راستش رو بخواید، کار من بیشتر پشت میزه. تلفن جواب میدم، سفارش ثبت میکنم، پیگیر کارها می شم. ولی خب، گاهی اینقدر با گزارش خرابیهای مشتریها سروکار داریم که خودمون هم ناخودآگاه یه چیزایی دستمون میاد. این داستان یکی از همون روزاست.
صبح مثل همیشه پشت میز نشسته بودم و داشتم ایمیلها رو چک میکردم که تلفن زنگ خورد. صدای یه خانم پشت خط بود. صداش نشون میداد حسابی کلافهست:
« لباسشویی دوو ما دیگه خشک نمیکنه! لباسا رو در میارم انگار همین الان از تو آب دراومدن. ما با این همه بچه، نمیتونیم اینطوری زندگی کنیم!»
شروع کردم با خونسردی راهنماییش کردن، همون چیزایی که تو دورهی آموزش بهمون یاد دادن. اول از همه پرسیدم که برنامهی شستشو رو چطور تنظیم کرده. گفتم یه نگاهی به تنظیمات Spin بندازه. خیلی وقتا طرف اشتباهی گزینهی No Spin رو زده، خودش هم خبر نداره!
اما این یکی فرق داشت. خانم گفت که همه چیز درسته، ولی دستگاه اصلاً نمیره رو خشککن. تماس رو براش ثبت کردم که تکنسین اعزام بشه، اما کنجکاو شدم... رفتم پروندهشو نگاه کردم. دو ماه پیش یه مشکل دیگه با پمپ تخلیهش داشته. همون لحظه یه چیزی تو ذهنم جرقه زد: نکنه باز پمپ تخلیه مشکل پیدا کرده؟ اگه آب تخلیه نشه، خشککن هم طبیعتاً کار نمیکنه.
همین فکر باعث شد بعد از ظهر، موقع استراحت، برم پیش یکی از بچههای فنی. گفتم:
«امروز یه تماس داشتم، لباسشویی دوو خشک نمیکرد. احتمال پمپ تخلیه هست؟»
خندید گفت:
«پمپ، تسمه، خازن، حتی برق خونه! هرکدوم باشه ممکنه خشککن نخونه.»
بعدش برام توضیح داد که مثلاً اگه خازن خراب باشه، برق کافی به موتور نمیرسه. یا اگه تسمه شل شده باشه، دیگه موتور نمیتونه سرعت لازم برای خشک کردن رو اجرا کنه. تازه فهمیدم چقدر پیچیدهتر از چیزیه که ما پشت تلفن تصور میکنیم.
اون روز گذشت، ولی بهم یاد داد که همیشه فقط ظاهر ماجرا رو نبینم. از اون به بعد، وقتی تماسی با موضوع "خشک نکردن لباسها" دارم، دیگه نمیرم سراغ اولین حدس. یاد گرفتم که پشت هر مشکل، یه داستانه؛ مثل خرابی تاخو که دور موتور رو اندازه نمیگیره، یا المنتی که گرم نمیکنه.