
در شروع بسیاری از کسبوکارها، یک باور مشترک وجود دارد:
«اگر محصولم خوب باشد، بالاخره میفروشد.»
این باور شاید سالها قبل درست بود؛ زمانی که رقابت کمتر و انتخابهای مشتری محدودتر بود. اما امروز، بازار پر از محصولهای خوب است. چیزی که کمیاب شده، سیستم فروش است.
محصول خوب بدون سیستم فروش، شبیه ماشینی قوی است که راننده ندارد.
قدرت دارد، اما حرکت نمیکند.
در مقابل، کسبوکاری که شاید محصولش متوسط باشد، اما مسیر جذب، اعتمادسازی و تبدیل مشتری را بلد است، خیلی زود جلو میزند.
بیشتر کسبوکارها روی خود محصول تمرکز میکنند، نه روی مسئله مشتری.
مشتری کفش طبی نمیخرد چون کفش میخواهد؛
میخرد چون درد دارد.
مشتری طلا نمیخرد چون عیار برایش مهم است؛
میخرد چون نگران آینده مالیاش است.
وقتی پیام فروش تو روی ویژگیها میچرخد، در شلوغی بازار گم میشود.
اما وقتی مستقیماً به درد مشتری اشاره میکنی، دیده میشوی.
فروش شانسی: منتظر ماندن برای مشتری
فروش سیستمی: طراحی مسیر مشخص برای جذب، قانعسازی و اقدام
در فروش شانسی، همه چیز وابسته به شانس است.
در فروش سیستمی، فروش قابل پیشبینی میشود.
محصول خوب یک پیشنیاز است، نه تضمین فروش.
اگر سیستم فروش نداشته باشی، حتی بهترین محصول هم در بازار امروز گم میشود.
نسخه کامل و گامهای اجرایی ساخت سیستم فروش را در سایت شخصیام منتشر کردهام.
— ابراهیم احمدی