چند وقتی بود میخواستم در راستای اتفاقات مهر ۱۴۰۱ پیرو کشته شدن مهسا امینی خارج از عصبانیت و با حقایقی که ازشون مطمئن هستم، بنویسم. افرادی که پیش از من توی هر حوزهای دست به این کار زدن، الان تحت شرایط خیلی بدی هستن. واقعیتش من الان هم به خاطر عواقبی که میتونه برام داشته باشه از نوشتن میترسم اما خب انقدر کسب و کارهایی رو میبینم که دارن تعطیل میشن یا آدمهایی که دارن بیکار میشن که باعث میشه نتونم نسبت بهشون بیتفاوت باشم.
"مدینه فاضله برخی، قطعی اینترنت هست!"
آذری جهرمی، وزیر وقت ارتباطات (مهر ۹۷)
اینترنت و تمامی اتفاقات بر بستر اون سالیان سال هست که برای حکومت بعد امنیتی داره. دلایل این موضوع زیاد و مشخصه و محل بحث من هم نیست. از طرفی حکومت سالیان طولانی هست که حفظ نظام رو مهمترین اولویت خودش میدونه و خیلی وقتا تصمیماتی با نتایج کوتاه مدت توسط آقایون در همین راستا گرفته میشه که هزینش براشون مهم نیست. استارتاپها هم که روی بستر اینترنت فعالیت میکنن اخیرا به هزینهها اضافه شدن. از اهمیت استارتاپها و این که چرا آینده صنایع مختلف دست اونهاست که نیاز نیست بگم. اما فقط کافی هست روند رشد بزرگترین شرکتهای دنیا توی سالهای اخیر و مقایسه اونها با صنایع صنعتی یا سنتی غولپیکر توی آمریکا و بقیه کشورهای دنیا رو ببینید.
این هم که چرا با این وضعیت اینترنت خیلی از استارتاپها دچار مشکل میشن یا فعالیتشون تعطیل میشه فکر میکنم بر کسی پوشیده نباشه. با این حال من به سه تا از مهمترین علتهاش به طور خلاصه و ساده میپردازم:
هر مهندسی برای کار کردن نیاز به ابزار داره. زمانی که شما اون ابزار رو ازش بگیرید و یا با مشکلات فراوان در اختیارش قرار بدید اولین تاثیری که روی اون آدم داره اینه که ترجیح میده از اون محیط خودشو خارج کنه و به جایی برسونه که بتونه با آرامش روان کار کنه و پیشرفت خودشو ببینه.
دیجیتال مارکتینگ شامل کانالهای مختلفی هست و تا زمانی که کاربرا به اون کانالها دسترسی داشته باشن معنی داره. مثل بیلبورد که داشتنش قطعا توی خیابونی که بسته باشه فایده نداره. زمانی که دسترسی کاربرها (۸۰ میلیون ایرانی) به این کانالها محدود بشه یکی از مهمترین و کم هزینهترین راههای مارکتینگ استارتاپها از بین میره. این یکی از بزرگترین موانعیه که میتونه سر راه استارتاپها قرار بگیره. اگر به طور خاص در مورد شبکههای اجتماعی هم بخوایم صحبت کنیم شاید بگید نمونههای داخلی که الان یوزرهای میلیونی دارن بتونن توی بلندمدت جایگزین مناسبی باشن. این صحبت کاملا در شرایط فعلی کشور اشتباهه. علتش به نظر من شکافی هست که بین مردم (هرچند که مشخصا طرفدارهای حکومت تعداد خیلی کمتری رو تشکیل میدن مثل ۱۸ میلیون نفری که توی ۱۴۰۰ به رئیسی رای دادن، اما با این حال جزو مردم حساب میشن) به وجود اومده. این شکاف جدای از نتایج مخرب اجتماعی که داره و نمیخوام بهش بپردازم، باعث میشه دو طرف رو به روی هم قرار بگیرن و به تصمیمات هم معترض باشن. پس انتخاب برندها برای فعالیتشون توی شبکههای اجتماعی داخلی ازشون گرفته میشه. چون در اون حالت باید منتظر حمله کردن میلیونها نفری که دسترسی شبکههای اجتماعی بینالمللی ازشون گرفته شده باشن. اتفاقی که شاید توی ابعاد دیگه این روزها در مورد برندهای مختلف میبینیم که زمانی که با هجمهها و کمپینهای مردم (درست یا غلط) مواجه میشن، ادامه فعالیت براشون به شدت طاقت فرسا میشه.
در این که به صورت کلی اکوسیستم سرمایهگذاری ایران به هیچ وجه بالغ نشده و حتی خیلی جاها نسبت به استارتاپها توی مسیر عقب موندن شکی نیست. (البته در این بین موردهای خیلی حرفهای و کار درستی هم وجود دارن)
بحثی که وجود داره یه سوال مهم و اساسی هست. این که سرمایه گذار توی هر زمینهای پول خودش رو وارد میکنه و متناسب با ریسکی که قرار هست انجام بده منتظر Reward هست. حالا خود سرمایه گذاری روی استارتاپ به خاطر ماهیتش ریسک خیلی بالایی داره. در ازاش Reward خیلی بالایی هم میتونه داشته باشه. اما زمانی که ریسکهای سیستماتیک به طور غیر معقولی بیشتر از حالت عادی میشن، سرمایه گذار عقب میکشه و وارد فضاهایی مثل طلا، مسکن، ماشین و ... میشه. (توی همونها هم اگر ریسکها خیلی بیشتر بشه کلا دست از سرمایه گذاری توی اون کشور میکشه و وارد کشور دیگهای میشه.)
سرمایه گذاری خطرپذیر و توی چند راند یکی از اصلیترین عوامل موفقیت یه استارتاپ پیش از IPO هست. زمانی که این هم از استارتاپ گرفته بشه تقریبا رشدش رو غیر ممکن میکنه.
واقعیتش اینه که من این روزها از خیلی از کارآفرینهایی که اطرافم بودن و به واقع میتونم کلمه نخبه رو در موردشون به کار ببرم، تصمیمشون رو به رفتن از ایران تغییر دادن یا در حال بررسی فرصتها هستن. عمیقا معتقدم این آدمها بخش مهمی از ساختن ایران آبادی هستن که همه آرزوش رو داریم. به وزیر فعلی (قطع) ارتباطات و تیمشون مثل سایر وزارتخونهها که امیدی نداریم اما امیدوارم هر کسی که اندکی دستش به جایی میرسه و این بلاگ رو میخونه (اگر تصمیم به دستگیر کردن من نگیره) زودتر جلوی این بحران رو بگیره. حکومت حتی اگر صلاح و بقای خودش رو هم میخواد باید از تصمیماتی مثل قطعی اینترنت، طرح صیانت، فیلترینگ سایتها و شبکههای اجتماعی مختلف و ... جلوگیری کنه و معتقدم هنوز هم برای تغییر تصمیمات قبلی زمان هست. زمانی که هر روز داره کم و کمتر میشه.