ehsan khoshkhoo
ehsan khoshkhoo
خواندن ۲ دقیقه·۹ ماه پیش

نگاهی به فیلم برگ های ریزان به کارگردانی: آکی کوریسماکی


روایت مینیمال از#عشق در فیلم زیبایی از استادکهنه کار #سینمای اروپا؛#کوریسماکی
فیلم با تصویر ازکارخانه که المان فضای صنعتی و سرمایه داری هست آغاز میگردد؛؛ بیننده با دو کاراکتر اصلی روبروست که داستان فیلم حول محور آنها روایت میشود؛؛زنی سخت کوش و جدی؛ مردی افسرده و دائم الخمر الکلی؛ که هردو ازقشر متوسط جامعه هستند ودر فضای بحران زده اقتصادی فنلاند بیکار هستند و به دنبال کار میگردند؛ودر طی ؛ اتفاق ساده ؛باهم در باری که هرشب برای استراحت و خوش گذرانی می‌روند آشنایی پیدا میکنند و بعد این دو انسان تنها و افسرده طی اتفاقی ساده همدیگر را می‌بينند و به کافه میروند؛وبدون هیچ پیش زمینه ای به سینما می روند؛ فیلم ترسناک و سرگرم کننده می‌بینند.

نمایی ازفیلم برگ های ریزان
نمایی ازفیلم برگ های ریزان

میعادگاه عشاق افسرده و روان پریشان ؛سینما میشود؛زن و مرد بعد از اتفاقی که همدیگر را گم می‌کنند باد شماره زن را میبرد؛ دوباره درشب؛پاتوق آشنا ؛کنار #سینما  به انتظار دیدن هم  می ایستند؛همدیگر را می‌بینند وبه هم نرد عشق می‌بازند. یکی ازنکات جذاب فیلم ؛شخصیت های داستان هردوازقشر پایین و ازطبقه کارگرهستند که روزها در مکان های مختلف صنعتی؛کار میکنند؛وشبها در تایم فراغت؛به زندگی خود میپردازند؛در حقیقت شب زندگی می کنند و لذت می برند؛به همین سبب بیشتر سکانس های مهم فیلم در شب میگذرد؛طراحی نور؛نورپردازی در لوکیشن های اصلی فیلم که شامل بار؛میخانه؛و مکان زندگی کارکترها می باشد؛بیشتر متمایل به  استفاده ازرنگ های سرد و خاکستری  و نورهای طبیعی محیطی شده است.

نمایی ازفیلم
نمایی ازفیلم

ازنکات جالب توجه فیلم؛؛انتخاب موسیقی ست که همگام با حس و حال شخصیت ها به درستی چیدمان شده است؛هم به عنوان موتیف استفاده شده و هم به معنای ترانزیشن نماهای انتقالی؛؛که با روحیات و مودهای بازیگران ترک ها تغییر پیدا می کنند و روایت راپیش می‌برند.
#روایت فیلم در بحبوحه #جنگ اکراین وروسیه در حال رخ دادن است؛و فضایی سرد و تلخ بر کل ساختار فیلم حاکم و جاری ست؛
کوریسماکی کارگردان کهنه کار فنلاندی مانند سایر آثارش دراین فیلم هم به رابطه نابهنجار انسان امروز در تقابل با فرایند سرمایه داری و صنعتی شدن دنیای معاصر؛و اثرات زیان بار این نظام مخوف بر روح و روان انسان‌ها میپردازد؛انسان امروز را به جستجوی حسی گمشده و ناب که درمیان دنیای آهن و فلزات ازدست داده است فرا می‌خواند و نوید احساس و حس خوب ؛عشق را در افق های دور برسر جاده زندگی به مخاطب می‌دهد و فیلمی شاعرانه همچون شعر ناب می‌سازد که هیچ پلان اضافی ندارد؛و همه عناصر دراماتیک و اجرایی اش به اندازه و دقیق است.








فیلمنقد فیلمنقد روانکاوانهیادداشت فیلمریویو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید