چالش کتابخوانی طاقچه: اتحادیه ابلهان

"اتحادیه ابلهان" رمانی کسل کننده و طولانی به همراه شخصیت پردازی بهظاهر غیر منسجم کاراکترها، و دیگر اشتباهات داستان نویسی که موجب شده بود این کتاب قبل از مرگ آقای "تول"، چاپ نشود.
نویسنده و استادی مانند آقای کندی تول میتوانست با اصلاح بخشهایی از داستان کتابش را برای انتشاراتیها جذاب کند و کتاب به راحتی تبدیل به رمانی پرفروش شود. اما چالش اصلی همینجا خودنمایی میکند. تاکید بر نگهداشت و دستکاری نشدن کلیت کتاب پیام اصلی آقای تول برای آیندگان بود.! که این نوشته در ادامه به آن خواهد پرداخت.
اما قبل از شروع نقد کتاب به آنچه خواندن کتاب را برای کتابخوان ایرانی دشوارتر میکند اشاره کنم:
- برای فهمیدن هرچه بیشتر کتاب مخاطب باید با فرهنگ و خرده فرهنگها در طول تاریخ ایالاتمتحدهیآمریکا آشنا باشد.
- ترجمهی کتاب، بازی با واژگان و طنز نهفته در متن اصلی را منعکس نمیکند.
- اسم شخصیتها کاملا با قصد و هدفی انتخاب شده که متوجه نشدن معنی آنها و همچنین ندانستن همانندی نام کاراکترها با شخصیتهای سیاسی موجب عدم فهم کامل نوشته میشود.
رمان "اتحادیه ابلهان"رمز و رازهای فراوانی در دل خود دارد و مخاطب کتابخوان با یافتن و پی بردن به آنها بیشترین لذت را از خواندن کتاب میبرد. یکی از این گرهها روایت داستان است: گویا داستان از زبان سومشخص روایت میشود. اما ایگنیشس(شخصیت اول رمان) در حال نوشتن خاطرات خود بود. و راوی برخی فصلها را از روی نوشتهی ایگنیشس نقل میکرد. که در اینجا راوی اول شخص میشود. بنابر این در این کتاب با دو روایت مواجه هستیم. یکی نظر و نقد نویسنده از اجتماع و سایر سیاستهای آن برههی تاریخی است که این جملات را از زبان ایگنیشس و زمان اول شخص مطرح میکند. دیگری آنچه رخ میداد که از زبان روزنامهها، افراد، همسایهها در و دیوار و...نقل میشود. به بیان ساده تر اگر این کتاب فیلم بود. دوربین همواره ثابت بود انگار از دریچهی دوربینهای مدار بسته به شخصیتها نگاه میکردیم.
راز دیگر این رمان، گرایش جنسی ایگنیشس بود فکر میکنم یکی از خصوصیترین دغدغههای آقای کندی تول در قالب بحران گرایش جنسی و علاقه به همجنس به کاراکتر داستان تزریق شده بود. تاکید بر تحلیل روانکاوی توسط شخصیتها سرنخی دست میدهد که کتاب را با دید روانکاوانه حلاجی کنیم که البته در این مختصر نمیگنجد.
مقولهی مهم بعدی که قسمت زیادی از کتاب را در خود گنجانده، سیاست است. نقطه عطف و اوج طنز داستان هنگامی است که ایگنیشس به عنوان سردسته ی شورش با افراشتن ملحفهی چرکین خود به عنوان پرچم انقلاب، دست به آشوب میزند. و این پیام را منتقل میکند که وقتی پیشوای انقلاب یک "ابله" باشد. و جنگجوها ترسو باشند. هیچگاه به نتیجهای نمیرسد.
یکی از نقاط قوت کتاب دیالوگهای جالب میان شخصیتهاست. گفتگوها ارتباط معنایی چندانی ندارند و مانند موسیقی جاز هر سازی کوک خودش را میزند. و اینکه داستان در نیواورلئان
رخ میدهد چندان بیربط نیست. منسجم ترین بخش کتاب فصل سیزدهم و آخر این کتاب است و به خوانندهی صبور جایزه میدهد رویدادها سریع رخ میدهند هیجان اضافه میشود و ناجی(قهرمان) داستان یک "دختر" گیتار به دست میشود.
درنهایت قابل ذکر است استفاده ی آقای تول از نمادپردازی دقیق، شناخت جامعه و طنزتلخ تاثیرگذار، کتاب را شایستهی دریافت جایزه میکند. و البته مثل سایر کتابهای خوب شایستهی دوباره خواندن و پی بردن به ریزه کاری های قصه است.
این کتاب را با قیمت مناسب و تخفیف میتوانید از سایت یا اپلیکیشن طاقچه دریافت نمایید.
مطلبی دیگر از این نویسنده
چالش کتابخوانی طاقچه: کار عمیق قوانینی برای تمرکز در دنیای آشفته
مطلبی دیگر در همین موضوع
معرفی کتاب بیچارگان داستایوفسکی ترجمه سروش حبیبی
بر اساس علایق شما
«صرفه به مقیاس» دروغی بزرگ مقیاس و به صرفه برای سرمایهداری