ebi
ebi
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

نیازی عرضه کن بر نازنینی

نیازی عرضه کن بر نازنینی
نیازی عرضه کن بر نازنینی

- یادت هست رفاقتمون از کی شروع شد؟

+ از دشمنی!

_ یعنی چی!؟

+ بحثش دردناکه شایدم فراموش کرده باشی اما بخوای میگم

- بگو لطفا

+ اولش همو نمیشناختیم بعد با دعوا و فحش و فحش کاری شروع شد

- متوجه نمیشم چی میگی!

+ یادمه اون اوایل فحش و فضیحت کارمون بود، میرفتی پیش رفقات، وسط صحبت یکی یه چی میگفت، نمیتونستی جوابشو بدی سرکوفتشو سر من میزدی.

+ یه شبا تا خود سحر، منو تحقیر میکردی...اشکام جاری میشد اما نمیدیدی و به امید اینکه بغلم کنی با صبر به حرفات گوش میکردم ولی دریغ...

- مثه صحنه های فیلم لوسی که تیلور سوییفت بازی کرده، وقتی میرفت به سمت سرمنشا حیات، همینجوری اون صحنه ها یادم اومد، قلبم تیر کشید! چه احمقی بودم که جوابشونو نمیدادم... اگه برگردم اون موقع خارو مار همه شون و تار مار میزنم...

+ ای بابا .. گفتم که بهتره سر این صحبتو باز نکنیم بازم داری یه سر فحشو به من حواله میکنی!

- منظورم اونا بودن نه تو

+ قبول داری اونا الان دیگه نیستن، منم و تو

- ببخشید حواسم نبود، الان آشتی هستیم؟

+ من خیلی سختم نیستم زود فراموش میکنم امیدوارم خودتم کنار بیایی

- به نظرت الان رفیق رفقییم؟

+ بیشتر که باهم حرف میزنیم رفیق تر میشیم

عرضه بر نازنینی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید