در این مقاله از زبان ملیسا برنشتاین بنیانگذار کارخانه اسباب بازی مطرح دنیا “ملیسا و داگ” و از فعالان حقوق کودکان میشنویم که ” چگونه به فرزندانمان یاد دهیم از شکست، موفقیت بسازند ” و “چگونه به فرزندانمان کمک کنیم تجربه شکست را به عنوان بخش طبیعی از مسیر موفقیت بپذیزند” :
بگذارید درباره شکست صحبت کنیم،در برهه ای از زندگی و جوانی ام من متعهد بودم در هرکاری که انجام میدادم به ۱۰۰% موفقیت برسم. من با تلاش برای کسب نمرات عالی شناخته میشدم و هیچ ظرفیتی برای تحمل شکست نداشتم .با ورود به زندگی جدی و اجتماعی با شکست آشنا شدم و رابطهی بهتری با آن برقرار کردم. با گذشت سالها یاد گرفتم قدم اول برای اینکه واقعا موفق باشیم، این است که خطرات لازم را تجربه کنیم و شکستهای زیادی داشته باشیم و از آن تجربیات درس بگیریم.
درواقع اعتقاد دارم که ما بدنیا آمدیم، که خطر کنیم، شکست بخوریم و دوباره امتحان کنیم. به کودکان بیاموزید که میتوانند راه بروند، سقوط کنند و دوباره بلند شوند. درحقیقت قرار است کودکان همه تلاش خود را کنند، گاه موفقیت، اغلب شکست و ناکامی و همیشه یاد بگیرند؛ تعریف بازی این است.
بازی آن است که؛ کودکان ریسک را بپذیرند، فعالیت های زیادی را انجام دهند،نقش ها ومهارتهای بیشماری را امتحان کنند آنهایی را که احساس خوبی ندارند رد کنند در نهایت کشف کنند در چه زمینه ای استعداد وعلاقه دارند و میتوانندبدرخشند.اما در برخی موارد بسیاری از ما با شکست خوردن ناراحت میشویم و پذیرش خوبی نسبت به آن نداریم و بر روی عملکرد و نتیجهی نهایی تمرکز میکنیم. ما ارزش یادگیری، کشف کردن و شکوفایی تواناییهایمان را نادیده میگیریم .من آرزو میکنم به عنوان یک کودک، که یاد بگیریم با شکست راحتتر روبهرو شویم.
در اینجا به چند پیشنهاد در مورد چگونگی کمک به فرزندانمان برای تجربهی شکست به عنوان بخش طبیعی در مسیر موفقیت اشاره میکنیم:
به عنوان یک مادر میدانم چقدر سخت است که بتوانیم جلوی احساس مادرانه را بگیریم و بگذاریم بچههای ما گاهی اوقات ناراحتی،ناامیدی یا حتی دلشکستگی را تجربه کنند. سالهاست که غریزه من این بود که وارد شوم، مشکلات را حل کنم و فرزندانم را از شر این مسائل دور کنم.
سرانجام فهمیدم که شیوه فرزندپروری من مانع استقلال و رشد فرزندانم شده، حالا تلاشم براین است که آگاهانه عمل کنم. باید به بچهها اجازه دهیم خودشان با مشکلات مواجه شوند، درگیریهای خود را با دوستان برطرف کنند و قدرت و مقاومت خود را هنگام ضربات زندگی زیاد کنند.
کوچک شروع کنید: اگر معمولادر زمین بازی بالای سرکودک خود هستید به یک نیمکت بروید، بشینید و اجازه بدهید فرزندتان به تنهایی و بدون نظارت مستقیم شما به بازی بپردازد.
یکی از راهها ی کمک به فرزندانمان برای کنار آمدن با شکست بهاشتراک گذاشتن مشکلات خود، نحوه برخورد با آنها و آنچه از آنها آموختهایم است. کودکان و نوجوانان همیشه والدین خود را تماشا و الگوبرداری میکنند.داستانی اززندگی کاری یا زندگی اجتماعی خود به آنها بگویید که میتواند به عنوان شکست برای شما تلقی شود. در مورد اینکه چه احساسی دارید، چه آموختهاید و چگونه با آن در آینده و در شرایط مشابه روبهرو خواهید شد صحبت کنید.
اگر در مقابل کودک خود اشتباهی کردید آن را با داستانی تصدیق کنید، یک مثال ساده مثلا هنگام آشپزی “اوه من روغن نداشتم، تا دستور تهیه غذا را کامل اجرا کنم، دفعه بعد باید حتما تمام مواد لازم را قبل از شروع چک کنم.”
هنگامی که کودکان شما به ناچار با یک شکست روبهرو میشوند با آنها همدلی کنید و از آنها به عنوان یک لحظه آموزنده استفاده کنید. در مورد ایدههای آنها مشتاق باشید و از آنها بپرسید” چه کار دیگری در آن موقعیت میتوانستید انجام دهید؟ ” این به تقویت تفکرخلاق کمک میکند.
روانشناسان غالبا در مورد تفاوت بین داشتن یک ذهنیت ثابت در مقابل رشد صحبت میکنند. افراد دارای ذهن ثابت تواناییهای خود را ذاتی و غیرقابل تغییر میدانند. آنها یا باهوش هستند یا نه ولی افراد دارای ذهنیت رشد معتقدند هوش آنها با گذشت زمان با کسب تجربه میتواند بهبود یابد. آنها معتقدتد تلاش آنها تاثیر بسیاری در موفقیت آنها دارد.
در یک مطالعه از ۴۰۰ دانشآموز کلاس پنجم از آنها خواسته شد یک معما را حل کنند. به یک گروه گفته شد شما باید باهوش باشید و به گروه دیگر گفته شد شما باید سخت تلاش کرده باشید. سپس به گروهها معماهای سختی داده شد که نتوانستند آنها را تکمیل کنند. پس از آن معماهای ساده داده شد.گروهی که به آنها گفته شده بود باهوش باشید ۲۰% از عملکرد اصلی خود بدتر شدند و گروه (تلاش) ۳۰% بهتر عمل کردند.
ما باید با بچههای خود ارتباط برقرار کرده و به آنها بگوییم که یکی از راههای مقابله با شکست سخت کارکردن است.
بعضی از بچهها از ترس آنکه خوب نباشند از تلاش کردن چیزهای جدید خودداری میکنند. کمکشان کنید از این تفکر خودداری کنند از ناحیه امن خود بیرون بیایند و کمتر روی نتیجه و عملکرد تمرکزکنند.اطمینان حاصل کنید که آنها میدانند انتظارات برای عملکرد بهتر است نه اینکه حتما باید بهترین باشند وحق خطا ندارند. اجازه دهید به بچهها تا تلاش شما برای فعالیت های جدید،چالشهای جدید حتی غذاهای جدید را ببینند.
درآخرخوب است ما به عنوان یک جامعه تعریف جدیدی برای شکست ترویج کنیم. چه می شود اگر ما روابط ناکام، اشتباهات شغلی، نقص های اجتماعی، اشتباهات والدین و سایر انواع شکست را به عنوان تجربه های عمیق لازم برای یادگیری واقعیت ها ببینیم تا ما را برای رسیدن به مقصود کمک کنند.
برای موفقیت باید شکست بخوریم و با آگاهی و توانمندتر شدن خود به جلو قدم برداریم.
برای مشاهده سایر مطالب به بخش آموزشی و سرگرمی سایت شرکت صنایع آموزشی www.eeishop.ir مراجعه نمایید.