[In reply to میرزائیل]
[In reply to میرزائیل]
به روضهی حُر که میرسیم گاه از اهل منبر و گاه مداح و روضهخوان میشنویم: "خدایا ما هر کاری کرده باشیم، دیگر دل زینب(س) را که نلرزاندهایم"!
و خب نتیجهی قهری و محتوم چنین فرضی را آدم که –آدم هم نشده- میفهمد، خدای خالق آدم که ...
نعوذبالله! یک بخشش جبری که توسط برادران روضهخوان تنظیم و توسط ما پاراف شده و به عرش اعلا جهت قرارگیری در دستور کار ارسال شده است.
اینست که حالا هر چه هم رفته باشد بین ما و خدا! در هر ابعادی، ذکر مصیبت "حر" آن را میشورد و میبرد!
گیر زیاد دارد این خوانش.
اما ظلم به حری که به توبهی حماسی و شاید به شهادتش فرصت یافته مصداق "ذکر" اصلاحگرِ رفتار امم بعدِ خود باشد بحثی دیگر است و مهمتر شاید.
مهمترین کار حر در چند کلمهی خلاصه: اصلاح نسبت رفتاری خود با امام است. و سرراستترین درسِ زنده و پویا و اصلاح گرانه از این حرکت آنست که اصلاح کنیم رفتار خودمان را در تناسب با امام عصر!
اما ما با منها کردنِ امامِ حیِ غایبِ خود از فرضیات تحلیل، و نادید گرفتن آنکه ما محبین امام عصر خویش! خود از مسببینِ غیبتش هستیم! و از شریکان سدِ راهِ او! دور عجیبی میزنیم ماجرای حر را و بهرهی عجیبی نیز میبریم: "بخششِ جبری"!
ما از شباهتمان با حر، که رفتارش متناسب با امام عصر خود نبود بلکه در تقابل با او بود -کما اینکه رفتار ما متناسب با امام عصر خویش نبوده و نیست و شاید در تقابل با اوست!- و توبه و اصلاح رفتارش درس نمیگیریم اما از تفاوتمان با او، که او فرماندهی سپاه ابن زیاد بوده و دارای مقام و مرتبت دربارِ جور بعد قرنها پتکی میسازیم علیه حر! تا رودرروی خدا بر سر او بزنیم، و بخشش قبایحِ خود را طلب کنیم!
نقد شباهتمان با حر موجود است و درس نمیگیریم، به جایش فخر نسیهی تفاوتمان، و فرماندهی سپاه مقابل امام نبودن را -که خدا رحممان کرده دچارش نبودهایم!- به رخ میکشیم. اینست درس گرفتن جمعیِ ما از قیام عاشورا، آن وقت انتظار داریم یک نفر درس توافق از قیام عاشورا برای خودش اکتشاف نکند!
#احسان_نمازی #میرزائیل