پیشنوشت:
توی این پست دلایل کاملا شخصی خودم رو برای علاقهام به ست گادین شرح میدم.
این نوشته رو یه جور گفتگوی خودمونی در نظر بگیرید؛ حرفایی که آدم دربارهی علایقش به دوستاش میگه.
میتونید به عنوان یه مقدمه برای نوشتههای بعدیم هم در نظر بگیریدش:
۱۵ تا پست که توش خلاصهی پادکست Startup School ست گادین رو خواهم نوشت.
:))
امیدوارم آقای گادین منو ببخشن، یادمه دفعهی اول که به سایتشون رفتم اولین چیزی که به ذهنم رسید این کلمه بود:
جلف. (میدونم، به خاطر رنگ عینکش بود.)
و دومین کلمه این بود:
لوس. (این یکی به خاطر جهت نگاهش.)
چیز زیادی ازش نمیدونستم، احتمالا یه اسمی توی متمم یا شعبانعلیداتکام دیده و سریع سرچ کرده بودم.
با توجه به تاثیر اولیهی نه چندان مناسبی که سایتش روم گذاشت، اندکی توش چرخیدم و ازش بیرون آمدم تا شاید بعدا دوباره یه سری بهش بزنم.
مخصوصا که اون موقع زبانم در حد zenhabits.net بود و نوشتههای گادین سختتر بود.
از اون برخورد اولیه حدود یکی دو سال میگذره، و این روزها شاید بیشتر از هر کس دیگهای دارم نوشتههای ایشون رو میخونم و حرفای ایشون رو میشنوم.
اجازه بدید برای خالی نبودن ذهنتون یکم به طور رسمی ازش تعریف کنم:
ست گادین، معلم، بلاگر، کارآفرین و نویسندهی ۱۸ کتاب پرفروش در دنیاست.
در سال 1995 شرکت yoyodyne رو به وجود آورده که سه سال بعد توسط یاهو به قیمت ۳۰ میلیون دلار خریداری شده.
بسیاری او رو بهترین نویسنده در زمینهی مارکتینگ میدونن، و کتابهاش تا به حال به بیش از ۳۵ زبان ترجمه شده.
چقدر سخته یه معلم یا یک دوست رو به طور رسمی معرفی کنی.
برای آشنایی بیشتر میتونید اینجا رو بخونید.
من نمیخوام به طور حرفهای در زمینهی مارکتینگ یا امبیای فعالیت کنم، نمیخوام کارآفرینی کنم و فعلا برنامهای برای پولدار شدن ندارم، بیشتر از سر علاقه و محض لذت این پیگیری رو انجام میدم. (البته اگه چنین قصدهایی هم داشتم، انتخاب اولم برای پیگیری و یادگیری همین آدم بود.)
به نظرم توی تمام عناوین بالا مهمترین مشخصهی ست گادین رو، همونطور که خودش با تاکید و در ابتدای تمام معرفیهاش میگه، صفت «معلم» بودن میدونم.
و بعد از این صفت، مهمترین شاخصهی بعدیای که توی کمتر جایی بهش اشاره میشه رو «مهربان»ی فوقالعادهی این آدم میدونم.
صفاتی که شخصا توی هر انسانی ببینم، روحم رو بهش تقدیم میکنم. (البته این اتفاق زیاد نمیافته.)
اصلا پروتکل من برای سپردن روحم به آدمها همینه، عمق معلمی و مهربانی آدمها، میزان تذلل و خاکساری و عبودیت من رو نسبت به اونها مشخص میکنه. (یا حداقل دوست دارم اینجوری باشه.)
و من این دو صفت رو در گادین «باور» کردهام.
کمی که با ست گادین آشنا شدم از «سادگی» و «استحکام» افکارش شگفتزده شدم، بارها شده که حس کردم شبیهترین افراد به او، عزیزترین معلمم، علی صفایی حائری (عین صاد) هست.
همون سادگی و همون استحکامی که سالها پیش توی افکار علی صفایی دیدم، توی این یکی دو ساله دارم توی افکار این آدم میبینم.
حتی با خودم گفتهام شاید اگه عینصاد توی آمریکا به دنیا میآمد ست گادین میشد، و برعکس.
بذارید دربارهی این سادگی که ازش حرف میزنم بیشتر توضیح بدم.
قبلا چندبار گفتهام که یکی از ملاکهای من برای عالم بودن یک فرد، ساده حرف زدنش هست.
یک باور دیگه هم دارم: اینکه مهمترین حقایق و باشکوهترین دانشها بینهایت ساده هستن.
توجه کنید که «سادگی» با «آسانی» کاملا متفاوته.
و توجه کنید که ملاک سادگی برای هر کس، شخص خودش هست.
شاید بعدها بیشتر دربارهی این موضوع نوشتم.
البته اگه یک مصاحبه از ست گادین رو تماشا کنید، این سادگی و استحکام رو کاملا درک خواهید کرد.
چند روز پیش به شباهت دوتا جمله از این دو نفر فکر میکردم، دو جمله که نقش خیلی مهمی توی رویکرد این دوتا آدم دارن:
عین صاد میگه:
پیامبرها آمدهاند که حق رو نشون بدن، و بعد انسان هر راهی رو که خواست از روی آگاهی انتخاب کنه. هدف پیامبرها بهشتی کردن آدمها نیست. هدفشون اینه که افراد با آگاهی بهشت و جهنم خودشون رو بسازن. (لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حی عن بینه)
و گادین میگه:
I think I’m going to help them see things differently and if they learn to see things differently, then their instincts and good judgment will cause them to act differently, and that will cause their change to happen.
(من میخوام به آدمها کمک کنم که همهچیز رو متفاوت ببینن، و وقتی این مهارت رو یاد بگیرن غریزه و قضاوت صحیحشون باعث خواهد شد متفاوت عمل کنند، و این باعث میشه تغییر کنن.)
میبینید چقدر شبیه به همن؟
گفتم که اینها رو مثل حرفای یه دوست دربارهی یه موضوع مورد علاقهش در نظر بگیرید.
من از صحبت دربارهی این آدم خسته نمیشم. :)
ولی احساس میکنم شما خسته شدید.
یه بخش کوتاه دیگه هم مینویسم و بقیهش رو حواله میدم به خلاصهی اپیزودهای پادکست Startup School.
گادین یه سری آموزههای اساسی داره:
و خودش یک مصداق عالی برای این آموزههاست.
به من حق نمیدید عاشقش باشم؟
برای آشنایی بیشتر پیشنهاد میکنم اینجا رو خوب بجورید.
ادریس میرویسی هستم. دربارهی زندگی، تفکر، دین و روانشناسی مینویسم.
در صورتی که این پست رو دوست داشتید، با دیگران به اشتراک بذاریدش و برای دریافت نوشتههای جدیدم عضو خبرنامه بشید.