فصل عاشقان سررسید و قرار بر وعده نوکریمان، رخت عزا بر تن شهر خواهیم کرد تا مرهمی باشد بر دلشکسته مادرش زهرا (س) و تسلی بر قلب نازنین حجت ابن الحسن ارواحنا له الفداء
هزار مرتبه شکر که بر ما فرصت نوکری عطا گردیده تا بار دیگر ثابت کنیم که ما را جز حسین یاری نیست و ما پناهی به جز در خانهی او نداریم
هزار مرتبه شکر که اجل بر ما فرصت زندگی داد که بسوزد دلهایمان بر غم تو
هزار مرتبه شکر که خدا شمارا به ما داد تو رحمت واسعه هستی و ما گدایان در خانه رقیهات
هزار مرتبه شکر که بار دیگر زبان و دهان را معطر میکنیم به نام زیبای تو و چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
هزار مرتبه شکر که سفره نوکری پهن و فرصت مهیا شده تا بار دیگر با حسین بن علی (ع) بیعت بسته و با همه وجود فریاد زده: دست منم بگیر ای باب نجات امت
ایکاش امسال برای پیراهن خونیات بمیرم...
سعادت دوباره مهیا گردیده تا بیت الحسن کریم را آماده کنیم تا مزین گردد به قدوم مبارک مادر سادات
تا اشک بریزیم باهم در خداحافظی اکبر، در غم تیر خوردن اصغر در روضههای وداع تو با زینب
تا همگی سپر شویم برای عباس بیدستت که بر زمین افتاد
تا فریاد زنیم و صدایمان رسد به ظهر عاشورا 61 هنگامی که پسرت را بر سر دست گرفتی و به حرامیان رو زدی
به راستی برای دل بیتابت بمیرم آن زمان که فریاد زدی : مُنُّوا عَلَینا .. (بر من منت بذارید)
ای رفیق روزهای سخت، ایکاش ما آن روز بودیم و برای محاسن سفید شدهات کنار علیاکبر دق میکردیم
ای آبروی دوعالم، ایکاش ما نیز سیاه لشگرت میشدیم، ایکاش به دردت میخوردیم
ایکاش میمردیم برایت و هر کس مارا به یاد میآورد میگفت: فدای حسین شد
ای آبروی دوعالم، ایکاش ما نیز سیاه لشگرت میشدیم، ایکاش به دردت میخوردیم
ایکاش میمردیم برایت و هر کس مارا به یاد میآورد میگفت:
پوریا ابراهیمی 3 مرداد ماه 1401