اقتصاد با طعم سادگی
اقتصاد با طعم سادگی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

تربیت اقتصادی چیست و چرا کسی ما را تربیت نکرد؟

وقتی طفل است تا ٢ سالگی مَمِه را ول نمی‌کند و تازه اگر هم به زور جدایش کنی پستانک از دهانش نمی‌افتد. هنوز بیشتر از چند کلمه بلد نیست حرف بزند و تازه چند رنگ را شناخته، جلوی ویترین مغازه محکم می‌ایستد و با گریه فریاد می‌کشد: «ماشین آبی بخر»، «ماشین پلیس می‌خوام» حتی اگر اسم چیزی را بلد نباشد با دست به آن اشاره می‌کند و با نگاهی معصوم می‌گوید: «از اینا می‌خوام» این روش ادامه دارد تا سوت پایان. یعنی اگر بعد از 120 سال زندگی، یک لحظه لب گور بیدار شود و اطراف را نگاه کند باز می‌گوید: «این چه جای داغونیه ما رو آوردین، گندشو درآوردین. قبر قحط بود. یه سر دو نبشی، جای دلوازی، پارکینگ‌دار، ویو ابدی و ..» خوشبختانه این حرص و طمع آدمی تمامی ندارد. اصلاً قسمتی از مزه زندگی به همین حرص زدن‌هاست. حالا نباید برای رویارویی با مسائلی از این دست تربیت شد؟ یعنی مثلاً در مورد پول درآوردن و خرج‌کردن یاد گرفت؟ دقت کرده‌اید که چند درصد از عمر گرانمایه صرف کسب درآمد می‌شود؟ جالب اینجاست که در مورد مسائل اقتصادی خیلی دیر شروع به یادگیری می‌کنیم و آموخته‌های ما نیز معمولاً بر اساس آزمون و خطا به‌دست می‌آید.

درس بخون یه پوخی بشی!

یکی از دلایلی که تربیت اقتصادی در فرهنگ بعضی از خانواده‌ها جدی گرفته نمی‌شود این است که صحبت در مورد پول خوشایند نیست و به اصطلاح نمی‌خواهند بچه‌ پولکی بار بیاید. تنها راه خوشبختی که مدام پیگیری می‌شود و هر خانواده در حد توانش برای آن خرج می‌کند مسیر تحصیل در مدرسه است. والدین دلسوز می‌کوشند در ماراتن مدرک‌گرایی هر مانعی که سرراه باشد را حذف کنند. خاطرم هست در دوران مدرسه، فصل تابستان که می‌شد بعضی از هم‌کلاسی‌ها یخدان یونولیتی کوچکی را روی دوش خود می‌گذاشتند و در کوچه‌های محل، بستنی یخی می‌فروختند یا سینی گردی را روی سر می‌گذاشتند و در کوچه‌ها فریاد می‌زدند: «بامیه تخم‌مرغی، نرم و تازه» کمی بزرگ‌تر که شدیم یکی از دوستانم دستگاه ویدئو خریده بود و آن را اجاره می‌داد. چنین رفتارهایی از سمت جامعه پذیرفته نبود و مردم بچه را درس‌خوان دوست داشتند. اگر کودک یا نوجوانی کار می‌کرد این موضوع را از دوستان و اولیاء مدرسه پنهان می‌کرد چون می‌دانست که در صورت آگاهی دیگران، اگر سرزنش نشود تشویق نمی‌شود.

مثل من حمال نشی!

آن زمان‌ها هر کار یا ایده‌ای را که می‌خواستید دنبال کنید غُرولند بابا بالای سرت بود که می‌گفت: «به‌جای این کارها به درس و مشقت برس که مثل من حمال نشی!» و این ترس از حمال‌شدن همیشه در ما وجود داشت. نکته‌اش این‌جاست که منظور از حمالی، بار روی دوش کشیدن نبود بلکه هر کاری را حمالی می‌دانستند به‌غیر از پشت‌ میز نشینی و مشاغل یقه سفید. این رفتار والدین شاید به این دلیل است که در مسائل مالی اعتماد به نفس پائینی دارند و در هر سطح درآمدی که باشند فکر می‌کنند چندان موفق نیستند و نمی‌توانند الگوی درستی برای فرزندان خود باشند. آنها از صحبت در مورد پول واهمه دارند و مایل هستند چنین مسائلی را به نظام آموزشی بسپارند.

پول علف خرس نیست.

در واقع، توانایی مدیریت اقتصادی در زندگی شخصی و حرفه‌ای وابسته به دانش و مهارتی است که از سنین اولیه کودکی شکل می‌گیرد. پول توجیبی ابزاری قدرتمند برای آموزش سواد مالی به کودکان است. صحبت در مورد نیازها و خواسته‌ها به آنها اهمیت اولویت‌بندی و بودجه‌ریزی را گوشزد می‌کند؛ نیازها چیزهایی هستند که بدون آنها نمی‌شود زندگی کرد مثل، خوراک و پوشاک و خواسته‌ها مواردی هستند که می‌شود بدون آنها زندگی کرد، مثل ماشین لوکس و کفش فانتزی. امروزه بار مسئولیت مالی افراد دائماً رو به افزایش است و عدم فهم درست از امور مالی می‌تواند خانواده‌ها را به چالش بکشاند. اگر خانوارها نتوانند تورم، رشد و رکود اقتصادی، نرخ بهره مرکب، اوراق بدهی و غیره را به‌خوبی درک کنند در مدیریت امور مالی به مشکل برخواهند خورد.

خیر دنیا و آخرت

تربیت اقتصادی تاثیر مستقیم مادی بر خانواده‌ها دارد زیرا آنها سعی می‌کنند بودجه خود را متعادل کنند، خانه بخرند، هزینه تحصیل فرزندانشان را تامین کنند یا درآمدی را برای بازنشستگی تضمین کنند. با این حال از لحاظ معنوی هم بی‌نتیجه نیست. به نقل از مارک تواین، نویسنده مشهور، بی‌پولی ریشه همه بدی‌هاست. رسول خدا (صلوات الله علیه) می‌فرمایند: «هر کس از راه حلال، روزی کسب کند و با آن خویشتن را از مردم بی‌نیاز و خانواده و فرزندانش را تامین کند، روز قیامت با پیامبران و صدیقان محشور می‌گردد.»

ختم کلام

لازم است مهارت‌ها و دانش فرد برای استفاده از ابزارهای مالی و اقتصادی افزایش یابد تا بتواند تصمیم‌های عاقلانه‌تری بگیرد. هر بهبودی در این مهارت‌ها تاثیر عمیقی بر مردم و توانایی آنها بر تامین آینده خود خواهد گذاشت. داشتن سواد مالی کار آسانی نیست ولی در صورت تسلط، می‌تواند بار مشکلات زندگی را به شدت کاهش دهد. برای بسیاری از مردم، تصمیم‌گیری‌های اقتصادی اضطراب‌آور است و با آموختن و مطالعه می‌توان از شدت این اضطراب کاست. آیا به نظر شما، برای یادگیری مهارت‌های تصمیم‌گیری حتماً باید لیسانس یا فوق لیسانس اقتصاد یا مالی گرفت؟ آیا می‌توان بدون داشتن تحصیلات عالی در این زمینه، فردی موفق بود؟ و این موفقیت چگونه میسر می‌شود؟


منابع:

1- https://www.investopedia.com

2- کتاب مفاتیح الحیات، تالیف آیت‌الله جوادی آملی





رفتار والدینزندگی شخصیمدیریت مالیسواد مالیتربیت اقتصادی
رضا ابراهیمی هستم؛ نویسنده، مترجم و دانش پژوه در زمینه اقتصاد و سرمایه‌گذاری. برای ارتباط با من این آدرس را دنبال کنید. https://zil.ink/rzebrahimi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید