کسی وجود دارد که بوی خرید نو و برق تازگی آن برایش جذاب نباشد؟ این روزها، دیگر خرید فقط راهکاری برای برطرف کردن نیاز به غذا، لباس و سرپناه آدمها نیست. خرید به یک سبک زندگی برای همسو شدن با دنیای مدرن تبدیل شده است. صرف نظر از عقیده شخصی شما، در حال حاضر مصرف گرایی تاثیر شگرفی بر جهانبینی مردم داشته است. تا جایی که این روزها، روحیه مصرفگرایی اقتصاد جهان را میچرخاند.
شما چه آنلاین خرید کنید و چه حضوری، هنوز تحت تاثیر حس دیداری و لامسه خود هستید. به همین دلیل است که ما هنوز جذب وبسایتهای رنگارنگ و پنجرههای پر زرق و برق فروشگاهها میشویم. این روشهای بازاریابی هنوز هم جواب میدهد. تاکنون دقت کردهاید فروشگاهها محصولات پرفروش خود را در ویترین یا قفسههای بیرون مغازه قرار میدهند. یا برای مثل وقتی میخواهند کالایی بیشتر به فروش برود، آنها را روی قفسههای همتراز با چشم شما میچینند تا جلب توجه کند.
زیرا فروش به برانگیختن احساسات خریدار بستگی دارد. تاکنون برای شما پیش نیامده برای شنیدن موسیقی مورد علاقهتان، بیهدف در فروشگاه چرخ بزنید تا آهنگ تمام شود؟
به طور کلی خرید به دو دسته تقسیم میشود: خرید چیزهایی که میخواهیم و چیزهایی که نیاز داریم.
روانشناسان میگویند: حتی در شرایط ایدهآل، حراجیها حواس ما را به ناکجا میبرند. مطالعاتی که روز مغز انجام شده، نشان داده است که هیجان ایجاد شده به دنبال ورود به حراجی، در توانایی قضاوت شما اختلال ایجاد میکند. دیگر نمیتوانید تصمیم بگیرید که آیا این حراجی میارزد یا خیر؟ تعیین محدودیت زمانی برای از دست ندادن تخفیف، احساس نیاز کاذب به خرید محصولی را ایجاد میکند که تا دو دقیقه قبل روحتان هم از وجود آن بیخبر بود. بله شما میتوانید بدون آن کالا به زندگی ادامه دهید، اما آیا حاضرید شانس خرید آن را به کس دیگری بدهید؟
جدای از این، مردم از هفتهها قبل توسط رسانهها و بیلبوردها احاطه میشوند که فرا رسیدن فصل حراج را نوید میدهند. این احساس به فرد دست میدهد که من هم مثل بقیه نباید فرصت را از دست بدهم!
فروشندهها باهوش هستند و با ذهن شما بازی میکنند تا بیشتر و بیشتر دست به جیب شوید. برای نمونه آنها میگویند: یکی بخر دوتا ببر! در حالی که میتوانستند بگویند: تخفیف 50 درصدی محصولات! با این پیشنهاد شما بیش از نیازی که دارید، خرید میکنید. بیشتر فروشندهها برای تخفیف سقف قیمت تعیین میکنند. برای مثال اگر صد هزار تومان خرید کنید، 20 درصد تخفیف میگیرید. حالا شما 90 هزار تومان خرید کردهاید. آیا برایتان پیش نیامده تا بدون نیاز چیزی بخرید تا به عدد 100 برسید؟ با بعضی از حقههای فروشندهها آشنا شوید:
بدون هیچ شکی حراج بین خریدارها احساس رقابت ایجاد میکند. بیشتر فروشندگان برای حراج محصولاتشان محدودیت زمانی میگذارند. در این حالت خریدار میترسد عقب بماند یا فرصت طلایی را از دست بدهد. هر فردی که تاکنون در بلک فرایدی به خرید از آمازون مشغول شده باشد، هیجان محدودیت زمانی کالاهای پرتخفیف را تجربه کرده است.
شما در حین خرید در حراجی احساس میکنید که در حال پس انداز کردن پول خود هستید و نه خرج کردن آن. اگر از فردی که از حراج بازگشته بپرسید: چقدر خرج کردی؟ شاید به یاد نیاورد اما حتما میداند که چقدر سود کرده است حتی ده هزار تومان! مشکل این جاست که شما برای کالایی پول خرج کردهاید که به صورت عادی نمیخریدید.
بسیاری از کالاها در حراج تخفیف 70 درصدی میخورند و قیمتشان به کمتر از نصف میرسد. اما آیا خدا وکیلی! قیمت اولیه واقعی بوده است؟ برای همه ما اتفاق افتاده است که وارد فروشگاه بزرگی میشویم و بالای سر محصولات با برچسبهایی روبرو میشویم که چند بار خط خطی شدهاند تا قیمت امروز کالا را به ما نشان دهند. آیا فروشگاهها میخواهند در مصرف کاغذ صرفهجویی کنند؟ خیر. آنها از نوعی خطای شناختی به نام اثر مقایسهای بهره میبرند تا اجناسی که شاید چندین ماه است به فروش نرفتهاند، در حراجی بفروشند. برای مثال شلواری که به قیمت 200 هزار تومان به فروش میرسیده و الان به 160 هزارتومان کاهش پیدا کرده، به نظر ارزش بیشتری از شلواری دارد که از ابتدا 160 هزار تومان بوده است! در حالی که این مقایسه به هیچ وجه درست نیست.
گاهی در فروشگاه آنلاین یا حتی مغازههای کوچک اجناسی با طرح و قیمت اسثنایی را در معرض دید قرار دادهاند. وقتی درباره آنها از فروشنده سوال بپرسید، با یک جمله ناامیدکننده روبرو میشوید که: تمام شده است. شاید این جمله مثل آب یخی باشد که بر سر شما میریزد. با خودتان میگویید لابد اجناس مشابه این کار زیاد دارد و زمان زیادی در فروشگاه سپری میکنید. حداقل برای اینکه زمان هدر داده خود را حلال کنید، یک چیزی میخرید.
گاهی خرید از یک تفریح و عادت فراتر رفته و به مرحله اعتیاد میرسد. به صورتی که فرد احساس میکند بدون اختیار دست به خرید میزند. در حقیقت او به ترشح اندورفین و دوپامینی که بعد از خرید در مغز ترشح میشود، اعتیاد پیدا کرده است. تشخیص این اختلال با متخصصان حوزه روانشناسی و روانپزشکان است. زیرا اختلالات روانپزشکی بسیاری هستند که خرید بیش از حد از علائم آنها به شمار میرود. اختلال شخصیت مرزی و بیماری دو قطبی از این موارد هستند.
متخصصان روشهای درمانی متفاوتی برای هر فرد در نظر میگیرند. اما اگر میخواهید از خودتان بپرسید که آیا درگیر اعتیاد هستید، به سوالات زیر پاسخ دهید. اگر پاسخ بیشتر آنها را با بله میدهید، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید.
آخر این که، شاید بهتر باشد از این به بعد، قبل از ورود به حراجی با خودتان روبرو شوید. از خودتان بپرسید به چه چیزی نیاز دارید و چه قدر پول میخواهید خرج کنید. اگر درباره خرید کالایی شک دارید، به خودتان برای قضاوت فرصت دهید و کمی در بازار چرخ بزنید. اگر مطمئن شدید، باز گردید.