امیرحسین حسنی اقتدار، ستوان یکم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،
در جریان حملهٔ هوایی رژیم صهیونیستی،
در مسیر دفاع از وطن و ارزشها،
به شهادت رسید.
در اثر اصابت موشک هواپیمای F35 و ریزش آوار ساختمان،
موج انفجار او را به دیوار کوبید
و تودهای از آوار بر سر و بدنش فرو ریخت.
همرزمانش روایت میکنند که امیرحسین
حدود نیم ساعت پس از حادثه زنده بود؛
لحظاتی پر از درد،
اما آمیخته با آرامش روحی و حضور قلبی عمیق.
یکی از همرزمان از او پرسید حالَت چگونه است.
با صدایی آرام و دلنشین گفت:
«حالم خوب نیست…
گردنم تحت فشاره.»
حتی در همان لحظات دشوار،
کلماتش نشان از صلابت روح و ایمان استوارش داشت.
در آخرین دقایق زندگی،
وقتی فهمید راه رسیدن به معبود نزدیک است،
با نگاهی آرام و قلبی خالص گفت:
«بچهها…
حلالم کنید.»
جملهای ساده،
اما پرمعنا؛
تجلی خلوص، محبت و بخشندگی
در لحظهای که روح، آمادهٔ پرواز میشد.
پس از شهادت،
وقتی لباسهایش به دست خانواده رسید،
آثار جراحت در گردن و کمرش دیده میشد؛
نشانهای از آخرین لحظات ایستادگی
و شهادتی مردانه.
این صحنهٔ تلخ،
زیبایی عروج روح امیرحسین را پررنگتر میکند؛
روحی که در همان ثانیهها
به ملکوت و کمال رسید.

تصویری که از آن لحظه ساخته شده،
بازتابی از عروج شهید است؛
لحظهای عرفانی و نورانی
در دل تاریکی و آوار.
هر بیننده،
به اندازهٔ معرفت و دلش،
حضور همراهان آسمانی را حس میکند؛
برخی امام حسین(ع)،
برخی حضرت زهرا (س)،
و برخی امام زمان (عج) را.
این تصویر،
نه فقط روایت یک حادثه،
بلکه نمایش روحی خالص،
شجاع و عاشقانه است
که با جان و دل
در مسیر حقیقت
به رضای الهی پر کشید.
امیرحسین در ۲۵ سالگی
و در روز ۲۵ خرداد
به شهادت رسید؛
همزمانیای پرمعنا
از بلوغ ایمان
و تکامل انسانی.
شهادت او،
درسی است ماندگار
برای همهٔ ما؛
درسی از ایمان، شجاعت
و آرامش در لحظهٔ لقاء.
راوی: برادر شهید