ویرگول
ورودثبت نام
Saeede Ebh
Saeede Ebh
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

چرا خواستگاری!

اولین روز های بیست و چهارسالگی با خواستگار و خواستگار بازی شروع شد.الحق خانوادم خانواده خوبی رو انتخاب کرده بودند، خود شاخ شمشادم پسر خوبی بود: تحصیل کرده، بچه مثبت با آینده روشن، حتی وقتی حرف زدیم نقاط مشترکمون کم نبود اما هرکاری کردم نتونستم خودمو راضی کنم که دوباره ببینمش یا به پیشنهاد ازدواجش جواب مثبت بدم ولی یه سری نکته راجع به خودم فهمیدم:

۱-من هنوز آمادگی ازدواج ندارم، سنم از دید جامعه مناسب ازدواج اما من آمادگیشو ندارم، تجربه هایی هست که میخوام امتحان کنم، کارهایی هست که باید انجام بدم به علاوه اصلا راجع به آینده تحصیلی و کاری خودم مطمئن نیستم.

۲-فرهنگ ما همیشه انتظار داره، خانم ها کوتاه بیان تا زندگی ساخته بشه، این کوتاه اومدن در هر ضمینه ای صدق میکنه از کاری و تحصیلی تا مسائلی مثل تفریح و خرید ... و من امادگیشو ندارم و نمیخوام به این شیوه زندگی کنم. دوست دارم منم بتونم برای زندگیم تصمیم بگیرم و به خاطر یکی دیگه مجبور نباشم کوتاه بیام و از آرزوهام دست بکشم.

۳-و آخرین نکته که به نظرم ازدواج سنتی و سخت میکنه نبود احساس بین دو طرفه، و از اون بدتر امید به اینکه این علاقه و کشش بعدا به وجود بیاد در حالی که صرفا یک احتماله.



شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید