گاهی شخصیت یک انسان در کوچکترین رفتارهای روزمره خودش را نشان میدهد؛ جایی که شاید کمتر کسی به آن دقت کند. یکی از این لحظهها مربوط به زمانی است که امیرحسین تصمیم گرفت لپتاپش را بفروشد تا یک دستگاه قویتر برای کارهایش بخرد.
او برای دوستانش نوشت:
«سلام رفقا، من بنا به دلیل خرید یک لپتاپ قویتر، دارم این لپتاپم را میفروشم. سالم و تمیز است.
دوست دارم به آشنا بفروشم و قطعاً هم ارزانتر میدهم.
در دیوار الان ۲۰ میلیون قیمت دارد، اما اگر کسی از دوستان خواست، کمتر هم میفروشم.
یا علی.»
در نگاه اول شاید این فقط یک پیام ساده برای فروش یک وسیله باشد؛
اما وقتی دقیقتر نگاه میکنی، روحیهی امیرحسین خودش را نشان میدهد؛
جوانی که حتی در معامله هم معرفت، انصاف و محبت را فراموش نمیکرد.
او دنبال سود بیشتر نبود.
برای او مهمتر این بود که رفیقی یا آشنایی بتواند با قیمت بهتر صاحب وسیله شود.
در پیامی جداگانه برای من نوشت:
«سلام داداش، لپتاپم را میفروشم. اگر خواستید بگید.
قاعدتاً به شما ارزانتر میفروشم.
خودم میخواهم یک لپتاپ قویتر بگیرم.»
همین چند خط، عمق محبت و برادریاش را نشان میدهد؛
او همیشه خودش را در جایگاه «بخشنده» میدید،
نه کسی که فقط دنبال معامله یا منفعت شخصی باشد.
این خاطره کوچک، گواه بزرگیِ دل امیرحسین است؛
جوانی که معرفت و انسانیتش حتی در فروش یک لپتاپ هم به چشم میآمد.
راوی: برادر شهید
