برای بررسی دقیقتر مفهوم معاملات آتی باید با یک مثال شروع کنیم.
در طول سالیان متمادی، افراد با پرداخت مبلغ مشخصی به عنوان قیمت، یک دارایی خاص (مثلاً یک کیسهی گندم) را خریداری میکردهاند. بهعبارتی با پرداخت یک نرخ برابری، معاوضه صورت میگرفته است. این نوع معاوضه (دریافت کالا در مقابل پرداخت وجه) شباهت زیادی به معاملات Spot در بازارهای مرسوم امروزی دارد.
اگر نگاهی بهمعنای کلمهی Spot trading بیندازیم، به این جمله خواهیم رسید:
«معاملاتی برای خرید و یا فروش هر ابزار تجاری که در روز بعدی بانکی تحویل داده میشوند. یعنی طرفین معامله خودشان انتخاب میکنند در چه تاریخی و با چه نرخی شروع به معامله کنند.».
نکتهی مهم در این مبادله این است که خریدار در موعد مقرر کالای مورد معامله را بهصورت قابللمس دریافت میکند. احتمالاً همین تفاوت در نوع دریافت یکی از تفاوتهای اولیهی Spot trading و Futures trading باشد، زیرا در معاملات آتی دریافت ملموس کالا در گذر زمان محو شده است.
با کمی بررسی متوجه خواهیم شد که پای معاملات آتی به معاملات روزمرهی ما در شیکاگو (سال ۱۸۴۸ میلادی) باز شد؛ یعنی زمانی که تولیدکنندگان گندم برای فروش محصولات خود نیاز به بازاری داشتند تا معاملات نقدی را انجام دهند، یعنی گندم بدهند و پول آن را دریافت کنند. در آنجا بهتدریج کشاورزان (فروشندگان) و واسطهها (خریداران) شروع بهنوعی ایجاد تعهد جهت تبادل کالا و وجه نقد خود در آینده کردند و زمینهی معاملات آتی را پایهریزی کردند، بدین معنی که «تولیدکننده موافقت نمود که محصول خود را به خریدار در تاریخ آینده (تاریخ تحویل کالا) با قیمت توافق شده بفروشد.».*
به عبارتی افراد توافق کردند که بهازای پرداخت مبلغ مشخصی، بهجای دریافت کالای قابل لمس، قراردادی دریافت کنند که با استناد به آن خریدار کالا را در یک تاریخ مشخص از فروشندهی مشخص دریافت میکند.
در این راستا، کشاورز از قبل میدانست که وجه خود را دریافت میکند و خریدار نیز از قیمت کالا باخبر میشد. این نوع قراردادها بهسرعت رایج شد و قراردادها را قبل از تاریخ تحویل دستبهدست چرخاند، تا جایی که دیگر خرید و فروش کالای فیزیکی چندان محل بحث نبود و این قراردادها بودند که بهعنوان کالا خرید و فروش میشدند.
گسترش مفهوم معاملهی آتی تا حدی پیش رفت که افراد میتوانستند با پرداخت مبلغی بهعنوان وجه ضمانت اولیه (مفهوم Margin) و هزینهی عقد قرارداد (مفهوم Cost)، چند برابر (مفهوم Leverage) یک واحد قابلپرداخت از کالای موردنظر را، با پذیرش شرایط خاصی، فقط برروی کاغذ خریداری نمایند و این قراردادها (کاغذها) را قبل یا در زمان ذکر شده در قرارداد به خرید و فروش برسانند.
این نوع از معاملات شباهت بسیاری به سبک اختیار معاملهی آمریکایی امروزی داشتند که در آن یک قرارداد Call یا Put میتواند قبل یا در زمان سررسید در Strike price به فرد دیگری منتقل گردد. (برای بررسی تفاوتهای اختیار معاملهی آمریکایی و اروپایی میتوانید به لینک درج شده در همین پاراگراف مراجعه کنید.)
ارکان اساسی در یک معاملهی آتی:
بهمرور زمان و با استحالهی مفهوم «زمان سررسید» در این نوع از قراردادها، نوع فعلی معاملات آتی پایهریزی گردید که در آن افراد میتوانند صاحب قراردادهایی بدون محدودیت زمانی گردند که در ذیل آن قیمت خرید/فروش یک دارایی، مقدار وجه تضمین و تعداد مورد توافق از دارایی [که عموماً بهدلیل توانایی استفاده از اهرم، بیشتر از قدرت خرید - Buying power خریدار میباشد] ذکر میگردد. با تغییرات قیمت دارایی پایه (یک کیسهی گندم)، این قرارداد (توافقی بر سر خرید یا فروش یک یا چند کیسهی گندم) وارد سود یا ضرر خواهد شد که در قالب مقدار عددیای بهنام PNL (Profit n' Loss) قابل اندازهگیری خواهد بود و در هر زمانی با انتقال این قرارداد به فرد دیگر این مقدار قابل تسویه خواهد بود.
اصلیترین محدودیت در این نوع از معاملات این است که، درصورتی که میزان ضرر این قرارداد از میزان وجه تضمین بیشتر شود، قرارداد فاقد اعتبار شده و بهعبارتی نقدینه (Liquidated) خواهد شد. این محدودیت معادل Margin call در بازاری مانند فارکس میباشد. شاید بتوان اینطور درنظر گرفت که این قرارداد پس از اتمام وجه ضمانت و نقدینهشدن، با بازارساز (Market maker) تسویه خواهد شد. همچنین قیمتی که در آن پوزیشن مربوط به یک دارایی نقدینه خواهد شد در اطلاعات مربوط به پوزیشن، با مقدار عددی Liquidation price نمایش داده میشود.
در یک مثال سادهشده، فرض کنید با مقدار وجه ضمانت ۱۰۰هزار تومان، بناست که قرارداد خرید ۱۰ کیسهی گندم ۴۰هزار تومانی را دریافت کنیم. در صورتی که از مقدار Cost صرفنظر کنیم، مقدار اهرم در این معامله 4X میباشد. برای محاسبهی مقدار قیمت نقدینهشدن کافی است بفهمیم که در صورت کاهش قیمت تا چه عددی مقدار ضرر معاملهی ما برابر ۱۰۰هزار تومان خواهد بود.
PNL = 10 * ΔP = 10 * (P2 - P1) PNL = -100kT = 10 * (P2 - 40kT) P2 = (-100,000 + 400,000)/10 Liquidation price = P2 = 30kT
همانطور که مشاهده میشود، درصورتیکه قیمت هر کیسهی گندم به ۳۰هزار تومان کاهش یابد، قرارداد ما فاقد اعتبار خواهد شد و مقدار وجه ضمانت معامله نیز از بین خواهد رفت. بهطورمشابه، برای همین مثال در صورتی که همین قرارداد از نوع فروش (Short) منعقد گردد، قیمت نقدینهشدن برابر ۵۰هزار تومان خواهد بود. همچنین، در صورت عدم برخورد قیمت به Liquidation price در هر زمانی این معامله با PNL مثبت یا منفی قابل تسویهشدن میبود. برای همین مثال درصورتی که قیمت پس از بازکردن یک پوزیشن از نوع قرارداد خرید (Long) به ۴۵هزار تومان برسد، مقدار PNL برابر ۵۰هزار تومان، یعنی حاصلضرب تعداد کیسهی گندم و تغییر قیمت در طی معامله خواهد بود که در همان زمان قابل تسویه بوده و بالانس حساب معاملهگر را به ۱۵۰هزار تومان خواهد رساند.
اگر از افرادی باشید که پیگیر اخبار مربوط به فضای رمزارزها باشید، احتمالاً متوجه شدهاید که صرافی بایننس احراز هویت را برای تمامی کاربران خود اجباری کرده است و این امر سبب مهاجرت بسیاری از کاربران ایرانی به صرافیهای مشابهی نظیر KuCoin گردیده است.
از طرفی اگر از بخش معاملات آتی بایننس در گذشته استفاده کرده باشید، دیدن برخی تفاوتهای مهم در صرافی کوکوین ممکن است باعث سردرگمی شما شده باشد. برای مثال، وجود مقادیر مجزا برای Cost و Margin در صرافی بایننس و وجود این عدد بهصورت ادغامشده در مقدار Cost در صرافی کوکوین یکی از مثالهاست، امّا شاید بتوان وجود اهرم پویا در صرافی کوکوین را بزرگترین تفاوت بخش معاملات آتی کوکوین و بایننس دانست. به این معنا که، شما با باز کردن یک پوزیشن با یک اهرم مشخص متوجه تغییر مقدار اهرم به مرور زمان خواهید شد. این تغییر بدینصورت است که در صورتی معاملهی باز شما PNL منفی داشته باشد، اهرم بزرگتر خواهد شد و در حالت برعکس اهرم کوچکتری بر روی اطلاعات معامله ظاهر میشود، امّا این اتفاق ناشی از چیست؟
برای پاسخ دادن به این سوال ابتدا باید بدانیم که در شرایط یکسان مفاهیم Margin و Leverage دارای همارزی هستند، بدانمعنی که با ثابت بودن حجم یک معامله، در صورتی که وجه تضمین افزایش/کاهش یابد، مقدار اهرم معامله نیز به همان نسبت کاهش/افزایش مییابد. البته از آنجایی که این PNL از نوع Unrealized میباشد، تغییری در Liquidation price ایجاد نخواهد کرد [برخلاف حالتی که بهصورت دستی مارجین معامله افزایش پیدا میکند و فاصلهی قیمت نقدشدن و قیمت ورود بیشتر میشود.].
Volume ∝ Margin, Leverage Constant volume -> Margin↑ Leverage↓ Constant volume -> Margin↓ Leverage↑
نظر به توضیحات ذکر شده، پاسخ سوال دقیقاً در همین قابلیت کوکوین نهفته است که این صرافی مقدار PNL را بهصورت پویا به مقدار Margin اضافه میکند و این امر سبب میگردد تا مقدار اهرم معامله دائما در حال تغییر باشد.
قابلیت Adjust Margin نیز یکی از قابلیتهایی است که بهوسیلهی آن شما قادر خواهید بود، آن مقداری از Futures account خود را که درگیر معامله نیست به معاملههای باز خود اضافه کنید و بدین ترتیب قیمت نقدشدن و اهرم معامله را تغییر دهید. البته در بایننس شما قادر به افزودن یا کاستن از مارجین یک پوزیشن باز هستید [کاستن از مارجین یک پوزیشن، یکی از راههای Risk-free کردن، کاهش ریسک، یا پیادهسازی حد ضرر مشخص برای آن پوزیشن میباشد]، درحالی که این قابلیت در کوکوین فقط بهصورت افزایش وجه ضمانت دردسترس است.
همچنین، در قابلیت Auto-deposit margin در کوکوین، در مواقعی که مقدار مارجین معامله برابر مقدار Maintenance margin میشود، سیستم بهصورت خودکار دارایی موجود Futures account را به مارجین معامله اضافه می کند. این قابلیت شاید در نگاه اول در جهت جلوگیری از نقدینهشدن مفید بهنظر برسد، امّا در مواقعی میتواند موجب از دست رفتن تمام سرمایهی موجود در حساب آتی شما و همچنین نقدینهشدن معاملات باز شما گردد. لازم به توضیح است که، Maintenance margin در اکثر صرافیها برابر ۲۰ درصد مقدار مارجین اولیه میباشد و نمایانگر نزدیکشدن قیمت دارایی مورد معامله به قیمت نقدینهشدن معامله است.
در آخر باید گفت که، تفاوت خرید و فروش در بازار Spot و Futures درست مانند خریدن پوستر رونالدوی پرتغالی، به جای خریدن خود رونالدو بهعنوان یک بازیکن فوتبال است. ?
ورود به بازار آتی بههیچ عنوان به مبتدیان توصیه نمیشود، زیرا این بازار بهدلیل وجود بالقوهی ریسک فزاینده، با احتمال زیادی سبب ازدسترفتن تمام یا بخشی از سرمایهی درگیر آنها خواهد شد.