اگر میخواهید با طرز تفکر معامله گران حرفهای در فارکس آشنا شوید،
همیشه از خودتان این سؤال را بپرسید که “الان آماتور ها چه کار میکنند؟
یا بدیهیترین معاملهای که هر کسی میتواند در شرایط فعلی به آن فکر کند چیست؟”
پرسیدن سؤالاتی از این قبیل میتواند شانس موفقیت شما در بازار را به طور قابل توجهی ارتقا دهد.
طبق آمار ۹۰ درصد معامله گران تازهکار در بلندمدت سرمایه خود را از دست میدهند.
پس شاید بهتر باشد که عملکرد معامله گران تازهکار را بررسی کرد و بر خلاف آنها عمل کرد!
اگر روندی به مدت طولانی در بازار جریان داشته، به احتمال زیاد معامله گران حرفهای تا الان سود خوبی کسب کردهاند.
اگر چنین بازاری به یک سطح کلیدی نزدیک شود، میتوان به راحتی فهمید که معاملهگر حرفهای چه کار خواهد کرد
و معاملهگر آماتور به فکر چه خواهد بود.
به طور مشابه اگر روند جدیدی شروع شود و بازار اندکی عقبنشینی کند،
به احتمال زیاد معامله گران حرفهای به دنبال سطوح بهتری برای موجسواری در روند جدید خواهند بود.
اما اغلب معامله گران تازهکار تغییرات بازار را نادیده خواهند گرفت.
استراتژی معاملاتی همیشه پایه و اساس کار معامله گران حرفهای است.
معاملهگر حرفهای از هر قیمتی وارد بازار نمیشود.
معاملهگر حرفهای، نمودار قیمتی را بهدقت ارزیابی میکند و احساسات و عواطف تمامی بازار را ارزیابی میکند.
نشانههایی که در نمودار قیمتی دیده می شود را جدی میگیرد و بعد از آن طبق استراتژی خود وارد بازار می شود.
بسیاری از معامله گران حرفهای بر این باورند که یک خط افقی در نمودار قیمتی برای معامله کافی است!
اما شما میتوانید سیگنالهای پرایس اکشن را هم به این خطوط افقی اضافه کنید.
خطوط افقی که در نمودار رسم میکنید هم برای ورود به معامله مناسب هستند و هم برای کنترل ریسک.
گاهی اوقات میتوان تنها با شکست یا بازگشت بازار از یک خط افقی مسیر بعدی کل بازار را پیشبینی کرد.
به همین دلیل همیشه سعی کنید تا در نمودار خود از خطوط افقی حمایت و مقاومت و یا سایر سطوح کلیدی استفاده کنید.
اگر این سطوح افقی را با سیگنالهای پرایس اکشن ترکیب کنید، مثل این میماند که از دید یک معاملهگر حرفهای به بازار نگاه میکنید.
بازار را میتوان به یک دریایی از ماهیهایی تشبیه کرد که با یکدیگر در رقابتاند.
گروهی از این ماهیها همیشه در یک محدوده راحت و بهظاهر امن با یکدیگر شنا میکنند و یکدیگر را دنبال میکنند و
در بسیاری از مواقع هیچ کدام از این ماهیها دقیقاً نمیدانند که کی چه کسی را دنبال میکند.
برای موفق شدن در چنین دنیایی باید فکر کرد که امروز اکثر مردم چه کار میکنند؟
اگر اکثریت مردم در بیشتر مواقع اشتباه میکنند، پس بهتر است که بر خلاف آنها عمل کرد.
شاید بهتر باشد که گاهی از جمع خارج شد و از بیرون به اتفاقاتی که در بازار روی میدهد نگاه کرد.
همین یک کار ساده میتواند دیدگاه شما نسبت به بازار را تغییر دهد و مزیت رقابتی قوی را به شما اعطا کند.