زمان بلوغ
داستان پسربچه ای بنام مایکل راروایت میکند که زندگی روزمره ای را میگذارند ی سری کارهای تکراری و روزمرگی را انجام می دهد و ازطرفی با مادرش زندگی میکند که درمورد شغلش چیزی نمی داند و درآخر قصه با شغل مادر مواجه میشود که روسپی اس و به مردان خدمت میکند و به آنها سرویس می دهد.
سهراب ثالث با ساخت این فیلمش فیلم اتفاق ساده را یادآوری میکند در ابتدای فیلم تاریکی کاملی برصحنه حکمفرماست و نوری ضعیفی اتاق خانه را روشن کرده مادر پشت میزآرایش نشسته و درتاریک وروشن صورت مادررا میبینیم درحال پاک کردن آرایش می باشد این صحنه با پلان بلند ونور طبیعی فیلمبرداری شده است. در این فیلم هم مثل سایر فیلم های شهید ثالث؛سبک استلیزه و مینیمال کارگردان ؛ بر فضا و صحنه فیلم کاملا استیلا دارد و دکوپاژ و فرم بصری فیلم؛ دوربینی با نماهای ثابت و فضاهای خارج ارکادر و المان های صدای محیط اطراف ؛صدای ساعت شماطه دار وزنگ؛ترن،...ببیننده را به تمرکز و آشنایی زدایی ازنگاه دعوت میکند و اوراهمراه میسازد.