احسان حسینی
احسان حسینی
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

کتاب پیرمرد و دریا

داستان پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی ، نویسنده بزرگ آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در ۱۹۵۴ است که از قضا همین روزها در سالروز تولد وی هستیم. شاید یکی از مهمترین دلایل جایزه نوبل ارنست همینگوی همین داستان پیرمرد و دریا بوده است. داستانی آموزنده با مضمون امید و سرسختی در راه رسیدن به اهداف است.

" فکر کرد : امید نداشتن احمقانه است و علاوه بر اون فکر میکنم گناهه. به گناه فکر نکن. "

داستان پیرمرد ماهیگیری که با وجود مدت طولانی ناکامی در صید ماهی اما همچنان ناامید نمیشود و تلاشش را متوقف نمیکند. با اینکه در بیشتر طول داستان ما فقط یک شخصیت پیرمرد را در وسط دریا داریم و کل اتفاقات حول وی در حال وقوع است اما باز هم داستان به هیچ وجه خسته کننده نشده و خواننده را با خودش همراه میکند. آشنایی پیرمرد با دریا و آب و هوا دنیا دیده بودن او را نشان میدهد و در کنار آن عشقی که در وجود پیرمرد نسبت به همه موجودات هست و حتی نسبت به ماهی هایی که قصد صید آنها را دارد هم همذات پنداری میکند ، او را به شخصیتی دوست داشتنی تبدیل میکند که خواننده قلبا با او همراه می شود.

" تو ماهی رو بخاطر زنده موندن و فروختن گوشتش نکشتی. تو اون رو به خاطر غرورت و اینکه ماهیگیر هستی کشتی.وقتی زنده بود عاشقش بودی و حالا هم دوستش داری."

مونولوگ هایی که پیرمرد با خودش دارد از او شخصیتی ملموس و واقعی مثل همه ما میسازد که با بیم و امیدهای خودش روبرو می شود و خواننده را درگیر خودش میکند. اما وجه آموزنده آن که باعث میشود پیرمرد تبدیل به الگوی خوبی برای همه بشود این است که افکار منفی خودش را پر و بال نمیدهد و آنها را بی خیال شده و پی افکار مثبت را میگیرد که همین اخلاقش هم باعث میشود حتی در سخت ترین لحظات هم ناامید نشده و بتواند در راه رسیدن به اهدافش به تلاش خود ادامه دهد.

همچنین در کنار آن عملگرا بودن پیرمرد و دل نبستن به آرزوهای توخالی برای همه ما آموزنده است.

" خوش شانس بودن بهتره اما من ترجیح میدم دقیق باشم. بعدش وقتی شانس میاد تو آماده ای. "

" با خود فکر کرد : تو خیلی چیزها باید می آوردی که نیاوردی پیرمرد اما الان وقت فکر کردن به چیزهایی که نداری نیست.فکر کن با چیزهایی که داری چیکار میتونی بکنی. "

از بارزترین خصوصیات پیرمرد اینست که شکست جایگاهی در باورهای او ندارد و در نتیجه هیچگاه تسلیم نمی شود و شکست را نمی پذیرد.

" اما آدمیزاد برای شکست خوردن ساخته نشده. اون می تونه نابود بشه اما شکست نمیخوره. "

همچنین باوری که پیرمرد در مورد درد در انسان دارد نیز باوری متفاوت است و با نگاهی زیبا به آن مینگرد آنجا که آن را نشانه زنده بودن آدمی میداند که درد جزئی از زنده بودن و حتی نشانه زنده بودن است.

"او به لبه قایق تکیه داد و مطمئن شد که نمرده است. درد شانه هایش هم این حقیقت را تصدیق میکردند. "

در پایان داستان شاید پیرمرد خودش رو موفق نمیداند اما از نظر همه اهالی به یک قهرمان تبدیل میشود.

در کل داستان پیرمرد و دریا داستانی بود که از خواندن آن لذت بردم و درس های زیادی از آن آموختم. همچنین پیرمرد داستان تبدیل به یکی از الگوهای من در زندگی شد.

این پست را با تحلیل کتاب پیرمرد و دریا برای چالش کتابخوانی طاقچه نوشته ام.

پیرمرد دریاچالش کتابخوانی طاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید