ابراهیم نجاتی
ابراهیم نجاتی
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

استاد هنر

بسمه‌ تعالی


استاد هنری داشتیم که هم خط خوبی داشت و هم خوب‌ طرح می‌زد و هم مجسمه‌های زیبایی می‌ساخت و این استاد ما یک روزی حرف جالبی به ما زد.

او گفت : وقتی شروع می‌کنم به ساختن مجسمه یا آموزش آن، تا ماه‌ها نمی‌توانم تمرین خط کنم یا طرح بزنم و در این مدت ، تنها کار مجسمه انجام میدهم. دلیلش را پرسیدیم.

استاد گفت: چون دست ها ، کار سخت انجام می‌دهند مثل تراشیدن، تیشه زدن، سنباده زدن ، ظرافت خودشان را از دست می‌دهند و رعشه پیدا می‌کنند و اینطوری نمی‌شود که خط خوبی نوشت!

آن موقع‌ها ، وقتی برای کنکور می‌خواندم ، گاهی پیش می آمد که یکی-دو روز کار دیگری می‌کردم به جز مطالعه ، بخصوص کارهایی که ربطی به درس‌خواندن نداشت و کار با زور و بازو انجام می شد. آن وقت تا مدت ها اصلاً نمی‌توانستم درست‌ و حسابی درس بخوانم ، هر چقدر هم که سعی می‌کردم و به خودم فشار می‌آوردم این اتفاق نمی‌افتاد.

زندگی هم همین‌طور است. نمی‌شود در دنیاهای متفاوت از هم یا با فاصله از هم کارکرد یا به‌ راحتی آن‌ها را در کنار هم نگه‌ داشت. اول اینکه کار سختی است و اگر هم بتوانیم این تضادها را در کنار هم بیاوریم ، باز هم آن بازده مورد نظر به دست نخواهد آمد.



داستاناستاد هنرمجسمهتضادخاطره
👨‍🏫 مُعَلِّم ✒️
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید