احسان
احسان
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

در باب ۸ مارس و رویکرد دوگانه در برخورد با ماهیت زن

هشدار: این نوشته برای افرادی (مخصوصا زنان) که به برابری واقعی زن و مرد باور ندارند آزار دهنده است.

پیش‌گفتار اول: دیروز ۸ مارس بود و طبق انتظار بحث‌های زیادی در فضاهای مجازی بخصوص توییتر شکل گرفته بود. از خود هشتک هشت‌ مارس گرفته تا امروز که هشتک خشونت زناشویی سروصدای زیادی راه انداخت. اکثر ابراز نظرها و توییت‌ها کاملا قابل پیشبینی بودند. خاطرات تلخ افراد، مخصوصا زن‌ها، تصویری بسیار خشن و تاسف‌آور ایجاد می‌کنه که تا حد زیادی هم روایت شرایط حاکم بر جامعه است.

پیش‌گفتار دوم: این نوشته کاملا نظرات شخصی من هست و برای خودم قابل دفاع و احترام. اگر مخالفت یا نظر مخالفی دارید لطفا در بخش نظرات یا هرجایی که فکر می‌کنید بهم انتقال بدید. هدف از طرح یک موضوع و بحث فهمیدن دیدگاه‌های جدیده نه صدور حکم!


گفتار اول:

جامعه ایران یک جامعه مردسالارانه است و این موضوع برکسی پوشیده نیست. دید منفی به توانمندی زن‌ها در همه چیز خود را به زشت‌ترین فرم ممکن نشان می‌دهد. از رانندگی گرفته تا پست‌های مدیریتی و .... تلاش برای از بین بردن این فرهنگ غلط وظیفه همه‌ی افراد جامعه اعم از زن و مرد است و در این موضوع جنسیت جایی ندارد. ولی حد این تلاش که تحت عنوان مبارزه برای حقوق برابر مطرح می‌شود کجاست؟ آيا چارچوبی برای این تلاش وجود دارد؟ اصلا هدف از جنبشی تحت عنوان فمنیسم چیست؟
در ویکی‌پدیا می‌خوانیم:

جوهرهٔ فمینیسم آن است که حقوق، مزیت‌ها، مقام و وظایف نبایستی از روی جنسیت مشخص شوند.

یا :

موضوع‌های کلّی مورد توجه فمینیسم تبعیض، رفتار قالبی، و مردسالاری/پدرسالاری هستند. فعالان فمینیست به مواردی مانند برابری جنسیتی، حقوق تولیدمثلی، خشونت خانگی، برابری دستمزد، آزار جنسی، و تبعیض جنسیتی می‌پردازند.

همانطور که می‌بینیم صحبت بر سر برابری فارغ از جنیست است و درهیچ کجای گفتمان فمنیسم از نوع لیبرالی آن گرفته تا رادیکال و چه و چه، حرفی از مبارزه برای پیشی گرفتن و تحکم بر مردان وجود ندارد. در اینجا بهتر است نگاهی به بعضی از توییت‌های کم‌تر دیده شده بندازیم:

شاید بگویید که انتخاب گزینشی چند توییت در انبوه توییت‌ها کار اشتباه و نادرستی باشد، اما من به شما اطمینان میدهم که اینها صادقترند. اگر قرار است چیزی دیده شود باید تمام آن دیده شود. جامعه زنان ما بدشان نمی‌آید از آن سوی بوم بی‌افتند و مرد را موجودی ببینند که باید تمام قد در برابر آن ایستاد و جنگید، برای چه؟ خودشان هم نمی‌دانند. گویا تمامی مردان زنده باید جواب ظلمی که جامعه در طول تاریخ بر زنان کرده است را بدهند، حتی آن مرد فلک‌زده ای که همه جانبه بر عدالت و برابری جنسی پایبند است. تفکر قالب در فمنیسم ایرانی بسیار نزدیک به مرد ستیزی و نوعی فاشیست است که انتقام جویانه بر مرد می تازد و می‌جنگد ولی همیشه چهره‌ی قربانی را حفظ می‌کند.


گفتار دوم:

وقتی صحبت از برابری جنسی می‌شود نمی‌توان یک سویه به میدان رفت. مردان در طول تاریخ تا توانسته‌اند از ویژگی‌های جسمی خود استفاده کرده‌اند تا زن‌ را زیر سلطه‌ی خود درآورند و این سرچشمه‌ی تمام ظلمی است که به زن وارد شده است. اینکه مرد بخاطر طبیعتش توانسته حقوق جنس دیگر را گرفته و با تحقیر و محدودیت گذاشتن بر آنها برای خود مشروعیت ایجاد کند. مشروعیتی که جنبش‌هایی نظیر فمنیسم به دنبال زیر سوال بردن آن و در نهایت مشروعیت زدایی آن است.

اما اتفاقی که در جامعه شاهد آن هستیم کمی متفاوت از برابری خواهیست.

عدالت و برابری جنسی در جامعه یعنی هر فرد فارغ از جنسیت بر اساس توانمندی‌های خود منزلت پیدا کند و صرف جنسیت به مثابه ابزاری جهت برتری جستن بدور از تخصص و توانایی موجب تغییر در جایگاه اجتماعی او نشود.

به عنوان مثال در اکثر نمایشگاه‌ها می‌بینیم که از زنان به عنوان غرفه دار استفاده می‌شود. دلیل آن واضح است! زنی که قبول می‌کند در جایگاه یک ابزار جهت افزایش مراجعه به غرفه‌ از وی استفاده شود، دارد با باز تولید نگاه ابزاری به زن کمک می‌کند.
بیایید کمی فراتر برویم، زنی که از ویژگی‌های جنس زن برای پیش‌رفت شغلی و یا اجتماعی استفاده می‌کند و آن را مکمل توانمندی‌های تخصیصی قرار می‌دهد تا بتواند مزیت رقابتی خود را نسبت به هم‌جنسان یا غیر همجنسان خود برتری دهد، به استفاده ابزاری از ماهیت زن بودن خود اعتراف می‌کند. و این دقیقا مصداق بارز نقض دیدگاه برابری محور است. چرا که با همین دیدگاه می‌توان گفت در طول تاریخ مردان نیز از ابزارهای مبتنی بر جنسیت و فیزیک خود استفاده کرده‌اند!
در این موضوع برخی از دوستان ادعا می‌کردند که استفاده‌ی زن از این ابزار مانعی ندارد و قابل مقایسه با ابزارهای مردانه نیست چرا که ابزار مرد مبتنی بر خشونت است! این همان افتادن از آن سوی بام است که فرد به یک جنیست اجازه می‌دهد از هر طریقی که شده به خواست خود برسد، ولی جنسیت دیگر را از استفاده از همان نوع ابزار منع می‌کند! آسیب این تفکر به شدت در جامعه‌ی ما قابل مشاهده است. از دوستان خود بپرسید که چطور زنانی تنها با تکیه بر داشتن رابطه‌های غیر کاری و یا نمایش رفتارهای زنانه توانسته‌اند جایگاه خاصی در سازمان و شرکت خود بگیرند!
اگرچه مثال‌های فوق با پیش‌فرض مرد مدیر و حاکم طرح ریزی شده‌اند اما بخواهید یا نخواهیم جامعه‌ی ما اینگونه است.


گفتار سوم:

بحث پر سر و صدایی در توییتر شکل گرفت با محوریت کار خانه:

انتقادات به این توییت بیشتر از جانب زنان بود و نکته جالب عدم اشاره به جنسیت در توییت است! دلیل این موضوع چندان پیچیده نیست، زنانی که خود را قربانی خانه‌نشینی و تحکم مردانه می‌بینند فارغ از موضوع تنها حمله می‌کنند. باید به آنها تا حدی حق داد. این حق البته از سر دلسوزی باید باشد و نه چیز دیگر! زنی که خود را جنس حقیر می‌داند توانایی رشد پیدا نخواهد کرد. زنی که همیشه دنبال مظلوم نمایی و نشان دادن چهره قربانی از خود است به جایی نخواهد رسید و زنی که بجای داشتن دید برابری خواهانه تنها به جنگیدن با مردان روی آورده است در بهترین شرایط یک بازنده‌ی تندخوست!

گفتار آخر:
درد زنان جامعه درد تک‌تک ماست و رنجی که ناخواسته بر آنها تحمیل شده است، حاصل صدها سال تفکرات غلط است. مبارزه برای ایجاد عدالت و برابری یک وظیفه‌ی انسانی است، فارغ از جنسیت. در این نوشته بیشتر تندروی‌های زنان گفته شد که برداشت نادرستی از عدالت دارند و بیشتر سمت و سوی انقام جویی گرفته‌اند. به همه پیشنهاد میکنم مطلبی که سایت مدرسه فمنسیتی به مناسب ۸ مارس منتشر کرده است را از اینجا بخوانید.

زنجامعهفمنیسممردستیزی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید