
یک روز داشتیم دربارهی نیروهای عملیات صحبت میکردیم.
امیرحسین میخواست یکی از رفقای ما را، که مدتی از بسیج خارج شده بود و به مشکل خورده بود، دوباره جذب پایگاه کند و به نیروهای عملیاتی برگرداند.
من به او گفتم:
«نمیتونی، این بندهخدا دیگه علاقهای به بسیجی بودن نداره.»
گذشت و موضوع را فراموش کردم…
تا روزی که خبر شهادت امیرحسین رسید.
فردای آن روز، همان بندهخدا آمد و عضو عملیات شد.
با چشمانی اشکبار گفت:
«من برای انتقام خون امیرحسین و دفاع از وطن برگشتم.»
آن روز برایم روشن شد که شهدا زندهاند؛
آنها به کار خود ادامه میدهند،
با دلها حرف میزنند و مسیر را روشن نگه میدارند.
🌹 یادش گرامی؛ شهیدی که حتی پس از پروازش، هنوز در صف مدافعان وطن حضور دارد.
راوی: محمد عارف ا.. (دوست شهید)