ویرگول
ورودثبت نام
شهید امیرحسین حسنی اقتدار
شهید امیرحسین حسنی اقتداراینجا محلی برای ثبت خاطرات دوستان، خانواده و همرزمان شهید امیرحسین است. هر خاطره، بخشی از یاد او را زنده نگه می‌دارد. کانال رسمی شهید امیرحسین حسنی اقتدار در آپارات: https://aparat.com/ah.h.eghtedar
شهید امیرحسین حسنی اقتدار
شهید امیرحسین حسنی اقتدار
خواندن ۲ دقیقه·۱۰ روز پیش

یک‌رنگیِ امیرحسین؛ از حساسیت تا تربیت

حوالی ساعت دوازده شب بود.
داشتم کانال‌های ایتا را چک می‌کردم و کارهای فردا را جمع‌وجور می‌کردم که پیامی از امیرحسین آمد.

نوشت:

«سلام حاجی، خوبی؟
چند وقته می‌خوام یه مسئله‌ای رو با شما در میون بذارم،
ولی گفتم یه مقدار صبر کنم و زود قضاوت نکنم.

یکی از بچه‌های حلقه‌تون تو اینستاگرام استوری‌های نامناسب می‌ذاره؛
خواستم به حفاظت گزارش بدم،
اما گفتم اول با شما که مربیش هستید مطرح کنم
تا از مسیر اصولی خودش پیگیری بشه
و شاید به لطف خدا، این بنده خدا هم نسبت به انقلاب و نظام محبتی تو دلش ایجاد بشه.

اما امشب یه چیزی گذاشته بود
که دیگه نتونستم تحمل کنم؛
یه جورایی کنایه به حضرت آقا بود…

حاج‌آقا، لطفاً پیگیری کنید و دستش رو بگیرید.»

و بعد اضافه کرده بود:

«ببخشید مزاحمتون شدم، شبتون بخیر.»

برای اینکه دقیق متوجه منظورش بشوم، کمی با هم چت کردیم.
از او خواستم اسکرین‌شات استوری را بفرستد.

اولش فکر کردم چون مسئول عملیات پایگاه است، کمی احساسی شده و دارد موضوع را بزرگ می‌کند؛
اما هرچه جلوتر رفتیم، دیدم نگاهش از جای دیگری است.
نه از سر عصبانیت،
بلکه از دغدغه‌ای واقعی؛
این‌که به مقام عظمای ولایت جسارتی نشود،
قبحی شکسته نشود،
و در عین حال، آن رفیق‌مان هم «برگردد تو خط».

آخرش از او تشکر کردم؛
برای این‌که مسائل تربیتی را می‌فهمد،
شتاب‌زده عمل نکرده
و نیتش خیر است.

به او گفتم:

ان‌شاءالله با کمک خودت، در عملیات از این ظرفیت استفاده می‌کنیم
و اگر بشود، به بعضی بچه‌ها کمک می‌کنیم.

خیلی خوشحال شد.
انگار مسئولیت بزرگی به او سپرده شده باشد.
با ذوق گفت:

«با کمال میل، حتماً کمک می‌کنم.»

امیرحسین این‌طور نبود که وقتی لباس بسیجی می‌پوشد یک‌جور باشد
و وقتی لباس عادی تنش است، جور دیگر.
نه در رفتار با مردم،
نه با رفقایش.

یک‌رنگ بود.
یک‌رو.

روی چیزهایی که برایش حساسیت داشت،
به‌خاطر رفاقت، مرام یا مصلحت‌سنجی‌های سطحی کوتاه نمی‌آمد.
حساسیتش واقعی بود،
نه نمایشی
و نه از سر ریا.

آخرین‌بارهایی که خودم در بسیج کار عملیاتی کرده بودم،
برمی‌گشت به قبل از طلبه شدنم در شیراز.
بعد از اغتشاشات، گردان‌های امام علی(ع) تازه شکل گرفته بودند؛
تجهیزات زیاد بود،
هیجان بالا،
و بعضی‌ها بیشتر دنبال فضا و ظاهر بودند.

وقتی طلبه شدم و به قم آمدم،
حدود هفت سال از آن فضا فاصله گرفته بودم.
تا این‌که به‌واسطه‌ی فعالیت بچه‌های حلقه، دوباره پایم به عملیات باز شد.

این فضا اما فرق داشت.
نه پلیس‌بازی،
نه خودنمایی،
نه دنبال تجهیزات بودن.

این پایگاه را مدیون امیرحسین می‌دانم.
مدیون نگاه تربیتی‌اش.

وقتی فراخوان می‌دادند،
ناخودآگاه بچه‌های خودمان را با بقیه پایگاه‌ها مقایسه می‌کردم
و می‌دیدم نیت‌ها و مدل رفتارها یک سر و گردن فرق دارد.

امیرحسین دغدغه‌اش فقط عملیات نبود.
می‌خواست مربی‌ها در گشت حضور داشته باشند.
اصرار داشت قبل از شروع برنامه،
حتماً چند دقیقه یکی از روحانیون برای بچه‌ها صحبت کند
و بعد حرکت کنند.

اگر روحانی نبود،
خودش خیلی کوتاه حرف می‌زد
و سعی می‌کرد نیت‌ها را جهت بدهد.

می‌گفت:

«حاج‌آقا، این اَلْمُؤمِنُ کَیِّس که می‌گی،
واقعاً نگاه آدمو عوض می‌کنه.
دیگه دلش نمی‌خواد بدون قصد قربت کاری رو انجام بده.»

حداقلش این بود
که بچه‌ها ساعاتی را الکی نگذرانند؛
با نیت باشند.

با همین نگاه‌ها بود
که شهادت برایش امضا شد.

ان‌شاءالله ما هم
به او بپیوندیم
و عاقبت‌به‌خیر شویم.


راوی: یکی از دوستان و مربیان شهید (م.ر)

امام علی (ع): محبت نردبان رفعت است | شهید امیرحسین حسنی اقتدار
امام علی (ع): محبت نردبان رفعت است | شهید امیرحسین حسنی اقتدار

تربیتاخلاصبسیجشهید
۳
۰
شهید امیرحسین حسنی اقتدار
شهید امیرحسین حسنی اقتدار
اینجا محلی برای ثبت خاطرات دوستان، خانواده و همرزمان شهید امیرحسین است. هر خاطره، بخشی از یاد او را زنده نگه می‌دارد. کانال رسمی شهید امیرحسین حسنی اقتدار در آپارات: https://aparat.com/ah.h.eghtedar
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید