهری، مقصد را نمیبینی.
باید با چشم دل ببینی.
و مقصد کجاست؟
خودت معجزهای... فقط باید جور دیگر نگاه کرد، جور دیگر عمل کرد نشانهها را پیش بگیر!
همانجایی که شهید آوینی میگوید:
«اگر مقصد را در زیر این سقفهای دلتنگ و در پس این پنجرههای کوچک که به کوچههای بنبست باز میشوند، نمیتوان جست،
بهتر آنکه پرندهی روح را در قفس دل نبندیم.
پس اگر مقصد، پرواز است، قفس ویران بهتر.
پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند،
از ویرانی لانهاش نمیهراسد.»