معرفی شاعر و نویسنده معاصر افغانستان .
محمد احسان . مهیا . شاعر و نویسنده معاصر افغانستان در سال 1977 در یک خانواده روشنفکر در شهر کهنه شهر کابل چشم به جهان گشوده و تحصیلات عالی را در لیسه عالی نادریه به پایه اکمال رسانیده و به صفت معلم ایفای وظیفه مینمود
وی از صنف هشت مکتب شروع به نوشتن داستانهای کوتاه و شعر کرده که در نشریه های آنزمان به نشر میرسید و با بسیاری از نویسنده گان و شاعران در انجمن نویسندگان افعانستان در تماس بود
ولی دست ظالمانه جنگ آب هنر و ادبیات را بر این نهال نورس قطع کرد و او مجبور به ترک وطن شد و زمانی را در مسکو و زمانی را در کشور دانمارک سپری کرد و با مناسب شدن شرایط دوباره به وطن برگشت و به وظیفه معلمی خویش ادامه داد و نیز در بخش مقاله نویسی و دیگر مطالب با روز نامه های چراغ. انیس . آرمان . هیواد و دیگر روزنامه های کشور فعالیت داشت و بیشتر نوشته های وی در روز نامه ها با ذکر نام خودیش و یا بدون ذکر نام خودیش به چاپ میرسید
وی نیز یککتاب شعر تحت عنوان شگوفه شعر به چاپ رسانیده و نویسنده کتاب های . بعضی از عنعنات ما بالاتر از دین ما است . کتاب ها هم حلال و حرام دارد . سه روز در راه الله . میباشد
وی ازدواج کرده است و با چار فرزند و خانم اش در شهر دوزجه کشور ترکیه زندگی میکند
وی داری یک چشم سبز رنگ و یک چشم سیاه رنگ است که الله متعال بر هر کس اعطا نمیکند وی میگوید که در چشمانم رازی نهفته است که از قدرت بیان اش عاجزام و این چشمان بمن افتخار بزرگیست .
کتاب های چاپ شده محمد احسان.مهیا
سه روز در راه الله
مقدمه
روزی در تيلفون موبايل من يك پيام آمد به این مضمون که .
يك نفر گفت ((سُبْحَاْنَ اللّهِ)) و بعد گفت كه ((وَالْحَمْدُلِلّهِ )) و در اخير گفت كه ((وَلَااِلهَ اِلَّااللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ )) او به مقدار هفتاد هزار 70000 ثواب در عمل نامه خود كمایي كرد . و آن شخص خود شما هستيد .
مبارك باشد خداوند شما را توفيق به خواندن بيشتر اين تسبيح ها كند تا بيشتر شامل ثواب شويد و به ديگران هم ارسال كنيد .
اين پيام بسيار خوشم آمد اين يك نوع دعوت دادن بود ؛ اما بدون اين كه متوجه شويد شما را شامل يك عمل نيك و شامل ثواب عظيم ميسازد.
در نوشتن اين رساله بنده هم كوشش نموده از همين شيوه استفاده كنم كه هم جماعت دعوت و تبليغ را به خواننده محترم اندکی به معرفی بگیرم و هم او را بدون اينكه متوجه شود به يك سه روز در عالم خيال ببرم و هم تمام اعمال و گفتاری كه درسه روز انجام داد ميشود وگفته ميشود به زبان خود او به خوانش بگیرم و هم بعضي از احكام وضو ؛ احکام نماز؛ احكام نان خوردن ؛خوابيدن و چهل حديث و غيره را به او بيان كنم ولي به شكل درس مدرسه نه بلكه به شكل قصه و داستان و خود خواننده را با خود يكجا به بررسي كشانم كه اگر با جماعت ؛ دعوت و تبليغ بيايد براي سه روز چي چيز هاي خوب را ياد ميگيرد و چقدر ثواب كمایي ميكند وچي چيزي ها ی از احكام خداوند و سنت پيامبر (ص) را با خود به خانه ای خود ميبرد كه اين بزرگترين سر مايه ای دنيایی و اوخروي به خود و فاميل اش خواهد بود.
سه روز در راه اللهu
از هنگام ظهور اسلام تا حال علما ودانشمندان و پیشوایان دین همیشه در این کوشش و در این فکر بوده اند که چگونه بتوانند دین را به مردم عام زمانه خویش به وجه احسن و خوبتر و آسانتر برسانند و هر عالم دین نظر به کوشش و نیت خویش کوشش کرده تا یک طریقه ای مناسب به زمانه خود را و شرایط همان وقت خویش را انتخاب کرده و به ان طریقه و شیوه سعی کرده تا مصدر خدمت به مردم مسلمان جامعه خویش گردد.
به گونه مثال : قرآن کریم در اوایل به شکل اوراق بود و در پوست ها نوشته شده بود ولی آن را به یک کتاب جمع آوری کردند بعداً برای رسیدن قران به همه آنرا چاپ و نشر کردند و تا حالا كه چاپ و نشر ان ادامه دارد بعد علما ان را به زبان های مختلف ترجمه و تفسیر کردند تا بهتر به تمام مردم جهان برسد و بتوانند معنی ان را به زبان خودشان بدانند .
و همچنان در مورد احادیث شریف .
علما زیادی صرف به خاطر خدمت به دین مبین اسلام به طریقه های مختلفی کوشش کرده اند که احادیث شریف را به دیگران و به اینده گان شان برسانند که یکی از انها امام بخاری است .
وی با کوشش زیاد و زحمات فراوان بیشترین احادیث صحیح را جمع کرد و انرا به شکل یک کتاب در اورد که بنام کتاب بخاری شریف مشهور و در نزد اکثر مسلمانان است و از ان استفاده میکنند .
و هزار ها هزار مثال دیگر که علما به کمک خداوند متعال و نظربه شرایط همان زمان شان یک شیوه و یک طریقه خاص را طرح کرده اند تا بتوانند به دین اسلام خدمت کنند و دین را به مسلمانان و تمام عالم بشریت برسانند در شرایط کنونی جهان ما نیز برای رسانیدن دین مبین اسلام به تمام دنیا با وجود که دشمنان قسم خورده دین مبین اسلام برای جلو گیری از پخش و نشر ان دست و استین بالا کرده اند ولی باز هم هستند کسانی که برای دفع کردن دسیسه های کفار و برای خدمت به دین در کوشش و سعی زیاد هستند چه در مسجد به صفت مولوی و چه در مدرسه های دینی به صفت معلم و یا به صفت طالب دین و چه به طریقه اموختاندن تجوید و قرايْت و یا حفظ قران پاک . و چه به طریقه های گوناگون در پخش و نشر و رسانیدن دین خدمت گار هستند که خداوند همه انها را خیر و برکت بدهد و خداوند همه انها را کامیاب و سربلند در دنیا و اخرت بگرداند .
باید یاد اورشد که راه اللهu یک راه راست است مگر خط سیر و طریقه پیمودن و رسیدن به انجام این راه شیوه های مختلفی دارد که بعضی ها با زحمات بیشتر و راه طولانی تر دراین مسیر قدم برمیدارند و بعضی هاکوشش دارند که راه اسان تر و نزدیک تر و بهتر ساخته تا زودتر به منزل مقصود برسند که یکی از جمله راه ها و طریقه های گوناگون شیوه دعوت و تبلیغ است .
البته من با هیچ شیوه دعوت واقعی اسلامی مخالفت نداشته و ازخداوند متعال کامیابی شانرا میخواهم ولی چون کمی با این گروه ی دعوت و تبلیغ اشنای پیدا کردم و انرا امتحان کردم به نظر من این شیوه هم بسیار یک شیوه خوب و یک راه نزدیک به رسیدن به منزل مقصود است یعنی در کنار دیگر طریقه ها این طریقه نیز بسیار مفید و موثر است به همین خاطر خواستم تا برداشت و چشم دید خویش را در چارچوکات این رساله برای شما عزیزان بیان کنم .
البته نوشته بنده با هیچ طریقه و یا گروهی طرف نیست صرف مفکوره و برداشت شخصی خویش را به مقصود اینکه مصدرخدمت به برادران مسلمانم واقع شودبه تحریر آورده ام.
قبل از اینکه علت و انگیزه نوشتن این رساله را بیان کنم بهتر است تا کمی در مورد بنیان گذار طریقه دعوت و تبلیغ و هدف و مرام دعوت و تبلیغ خیلی مختصر برایتان یاد اور شوم .
شیوه و کار دعوت و تبلغ را شخصی بنام مولانا محمد الیاس ( ره ) بنیاد گذاشت
(( مولانا الیاس (ره)فرزند مولانا محمد اسماعیل در سال 1303ه ق در کشور هندوستان تولد یافت نام تاریخی وی الیاس اختر است دوران کودکی را در کاندهله و نظام الدین سپری نمود در آن زمان خاندان ایشان به تقوا و تدین معروف بودند مادر گرامیشان بی بی صفیه حافظ قرآن مجید بود او قرآن مجید را بعد از ازدواج در زمان شیرخوارگی مولانا محمد یحیی برادر بزرگتر مولانا الیاس حفظ کرده بود
مولانا الیاس نیز بر حسب عرف و رواج خاندان مانند سایر کودکان برای فراگیری قرائت قرآن مجید وارد مکتب شد و قرآن مجید را حفظ کرد
مولانا محمد الیاس از دوران کودکی نسبت به دین احساسات صحابه گونه داشت حتی شیخ الهند مولانا محمودالحسن(ره) درباره ی وی می فرمود هرگاه مولانا الیاس را می بینم به یاد صحابه می افتم
مولانا الیاس کار دعوت را در میوات شروع کرد
میوات:در جنوب دهلی منطقه ای به نام میوات قرار دارد که در آن سمت قوم (میو) زندگی می کنند مثل دیگر مناطق مرزها و محدودههای این منطقه نیز تغییراتی داشت که میوات قدیم مناطق(گورکانوه-الور-بهارات پور) و قسمتی ازمتهرا را در بر می گرفت.
بازماندگان:
مولانا الیاس(ره)بعد از خود فقط یک فرزند پسر(مولانا محمد یوسف کاندهلوی)و یک فرزند دختر (زوجه شیخ الحدیث مولانا محمد ذکریا رحمه الله)به جا گذاشتند
(مولانا محمدالياس در 1335 در پي فوت پدر و برادرش ، مسئوليت مکتب پدرش را در بَستي نظام الدين به عهده گرفت . از اين زمان به بعد او با واقعيتهاي جديدي روبرو شد که تحولاتي اساسي در افکارش ايجاد کرد نظام الدين در ورودي منطقه ميوات قرار داشت و پدر و برادر مولانا الياس به جذب جوانان ميواتي توجه ويژه اي داشتند. اهالي ميوات ، معروف به «قوم ميو »، از ديرباز به اسلام گرويده بودنداما به دليل آميختگي زياد با پيروان آيين هندو فاصله زيادي با اسلام داشتند و در عمل بيشتر به هندوها شبيه بودند.
مولانا الياس از اوضاع نابسامان ميوات آگاهي نسبي داشت ، ولي پس از استقرار در مدرسه پدرش به عمق آن پي برد در ابتدا او نيز معتقد بود که آموزش مسائل ديني به جوانان ميواتي بايد از طريق مدارس ادامه پيدا کند، اما با توجه به گستردگي انحطاط و عقب ماندگي در جامعه ميوات ، تنها يک مدرسه و آن نيز در خارج از ميوات را کافي ندانست و با وجود مشکلات بسيار، در مدت کوتاهي بيش از صد مدرسه در سراسر ميوات تأسيس کرد. چندي بعد با توجه به تجربه گذشته و همچنين عملکرد خود در ميوات ، به اين نتيجه رسيد که اين نظام آموزشي فقط امکان اصلاح و تعليم فردي را فراهم مي سازد، در حالي که وسعت انحطاط و نابساماني ، نيازمند اصلاح و تعليم جمعي است . همچنين پي برد که نظام مدرسه اي رايج ، افرادي را پرورش مي دهد که به اصلاح عمومي توجه ندارند و پس از فراغت از تحصيل معمولاً به دنبال شغلي براي امرار معاش مي روند مولانا الياس تعليم ديني عامه و همچنين پيراستن جامعه اسلامي از بدعتها و عناصر التقاطي را نيازمند حرکتي عمومي مي دانست . او براي ايجاد اين حرکت ، روشي ابداع کرد که در قالب جماعت تبلیغ ظهور يافت ).
اين جماعت در اوضاع آشفته سياسي و اجتماعي جامعه مسلمانان هند پس از پايان جنگ جهاني اول ظهور کرد. در آن زمان ميان رهبران مذهبي و سياسي مسلمانان هند تفرقه وجود داشت . عده اي حفظ منافع مسلمانان را در رويارو نشدن با انگليسيها مي ديدند و برخي طرفدار مبارزه با انگليسيها بودند. گروهي ، هندوها را نيز خطر جدّي براي مسلمانان مي دانستند و عده اي در مبارزه با استعمار انگليس بر همکاري با هندوها تأکيد داشتند
در اين شرايط ، رجال مذهبي و سياسي مختلف براي سامان بخشيدن به اوضاع مسلمانان هند تلاش کردند. مولانا الياس نيز دوري از دين را عامل همه بدبختيهاي مسلمانان مي دانست و معتقد بود که بايد تمام توان را براي تبليغ دين به کار بست و تا زماني که دينداري در ميان مسلمانان عموميت پيدا نکند، نبايد هيچگونه فعاليت ديگري ، از جمله فعاليت سياسي ، صورت گيرد او معتقد بود که اصلاح و پيشرفت از طريق به دست گرفتن حکومت ، شيوه پيامبر اسلام نبود، بلکه پيامبرs از روش اصلاح فردي استفاده نمود. او نيز همين روش را آموزه بنيادين جماعت تبلیغ قرار داد وي همچنين فعالان جماعت تبلیغ را رسماً از داشتن گرايش فرقه اي برحذر مي داشت . روشي که او براي تبليغ دين ابداع کرد، مبلّغان را موظف مي نمود که از هرگونه مشاجره با مخاطبان خودداري کنند و حتي با تحمل توهين و ناسزا کار دعوت و تبليغ خود را ادامه دهند. بدين ترتيب او با تبيين مفهوم و روش خاص تبليغ ، کار خود را آغاز کرد و موفقيتهاي بسياري به دست آورد او معتقد بود که تبليغ بايد مانند روزگار پيامبر اکرمs به صورت فردي باشد و رسانه هاي جديد نبايد در امر تبليغ واسطه قرار گيرند.
مولانا الياس تبليغ اصول اساسي اسلام را در ميان مردم ميوات آغاز نمود و پس از مدتي از ميان همين مردم جماعتهايي تشکيل داد و آنها را در داخل و خارج از ميوات براي تبليغ دين اعزام کرد. در اين کار ابتدا واحدهاي سيارِ حداقل ده نفره سازماندهي مي شد و سپس اين واحدها که «جماعت » ناميده مي شدند، براي تبليغ دين با برنامه اي مشخص به مناطق مختلف اعزام مي شدند هر جماعت پس از رسيدن به مقصد خود، در يکي از مساجد آنجا مستقر مي شد و تبليغ را در قالب برنامه اي ساده آغاز مي کرد. اين برنامه در اين شش اصل خلاصه شد:
شش اصل:
۱- کلمه طيّبه (شهادتين : لااله الااللّه ، محمد رسول اللّه ). طبق اين اصل هر مسلمان بايد بتواند کلمه طيّبه را به عربي درست بخواند و همچنين از معني و مفهوم آن آگاهي پيدا کند و در زندگي عملي خود لوازم آن را رعايت کند
۲- نماز. مسلمان بايد نماز را از هر جنبه بدرستي ياد بگيرد و اين وظيفه را طبق دستور اسلام بجا آورد.
3) علم و ذکر. مسلمان بايد دستورهاي اسلام را فراگيرد. همچنين در زبان او بايد ذکر خدا همواره جاري گردد و بهترين شکل آن اين است که توجه بنده در همه حال به سوي خدا باشد
4) اکرام مسلمان . در اصول شش گانه جماعت تبلیغ ، اين اصل داراي جايگاه ويژه اي است وعلاوه بر زندگي عادي ، رعايت اين اصل در طي مسافرتهاي تبليغي اهميت خاصي دارد. بدين ترتيب که از يک سو احترام و رعايت حقوق هم سفران ، تأثير عميقي بر روي فرد فرد اعضاي جماعت مي گذارد و از سوي ديگر رعايت اين اصل در جريان کار تبليغ ، مبلّغان را ملزم به تحمل توهينهاو ناسزاها مي کند. اين اصل داراي جنبه اجتماعي است ، اما پنج اصل ديگر جنبه فردي دارند. از ديدگاه بزرگان جماعت اگر در امر تبليغ اين اصل رعايت نگردد، ممکن است هزاران فتنه ايجاد شود.
5) اخلاص نيت (تصحيح نيت ). بر مسلمان فرض است که در انجام هرگونه عمل ، فقط رضايت خداوند را در نظر داشته باشد و از تصور هرگونه سود دنيوي پرهيز کند
6) تفريغ وقت (براي تبليغ ). هر مسلمان بايد قسمتي از وقت خود را براي فراگرفتن احکام دين و آموزش آن به ديگران بگذارد. تبليغ دين از طريق تفريغِ (خالي کردن ) وقت تحقق پيدا مي کند که لازمه آن «خروج » است ، يعني خارج شدن از خانه و قرار گرفتن در يکي از جماعتها براي تبليغ در ديگر منطقه.
اين اصول شش گانه معمولاً «تبليغي نصاب » (برنامه آموزشي تبليغ ) نيز ناميده مي شوند منبع اصلي اين اصول کتاب فضائل اعمال نوشته مولانا محمدزکريا، برادرزاده و داماد مولانا الياس ، است.
بزرگان جماعت تبلیغ به همه فعالان جماعت خواندن اين کتاب را توصيه مي کنند. بعداً مولانا الياس اصل «ترکِ لايعني » را نيز اضافه کرد که فعالان جماعت را از فعاليتهاي بيهوده برحذر مي داشت. بزرگان جماعت بر رعايت نکات ديگري مانند اطاعت از امير جماعت و به جا آوردن آداب سفر و خوردن و خوابيدن تأکيد کرده اند».
پس از درگذشت مولانا الياس ، تنها پسرش مولانا محمديوسف ، امير جماعت گرديد . مولانا محمد يوسف خط مشي پدرش را حفظ کرد و توانست جماعت را از موضعگيري درمورد اين تحول مهم دور نگاه دارد. او که در زمان پدرش تجربيات وسيعي در زمينه تبليغ کسب کرده بود، در زمان امارت خود براي گسترش فعاليتهاي تبليغي در شبه قاره و ديگر کشورهاي جهان تلاشهاي جدّي به عمل آوردپس از وفات وي در 1344ش ، مولانا انعام الحسن امير جماعت شد. با تلاشهاي انعام الحسن، جماعت تبلیغ به جنبش جهاني تبديل گرديد.بود. پس از فوت انعام الحسن در 1374ش در دهلي ، اميري براي جماعت تعيين نشد و اداره امور جماعت به شورايي واگذار گرديد. اعضاي اين شورا مولانا اظهارالحسن (عموي محمد مولانا الياس )، مولانا زبيرالحسن (فرزند انعام الحسن ) و مولانا سعدالحسن (فرزند محمديوسف ) بودند، اما در برخي منابع از مولانا زبيرالحسن فرزند مولانا انعام الحسن ، امير پيشين ، جماعت ، به عنوان امير جديد جماعت نام برده شده است.
يکي از وظايف اصلي مبلّغان جماعت پس از ابلاغ پيام ، آماده ساختن مخاطبان براي «خروج » است . مدت خروج نسبتاً اختياري است و فرد بنا به امکان مي تواند سه روز در هفته ، چهل روز در سال (چله ) يا حداقل چهار ماه در تمام عمر، به منظور تبليغ خروج نمايدخروج را مي توان هسته اصلي جماعت تبلیغ شمرد. همچنين يکي از معيارهاي اصلي ارزيابي کار جماعتها، تعداد افرادي است که به دعوت خروج پاسخ مثبت مي دهندبه عقيده مولانا الياس ، اين روش تبليغ مبني بر خروج ، زمينه را براي تحمل سختيها و تقويت خصوصيات اخلاقي و روحاني فرد آماده مي کند اين روش در گسترش و تداوم کار جماعت تبلیغ نقش اساسي داشته است.
جماعت تبلیغ هيچ شرطي براي شرکت فرد در فعاليتهاي جماعت و تبليغ دين قايل نشده اند و افراد عادي نيز مي توانند حتي با دانش اندک مبلّغ شوند و لازم نيست قبل از اعزام ، آموزش خاصي ببينند. تنها شرط شرکت در فعاليتهاي جماعت تبلیغ ، آشنايي با اصول شش گانه آن است که معمولاً با توجه به نظام گسترش زنجيره اي جماعت ، از قبل صورت مي گيرددر انتخاب مخاطب نيز جماعت پايبند به اصول خاصي نيست .برنامه ای جماعت بابت فعالیت زنان به گونه ای است که اولین بار به مدت 3 روز با محرم خود که می تواند پدر/برادر/شوهر و فرزند که اینها قبلا 4ماه تشکیل جماعت شده باشند در این صورت می تواند با محارم خود تشکیل بشود که این نوع فعالیت زنان به جماعت مستورات معروف می باشد.
ظاهر مبلّغان جماعت را مي توان بدينگونه به تصوير کشيد: لباس بسيار ساده معمولاً با رنگ سفيد، پيراهن بلند و گشاد، شلوار گشادي که لبه آن بالاتر از قوزک پا قرار مي گيرد، سرِ پوشيده با کلاه يا عمامه مخصوص ، ريش بلند و معمولاً سبيلهاي تراشيده ، و حمل لوازم خواب بر روي شانه ها و ساک به دست با ظرفهايي براي غذا خوردن و آشپزي هنگام سفر تبليغي.
برخي اصول که رهبران جماعت بر آن تأکيد دارند، اينهاست : نفي دخالت در سياست ؛ قايل بودن به نقش ايمان ؛ نفي اختلاف بين فرق اسلامي و پرهيز از طرح مسائل تفرقه انگيز؛ آزادي حضور علاقه مندان به برنامه هاي جماعت از کليه فرق اسلامي ؛ احساس تکليف نسبت به سرنوشت کفار؛ پرهيز از تجمل گرايي ؛ نفي استفاده از رسانه ها و وسايل ارتباطي جديد.
يکي از ويژگيهاي مهمي که جماعت تبلیغ را به لحاظ ساختاري از ديگر گروههاي مذهبي و سياسي متمايز مي سازد، فقدان مقررات يا آيين نامه مدون در اين جماعت است براي اداره امور مهم ، بزرگان جماعت از طريق مشورت غيررسمي ، امير مرکزي را به صورت مادام العمر تعيين مي نمايند و او نيز شورايي براي مشورت در موارد ضروري برمي گزيند. در هر کشور يک امير تعيين مي شود که وي امرا را تعيين مي کند. جماعتي که براي تبليغ اعزام مي شوند نيز از بين خود اميري انتخاب مي کنند .
بزرگان جماعت تبلیغ از داير کردن دفتر در مناطق مختلف خودداري مي کنند آنها مسجد را مرکز فعاليتهايشان مي شناسانند.در اين مساجد هيچگونه تشکيلات اداري وجود ندارد و هرکس مي تواند به عضويت جماعت درآيد و هرگاه اراده کند جماعت را ترک گويد
مولانا الياس مخالف استفاده از هرگونه نوشته در امر تبليغ بود و معتقد بود که روش عملي به طرز مؤثري مي تواند در اذهان تحول ايجاد کند. در برگزاري اجتماعات ميليونيِ جماعت نيز رسانه ها هيچگونه فعاليتي ندارند و حتي اطلاعيه اي براي دعوت مردم به شرکت در اين اجتماعات چاپ نمي کنند، بلکه از روش شفاهي استفاده مي نمايند امروزه هند و پاکستان و بنگلادش ، پايگاههاي اصلي جماعت اند تا جايي که اين جماعت در جهان به نام «جنبش تبليغي شبه قاره » شناخته شده است . بزرگترين اجتماعات سالانه جماعت نيز در همين سه کشور برگزار مي شود. اغلب جماعتهاي تبليغي از همين سه کشور به ديگر کشورهاي جهان مي روند و در آن کشورها نيز هسته هاي اصلي جماعت تبلیغ را اتباع مهاجر همين سه کشور تشکيل مي دهند
يکي از برنامه هاي مهم جماعت برگزاري اجتماعات بزرگ است . در اينگونه اجتماعات علاوه بر مرور عملي اصول شش گانه ، براي فعاليتهاي تبليغي آينده برنامه ريزي مي شود. شرکت در اين اجتماعات اهميت خاصي دارد و اغلب ، مقامات بلندپايه دولتي و شخصيتهاي مذهبي و سياسي نيز در مراسم «آخرين مناجات » شرکت مي نمايند. تعداد شرکت کنندگان در مراسم آخرين مناجات در بنگلادش در سال ۱۳۷۹ ه ش به سه ميليون تن رسيد. اولين تجمع بزرگ جماعت تبلیغ در 1320ش / 1941 با شرکت 000 ، 25 تن در ميوات برگزار شد (خان ، ص 17). پس از استقلال پاکستان ، در اين کشور نيز مرکز تبليغي در منطقه اي به اسم رائيوند در سي کيلومتري شرق شهر لاهور در ايالت پنجاب به وجود آمد. در اين مرکز علاوه بر اجتماعات ادواري ، تجمع سالانه بين المللي جماعت تبلیغ نيز برگزار مي شود. اولين اجتماع جماعت تبلیغ در پاکستان ، دو سال پس از استقلال آن (1949) در همين محل برگزار شد (حافظ نيا، ص 220ـ226). تعداد شرکت کنندگان در تجمع سالانه رائيوند معمولاً بيش از يک ميليون تن ، تقريباً از سرتاسر دنيا بوده است . اين مراسم پس از حج ، دومين اجتماع بزرگ مسلمانان به شمار آمده است (رامان ، 2001 الف ). تجمع اخير اين مرکز در ششم نوامبر 2000 به مدت سه روز برگزار شد و آخرين مناجات را مولانا زبيرالحسن انجام داد «تجمع تبليغي در رائيوند با دعا به پايان مي رسد».
در بنگلادش مرکز جماعت تبلیغ ابتدا در يکي از مساجد داکا بود (گابوريو، ص 127) و نخستين اجتماعات در همين مسجد برگزار مي شد، اما در 1346ش / 1967 مرکز تبليغي در شهر صنعتي تونگي در سي کيلومتري داکا به وجود آمد و سرزميني به وسعت 150 جريب در کنار شرقي رود توراج براي آن اختصاص يافت . تا فوريه 2000 تعداد شرکت کنندگان در تجمع سالانه اين مرکز، که به زبان بنگلادشي «بشّوا اجتماع » (اجتماع بين المللي ) ناميده مي شود، تقريباً به دو ميليون تن رسيد که چند هزار تن از آنها از هشتاد کشور ديگر جهان در آنجا شرکت مي کردند «کنگره تبليغي با مناجات براي صلح جهان پايان مي يابد» . بشّوا اجتماع در سال 2000 نيز با همين کيفيت برگزار شد و در پايان اين تجمع تقريباً يک هزار جماعت (هر جماعت حداقل ده تن ) براي اعزام به نقاط مختلف دنيا (خروج ) به منظور تبليغ تشکيل گرديد.
جماعت در کشورهاي آسياي جنوب شرقي ، بويژه اندونزي و مالزي و برمه ، نيز فعاليتهاي گسترده اي دارد و در مناطق مسلمان نشين فيليپين و تايلند، هدف و فعاليتهاي آنان را احياي مذهبي مي دانند.
علاوه بر آن در افغانستان و ترکيه و ژاپن و کشورهاي افريقاي شرقي ، از جمله کنيا و اوگاندا و تانزانيا و زامبيا و موزامبيک ، اين جماعت فعال است (رجوع کنيد به گابوريو، ص 127ـ130).
در مناطق سنّي نشين ايران نيز اين جماعت فعالان بسيار دارد و آنان به مرکز تبليغي رائيوند در پاکستان رفت و آمد مي کنند. در اجتماع سال 1373ش در رائيوند، حدود پانصد تن از ايران شرکت کردند (حافظ نيا، ص 243). بسياري از مسلمانان قاره افريقا نيز در برنامه هاي جماعت شرکت مي کنند (رجوع کنيد به ابراهيم موسي ، ص 206ـ221).. در اروپا و امريکا نيز جماعت از طريق اصول شش گانه خود، مسلمانان را براي داشتن ارتباط مستقيم با دين ترغيب مي نمايد. در انگلستان فعالان جماعت از تشکيلات منسجمي برخوردارند. تجمع جماعت در اروپا و امريکا برنامه اي است که در آن بيشترين تعداد مسلمانان آن مناطق جمع مي شود (رجوع کنيد به رامان ، 2001 الف ؛ > مسافران ايمان < ، ص 121ـ239؛ رضا، ص 29ـ30).
جماعت تبلیغ هيچ مذهب و عقيده اسلامي خاصي را تبليغ نمي کند و اصول شش گانه آن حاوي مشترکات مذاهب اسلامي است . ))
این بود معرفی بسیار مختصر ازبنیانگذار طریقه دعوت و تبلیغ و نیز مرام شیوه و هدف اصلی دعوت و تبلیغ .
علت و انگيزه در نوشتن اين رساله در اين بود كه بنده از دير زماني در پي راه آموختن دين و شناختن راه راست بودم ولي شرايط نامناسب و زياد بودن سن ايجاب نميكيرد كه رفته در حلقه اطفال خورد نشسته واز الفبا شروع كنم در حلقه هاي خصوصي بزرگان هم نشست و بر خواست داشتم ولي آن حلقات از درك فهم بنده بالا تر بود .
در اين چنين سر گرداني دست و گريبان بودم كه زم زمه هاي از گروه هاي مختلف به گوشم ميرسيد يكي هم گروهي به نام جماعت تبليغیان بود كه گفته ميشد كه چندان گروه نيست و گفته ميشد كه از طرف جهت و يا كشوري و يا حزبي حمايت ميشوند و يا گفته ميشد كه معاش برايشان داده ميشود كه براي چارماه بروند و تعليم بگيرند و بعضي از علما هم بر ضد آنها آستين بر زده وبا گفته هاي غير تحقيقي شان باعث ميشدند كه مردم عام از جماعت دعوت و تبليغ نفرت پيدا كرده و از انها دوري كنند و هر جماعت كه در راه ديده ميشد به ديده حقارت ديده ميشد زيرا اكثر آنها بعد از ماه ها طي كردن منزل هاي طولاني خسته و مانده و آلوده با گرد و خاك و با وسايل ساده روزمره شان پياده روان ميبودند.
خواستم به مركز شان كه در مسجد اصحاب كهف در چمن حضوري بود بروم و يا با يك جماعت ازا يشان هم صحبت شوم كه بلاخره به ياري خداوند با يك جماعت شان هم صحبت شدم و حرف هايشان را شنيدم برايم گفت كه
«السلام عليكم ورحمت الله وبركاته برادر عزيز دو مسلمين كه با هم به خاطر خداوند احوال پرسي مي كنند قبل از اينكه دست شان از هم جدا شوند گناه هاي صغیره ايشان بخشيده ميشود و الله uتو فيق به توبه از گناهاي كبيره را ميدهد ملاقات ما به نسبت دين است دين چي است؟ هر حكم خداوند را به طريقه سنت پيامبر(ص) در زنده گي عملي كردن دين است. دين در زنده گي انسان مي آيد ولي با خواري و زحمت بعد از پيامبرsديگر پيامبري نمي آيد دروازه نبوت بسته شده است ولي كار پيامبرsجريان دارد .
كار پيامبرsچيست ؟ دعوت و رسانيدن دين به مردم و تشويق كردن به كار خوب و مانع شدن از كار بد .
خداوند در قران كريم فرموده كه
(كُنْتُمْ خَيْرَاُمَّه اُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَاْ مُرُوْنَ بِالْمَعْرُوْفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ) ( شما بهترين امتی هستید که برای مردم بیرون آورده شدید . به کار پسندیده امرمی کنید و از کار نا پسندیده باز می دارید و به خداوند باور دارید .)
ومفهوم حديث شريف است كه ( لِيُبَلِّغ الشّاهِدُ يْنِكُمُ الْغاَيْب … ) ( دین را حاضرین به غایبین برسانند ) غايبين كي ها بو دند ما بوديم پس وظيفه ما است كه به ديگران برسانيم .
و مفهوم حديث شريف است كه فرموده ( بَلِّخغوْ عَنّيِ وَ لَوْ أيه ) شما سخن دين را برسانيد اگرچه به اندازه یک ايت هم باشد .
در اين زمانه اگر به يك نان ضرورت داشته باشيم و پول هم داشته باشيم ولي تا خود ما به بازار نرفته و نان را از نانوایي خریداری نکنیم . نان خود به خود به منزل ما نمي ايد اگرچه از گرسنگي بميريم . خود ما بايد زحمت بكشيم از منزل بيرون شويم به نانوائي برويم قيمت نان را بپردازيم بعدا نان را به خانه آورده و از ان استفاده كرده ميتوانيم يعني به خاطر يك نان به خانه اوردن زحمت كار دارد . همينطور نيست ؟ خوب پس اينطور كه است ايا دين مبين اسلام كه اساس تمام زنده گي مسلمانان است خود به خود و بدون زحمت و كوشش در زنده گي ما در خانه ما و در خانواده هاي ما مي آيد ؟ يا بايد كه خودما دنبال دين از منزل بيرون شويم و زحمت بكشيم تحقيق كنيم و خواري بكشيم تا چيزي از دين ياد بگيريم بعدا انرا اول در زنده گي خود عملي كرده و بعدا انرا به ديگران برسانيم .
با شنيدن اين مثال وي چنان سکوت و خاموش ماندم كه هيچ چيز براي گفتن نداشتم .
بعد از چند لحظه صحبت از هم جدا شديم ولي گفتار مفيد وي چنان در ذهن و قلبم تاثير گذاشت كه چندين روز پي در پي در فكر همین گفته هاي وي بودم . و كم كم عقيده و انديشه من نسبت به گروه جماعت دعوت و تبليغ تغير كرد و علاقمند به ايشان شدم .
بعد از چند مدت به ياري خداوند متعال يكروز از چمن حظوری گذرم شد ديدم كه گروه زيادي از جماعت دعوت و تبليغ گرد هم امده اند و اجتماع عمومي شان در شهر كابل بود من شب را هم همانجا بودم و صبح روز اخر شان بود و چنان جماعت بزرگي جمع شده بودند كه من حيران شدم . و دعا ختم مجلس را چنان يك دعا عام براي تمام مخلوقات خداوند كردند و براي انسانهای تمام عالم با چنان سوز و گداز دعا كردن كه همه گريه ميكردند و امين ميگفتند .
دعاي شان همه در مورد امت محمدs بود نه صرف براي خودشان بلکه براي هدایت كفار تمام عالم بود نه صرف براي خودشان براي انهاي كه در عالم بي خبري از دين اسلام زنده گي ميكنند و در همين حالت ميميرند براي انها بود براي ان مسلمانان دعا كردند كه بي خبر از حكم هاي خداوند بي خبر از فرايض خداوند و بي خبر از وظيفه ديني شان در خانه هايشان غافل خوابيده اند براي انهاي دعا كردن و گريه كردند كه انها بي خبر از وقت نماز مصروف خريد و فروش و معاملات حرام هستند . دعا كردن شان مرا كاملا به خود جذب كرد .
بلاخره به كمك و ياري و هدايت خداوند اراده كردم كه يك سه روزه با ايشان بروم يك برادر مرا رهنمائي كرد رفتم و نامم را براي سه روزه در يك لست نوشتم و شامل يك جماعت سه روزه شدم جماعت ما يازده نفر بود .
براي رهنماي ديگر دوستان كه هنوز با اين جماعت اشنائي ندارند ميخواهم كه قدم به قدم و لحظه به لحظه تمام مراحل اين سه روزه را بيان ميكنم كه در هر قدم و در كارشان چي حكمت ها نهفته است .
در لست اول اسم است بعدا سن ذکر است و بعداً چنین تحریر شده که قبلا در كدام جماعت بودي يا نه اگر بودي چند روزه .
وقتي كه لست مكمل شد نزد بزرگها پيش ميشود او هم از روي لست هر كسي را كه زيادتر وقت در گروه جماعت و تبليغ سپري كرده باشد يعني تجربه بيشتر داشته باشد از همان لست او را به عنوان رهبر يا امير جماعت تعين ميکند و ميگويد .
برادرها شما به فلان مسجد براي سه روزه ميرويد و اولتر از همه بايد از امير خود اطاعت كنيد زيرا مفهوم حديث شريف است كه اطاعت از امير واجب است اگر چه سر امير به اندازه کشمش هم باشد پس باید همیشه از امیر اطاعت کنید . شما که به فلان مسجد برای سه روزه میروید متوجه باشید شما بیشتر به اموختن نیاز دارید نسبت به اموختاندن و کوشش کنید که چیزی از امور دین را بیاموزید انجا که میروید هر شخص خود را ميفهماند و خود را درس ميدهد زيرا گفتار و دعوت دادن به ديگران تاثيرات مثبت آن بيشتر به گوينده تاثير دارد نسبت به شنونده و بعد از دعا كردن لوازم سه روزه كه شامل یک عدد ديگ چند بشقاب پياله گاز و چاينك كلان است گرفته از مركز بيرون شديم امير ما يك جوان بسيار نرم خوی و مهربان و بسيار شكسته نفس بوده و در ضمن چند بارچهار ماه در اين راه وقت سپري كرده بود.
به مسجد كه بايد مي رفتيم نزديك بود و نيم ساعت پياده بايد مي رفتيم و همه در پياده رفتن خوشحال بودن در شروع راه امير صاحب گفت كه در راه رفتن پنج سنت است كه بايد عمل شود
1- ازسمت راست سرك برويم
2- نظر خود را حفاظت كنيم تا به نا محرم نه افتد يا به چيز هاي كه ما را مشغول دنيا ميسازد نه افتد مانند موتر هاي مقبول تعمير هاي مقبول مغازه هاي زيبا لباس زيبا . دختران و زنان نا محرم. بايد پيش پاي خود را نگاه كنيم و چشم خود را حفاظت كنيم.
3- در راه رفتن هميشه كلمه سوم را یعنی ( سُبْحنَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلَااِلهَ اِلَّااللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ َ وَلَاحَوْلَ وَلَا قُوَّه اِلَّابِاللّهِ الْعَلِىِّ العَظِيْمِ َ ) را خواندن سنت است.
4- در راه هر چيز مضر كه باشد از راه بايد دور كنيم تا هم ما يك سنت پیامبرsرا زنده سازيم و ثواب حاصل كنيم وهم به يك مسلمان ضرر نه رسد.
5- به هر كس سلام بدهيم زیرا محبت زياد ميشود و بسيار ثواب دارد.
چون من براي تحقيق رفته بودم ديدم كه در ظرف چند ثانيه پنج سنت پيامبرs را ياد گرفتم و همه آن را عملا انجام دادم و شيريني اين عمل را با تمام وجودم احساس كردم. و مفهوم حديث شريف است كه در اخر زمان ( زمان فساد ) كسي كه يك سنت پيامبرs را زنده كند ثواب صد شهيد به او داده ميشود
ضمناً در راه امير صاحب فضيلت كسي را كه براي دعوت بيرون ميشود بيان كرد كه .
كسي كه براي دعوت از خانه بيرون ميشود گرد و خاك كه در بدن و لباس او مينشيند آتش دوزخ انرا سوختانده نميتواند . و از هر راه كه ميگذرد ان راه بالاي ديگر راه ها فخر ميكند و هفتاد هزار فرشته براي او دعاي مغفرت ميكند.
وقتي كه مسجد مورد نظر از دور نمايان شد امير صاحب همه را گفت كه دعا كنيد و بگويد كه (اَللّهُمَّ بَارِكْ لَنَافِيْهَا ) و وقتي كه نزديك دروازه مسجد شديم همه ما را توقف داده و بستره ها را به زمين گذاشته و گفت.
برادرها خداوند در حق ما بسيار احسان و مهرباني كرده كه ما را در خانه خود در باغچه از جنت ما را دعوت كرده . بسياري از مردم همين اکنون طرف زندان كشانيده ميشوند بسياري طرف شفاخانه كشيده شده و بسياري غرق دنيا است ولي ما را از ميان همه انها انتخاب كرده و به خانه خود خواسته است بايد از خداوند شكر گذار ي كنيم .
حالا كه در اين مسجد سه روز را ميباشيم بايد كه اداب مسجد را بدانيم و مراعات كنيم .
اداب مسجد :
اول : در مسجد خوابيدن نوشيدن و خوردن اجازه نيست ولي ما به نيت اعتكاف داخل ميشويم .
کسانیکه به نیت اعتکاف داخل مسجد شوند .خوردن . نوشیدن و استراحت در داخل مسجد برایشان جایز است .
دوم : دعائي داخل شدن مسجد را ميگويم (اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِىْ اَبْوَابَ رَحْمَتِكَ) (خداوندا : دروازه های رحمتت را برایم بگشای ) و با پاي راست داخل ميشويم .
سوم : بلند حرف نميزنيم سخت سخت راه نميريم در سويچ ساكت بادپكه بلندگوي و غيره دست نميزنيم . آذان و اقامه تكبير نميدهيم مگر اينكه خود شان اجاره بدهند . در عقب مولوي صاحب مسجد حتما جاي بزرگان قوم و محله است در آنجا استاده نميشويم مگر اينكه خودشان دعوت كنند .
چيز بد بوي را در مسجد نمي آوريم از استفاده كردن پياز خام و گندنه و سیرخام جلو گيري ميكنيم .
در داخل مسجد بستره هاي خود را در يك گوشه جمع كرده و يك چادر سرش هموار ميكنيم .
وقتي كه داخل شديد هر يك بايد دو ركعت نماز تحيه مسجد بخوانيم . در صورتیکه وقت مکروه نباشد .
بعد همه دست به دعا بلند كرده و در حق همه مردم اين محله دعايي خير كرده و با زاري و گريه خير و بركت براي همه شان خواستيم اتفاق و اتحاد و دينداري برايشان از اللهu ارزو كرديم ولي مردم محله به ديده حقارت به ما نگاه ميكردند .
بعد از دعا داخل مسجد شديم در يك كنار بستره ها را گذاشتيم و هر يك ما دو ركعت نماز تحيه مسجد خوانديم بعدا همه ما در يك گوشه به طور حلقه جمع شديم . امير صاحب گفت .
همه تان درود شريف بگويد بعدا گفت كه ما در اين محله كه آمديم بايد حالا مشوره كنيم كه چطور ميتوانيم كه مردم منطقه را دعوت داده و مردم را به مسجد بكشانيم و يا حد اقل براي يك ثانيه فكرش را از طرف مخلوق به طرف خالق اش جلب كنيم و از طرف اسباب به اعمال و از دنيا به طرف آخرت جلب كنيم .
بعد گفت كه اول آداب مشوره را بيان ميكنيم و بعدا اعمال يعني وظيفه ها را تقسيم ميكنيم .
اداب مشوره كردن:
مشوره مقصد دارد ؛ اداب دارد و فضيلت دارد .
مقصد مشوره : در هر اموری كه مشوره شود همان مقصد مشوره است مقصد از مشوره ما دين است كه دين چگونه در زندگي ما و در زندگي تمام عالم بيايد و تمام مردم از آتش دوزخ خلاص شده و اهل جنت شوند.
مشوره كردن حكم خداوند است ( و امرهم شوراي بينهم ) خداوند متعال پيامبرs را فرموده كه با اصحاب مشوره كن .
آداب مشوره :
مشوره كردن سنت مسجد نبوي است و پيامبرs در هر امور با صحابه کرام مشوره ميكردند.
هر كاري كه با مشوره شود پشيماني ندارد.
مشوره در اموردين سنت است و در امور دنيا مستحب است .
قبل از مشوره مشوره نيست بعد از مشوره تبصره نيست .
اگر مشوره ای يك نفر قبول شد خوشحال نشود و اگر قبول نشد غمگين نشود .
مشوره دادن بخاطر دين باشد نه بخاطر خواهش نفس .
فضيلت مشوره :
يك مشوره مسلمانان هفتاد مشوره كفار را باطل ميسازد .
هر كار كه با مشوره شود در آن خير و بركت ميباشد .
در مشوره چنان خير و بركت پنهان است مانند كه در شير روغن پنهان است و مانند اين كه در ابر باران پنهان است و مانند اين كه در چشم اشك پنهان است
با خود فكر كردم كه ما چقدر از راه دين و راه سنت پيامبرs دور شده ايم كه اين امر مهم را گذاشته ايم و به همين دليل است كه كارهاي ما به جگر خوني مي انجامد يك سنت پيامبر گراميs را زنده ساختن كه مشوره كردن است در هر امور چقدر فايده هاي زياد دارد و چي كار خوب است .
و يك امر ديگر از مشوره را آموختم كه اگر مشوره كسي قبول شد خوشحال نشود و اگر قبول نشد غمگين نشود . اول خوشحال به اين خاطر نشود كه در دل خود غرور كند كه من بسيار فهميده هستم كه مشوره من قبول ميشود . و حالت دوم غمگين به اينخاطر نشود كه فكر نكند كه من نادان هستم كه مشوره من قبول نشد . بلكه بگويد كه خداوند بهتر ميداند در خير هر كار .
و ديگر اينكه اين امر را ما به فراموشي سپرده ايم اول ما به كسي مشوره نميدهيم و با كسي مشوره نميكنيم اگر مشوره به كسي داديم بايد مشوره ما قبول شود اگر نه قهر كرده حتي به جنگ خواهد انجاميد . در حالي كه در دين ميگويد مشوره بدهيد و قبول شدن و يا نشدن آن را به خداوند بسپاريد كه چي خير است . اين نكته مهم را در ساعات اول آموختم كه سالها متوجه آن نشده بودم .
بعدا امير صاحب قلم و كتابچه گرفته و وظيفه ها را تقسيم كرد .
خواننده عزیز اول وظيفه ها را برايتان صرف نام ميبرم بعدا هر كدام را مفصلا تشريع خواهم كرد كه در ان وظيفه ها چي بايد كنيم .
اول تعليم صبح از هشت صبح الي دوازده بجه ظهر .
دوم تعليم پيشين .
سوم . اعلان عصر .
چهارم . ترغيب گشت .
پنجم . صحبت كردن در حال نشسته .
ششم . اعلان شام .
هفتم . بيان شام .
هشتم . تعليم خفتن .
نهم . بيان نماز صبح .
البته در بعضي وقت ها نام هاي اين وظيفه ها كمي تغير دارد .
و همچنان دو نفر براي خدمت به مدت يك شبانه روز تعين ميشود كه انها وظيفه آماده كردن غذا را دارند و هم ذكر كنند . و براي روز دوم دو نفر ديگر و به روز سوم دو نفر ديگر . البته اين وظيفه يكي از مقدس ترين وظيفه است كه همه از دل و جان ميخواهند اين را انجام بدهند فضيلت آنرا و نكته هاي دقيق و مهم آنرا به توفیق الله uدر صفحه های بعدی بيان خواهم كرد.
همه ما حلقه نشسته بوديم و امير صاحب به طريقه سنت پيامبرs از طرف راست خود شروع كرده سوال ميكند كه تعليم صبح را كي انجام بدهد آن شخص يك نفر را انتخاب ميكند و مشوره ميدهد كه فلان شخص ؛ خود را انتخاب نميكند بعد نفر دوم از طرف راست را پرسان ميكند كه به نظر تو كي تعليم بدهد او هم يك نفر را انتخاب ميكند به همينطور تا اخرين نفر سمت چپ امير صاحب همه نظر و مشوره خود را ميدهند ولي انتخاب در دست امير صاحب است او هم در دل خود ذكر كرده و يك نفر را تعين ميكند شايد همه به يك نفر مشوره داده باشد و امير صاحب هم نظرش به او باشد و شايد همه به يك نفر مشوره داده باشند اما امير صاحب كسي ديگر را انتخاب ميكند كسي حق مداخله و سوال را ندارد .
اين كار بخاطر است كه نفس انسان بشكند و ياد بگيرد احترام قایل شدن به نظر ديگران را .
اينجا هم يك نقطه مهم را ياد گرفتم و عملا آموختم و تجربه كردم كه انسان بايد به نظريه ديگران احترام قايل شده و آنرا بر نفس خود بايد بقبولاند . به همين طور تمام اعمال به همه تقسيم ميشود . و بعدا در اخير مشوره از هر كس پرسيده ميشود كه براي مصرف نان چي مقدار پول بايد جمع شود هر كس يك مقدار را ميگويند در اخير امير صاحب از گفته هاي همه يك مقدار متوسط را معين ميكند و هر شخص همان وقت همان مقدار پول را در ميدان جمع ميكند و پول را با دست راست در جمع گذاشته و دونفر كه به خدمت تعين شده اند وظيفه دارد همه آنرا جمع كرده در پي كار شان ميروند تا براي چاشت غذا تهيه كنند .
بعد از چند لحظه همه ما جمع شديم و بطور حلقه نشستيم و كسي كه به تعليم صبع تعين شده او كتاب فضايل اعمال را گرفته و در حلقه حاضر ميباشد . امير صاحب هم در جمع ما است ولي حالا صلاحيت در دست تعليم دهنده است .
تعليم دهنده گفت .
تعليم مقصد دارد ؛اداب دارد و فضيلت دارد .
مقصد تعليم :
مقصد تعليم اين است كه بين علم و عمل رابطه پيدا شود . يعني در بعضي امور دين علم داريم ولي عمل نميكنيم و بعضي را عمل ميكنيم و علم ديني انرا نداريم . مثال وضو درست ميكنيم ولي نميدانيم كه انجام دادن كدام بخش وضو فرض است و كدام بخش آن سنت و كدام بخش ان مستحب است .
اينجا من يك نقطه بسيار مهم را آموختم و خداوند را شكر گزار شدم كه مرا در اين حلقه هدايت داد . در ظرف سه ساعت دانستم كه فرض و سنت و غيره احكام دين در وضو در نماز و غسل و تيمم چقدر مهم است .
بار ها خودم ديده ام كه مردم كه رابطه بين علم و عمل را نميدانند در وقت وضو كردن در مقابل جمع از مردم نشسته و استنجا ميكنند و همه مردم ستر عورت ان را ديده ميتوانند در حالي كه او نميداند كه استنجا كردن در وضو سنت است در صورت که نجاست از اندازه پیسه بالا تجاوز نکرده باشد اما نگهداشتن ستر عورت مسلمان فرض است .
او اگر رابطه بين علم و عمل را میدانست ضرور نبود كه استنجا كند ديگر وضو خود را مكمل كند استنجا ضرور نيست و نماز اش ميشود .
مقصد ازپیدا شدن رابطه در بین علم و عمل اين بود . بسيار خوشحال شدم از آموختن اين باب از علم دين از خداوند شكر كردم و در حق امير خود و حلقه جماعت تبليغي دعا خير و بركت كردم .
و با ياد گرفتن اين نكته كوچك يك باب علم را ياد گرفتم مفهوم حديث شريف است كسي كه يك ايت از قران را ياد ميگيرد ثواب ان از صد ركعت نماز نفل بهتر است و كسي كه يك باب از علم را ياد ميگيرد ثواب ان از هزار ركعت نماز نفل بهتر است .
تعليم دهنده هر حديث و ايت را دوبار میخواند تا شنونده گان بتوانند درست برداشت كنند و در ذهن شان بماند .
شنونده گان يعني ديگر برادر ها باید طرف گوينده بيبينند يا طرف كتاب طرف دیگر مصروف نشوند .
در وقت تعليم سوال اجازه نيست زيرا به تعليم مزاحمت ايجاد ميشود ولي بعدا سوال كرده ميتوانند .
فضيلت تعليم :
تعليم سنت مسجد نبويs است . پيامبرs در مسجد آمدند دیدند كه دو حلقه وجود دارد يكي مصروف ذكر خداوند هستند و يك حلقه مصروف تعليم هستند پيامبرs فرموند كه هر دوی شما بخیر هستید یعنی هردو حلقه خوب حلقه است ولي من چون به صفت معلم فرستاده شده ام در حلقه تعليم مينشينم .
مفهوم حديث شريف است كه (( هر جاي كه چند نفر و یا جماعتی باهم يكجا شده و ذكر و ياد خداوند ج را كنند به فرشتگان آسمان چنان معلوم ميشود مانند اين كه در شب تاريك يك ستاره درخشان بدرخشد آنها به آن حلقه ها ميايند و اطراف ان حلقه ميكنند همينطور حلقه شده سر بر سر تا به آسمان ميروند و در اخير مجلس خداوند متعال با وجودی این که از نفس انسان و از همه چيز اگاه است بازهم از فرشتگان سوال ميكند كه كجا رفته بوديد ؟ فرشته ها ميگويند يا الله ما در يك حلقه از بندگان تو رفته بوديم كه از جا هاي مختلف يكجا شده و ياد شما را ميكردند . خداوند متعال سوال ميكند كه ايا انها من را ديده اند ؟ ميگويند نخير خداوند ميفرمايد اگر ميديدند ؟ فرشته ها ميگويند اگر ميديدند بيشتر ياد تان ميكردند . خداوند ميپرسد ديگر چي ميگفتند ؟ فرشته ها ميگويند از دوزخ تو خلاصي ميخواستند . خداوند ميگويد ايا دوزخ را ديده اند ؟ فرشته ها ميگويند نخير . خداوند ميفرمايد اگر ميديدند ؟ فرشته ها ميگويند كه بيشتر از دوزخ به تو پناه ميخواستند .خداوند ميپرسد ديگر چي ميخواستند ؟ فرشته ها ميگويند از تو بهشت را ميخواستند . خداوند میفرمایند آيا انها بهشت را ديده اند ؟ فرشته ها ميگويند نخير خداوند ميگويد اگر ميديدند ؟فرشته ها ميگويند اگر ميديدند بيشتر از تو بهشت را ميخواستند.
در اخير خداوند میفرمایند كه اي فرشته ها شما شاهد باشيد كه من همه انها را از دوزخ نجات داده و داخل بهشت ميسازم و در حديث ديگر امده كه در اخير مجلس يك فرشته صدا ميزند كه برخيزيد در حاليكه تمام گناه هاي تان به نيكي تبديل شده است و ….
تعليم سه بخش دارد اول – خواندن كتاب فضايل اعمال دوم – خواندن ده سوره اخیر قران کریم با تجويد سوم – خواندن كتاب فضايل اعمال و فضايل صدقات و بيان كردن شش اصول كه مشهور به شش نمبر است.
بعد بسم الله گفته و شروع كرد به خواندن كتاب اول چند حكايت از زندگي صحابي را ياد آور شد تا شوق دین در دل ما هم پيدا شود بعد احاديث بي شمار از فضیلت خواندن قران كريم بعد از نماز و ذكر بعد از رمضان بعد از تبليغ را خواند هر حديث را دو بار تكرار خواند تا همه شنوينده گان دقيق شوند بعد از يك ساعت و يا یك ساعت و بيست دقيقه كتاب رابسته نموده و گفت وقت تجويد است.
در همان حالت اول خودش اعوذ بالله و بسم الله و سوره فاتحه را خواند و بعد هر كدام ما به نوبت خوانديم بعد كه از همه تلاوت را شنيد دانست كه كي تجويد را ميداند و كي كم ميداند و بعد هركس كه تجويد را خوب ميدانست با دو نفر كه تجويد شان ضعيف بود يكجا كرده و به يك گوشه از مسجد رفته و باهم ده سوره اخير قران كريم را يعني از سوره الفیل شروع تا به سوره الناس بار بار تكرار كرديم تا كه ياد گرفتيم.
در حلقه ما چند ريش سفيد هم بودند كه سن شان 60 و 65 ساله بود ولي قسم به خدا كه سوره فاتحه را درست ياد نداشتند و گريه ميكردند كوشش ميكردند كه ياد بگيرند.
بعد از يك ساعت و يا بيشتر همه ما دوباره در يك حلقه جمع شده و تعليم دهنده باز هم كمي از كتاب فضايل اعمال خواند و كمي از كتاب فضايل صدقات و بعد از چند دقيقه كتاب را بسته نموده و گفت حالا نوبت طريقه دعوت دادن است . شش اصول كه مشهور به شش نمبر شده است اول خودش در جايش استاده شده و گفت .
نحمده ونصلي علی رسوله الکریم . . . .
دين سر تا سر صفات است اگر به چند صفت مهم ان پايبندي كنيم دين به اساني در زندگي ما ميايد .
اول كلمه است .
كلمه از خود معني دارد مقصد دارد و فضيلت دارد
معني كلمه . (لَااِلهَ اِلَّااللّهُ ) نيست هيچ معبود قابل پرستش به جز يك الله
(محمد رسول الله) و محمدsفرستاده الله است
مقصد كلمه چيست ؟
مقصد کلمه اين است كه اين يقين در سينه ما ودر قلب ما پيدا شود كه هر كار از الله ميشود از بنده نميشود الله بدون كمك كسي بدون وسيله هر كار را بخواهد و فرماید ( كن فيكون ) ميتواند . ولی مخلوق با تمام وسايل با تمام امكانات بدون اراده اللهu هيچ كار كرده نميتواند .
و زندگي به حكم االلهu و به طريقه سنت پيامبرs كاميابي دنيا و اخرت است و بدون طريقه سنت پيامبرs ناكامي دنيا و آخرت است .
مقصد كلمه اين است كه اين يقين در قلب ما پيدا شود كه دوكان ما موتر ما وظيفه ما به ما رزق و روزي نميدهد بلکه اللهu ميدهد اين فكر را نداشته باشيم كه اگر يك روز دوكان ام بسته باشد از گرسنگي خواهم مرد و يا اگر موترم كار نكند هلاك ميشويم و يا من اگر نباشم فاميل ام را كي غذا ميدهد در حاليكه اين يقين را در قلب خود جا بدهيم كه دوكان موتر وظيفه ما خودما و همه وسيله است اصل روزي دهنده حقيقي اللهu است .
خداند متعال ميفرمايد ( اِن اللًّه هُوالرّزّاق ذُوالْقُوُّهالْمتِينُ)
بر این اساس مهم ترين مقصد دعوت و تبليغ اين نكته است كه يقين مردم را از مخلوق یعني از دوكان ؛ موتر ؛ زمين ؛ مال از شركت و ….به طرف خالق اش متوجه بسازد كه از خالق ميشود و از مخلوق هيچ چيز نميشود .
اين يكي از اهداف اصلي گروه جماعت دعوت و تبليغ است زيرا امروز همه ما كه در دين عقب مانديم علت اش اين است كه دوكانداري را وظيفه دانستيم و دين را و دعوت را وظيفه ندانستيم . و به اين يقين شده ايم که اين دوكان رزق دهنده من است اين زمين و اين موتر رزق دهنده من است درست است كه به زبان اقرار نميكنيم ولي در عمل هزار بار نشان ميدهيم و اقرار ميكنيم كه ايمان من و يقين من و روزي دهنده من همين دوكان من و همين موتر من است .
با شنيدن مقصد كلمه با خود فكر كردم كه ما چقدر از دين خود فاصله گرفتيم كه اولين كلمه خود را و معني آنرا نميدانيم و مقصد آنرا تا حالا نميدانستم كه چي مفهومي دارد و اين كلمه از گوينده خود چي ميخواهد .
حالا به من معلوم شد كه در زمان پيامبرs . ان حضرتs از كفار هيچ چيز نميخواست صرف اين كلمه بسيار كوتاه را ميخواست كه بخوانند ولي انها ميمردند ولي همين كليمه كوتاه را به زبان نمي اوردن بخاطر كه آنها كافر بودند ولي مقصد اصلي اين كلمه را ميدانستند و درك كرده بودند كه اين كلمه بسيار كوتاه چي يك معني عظيم و بزرگ و با قدرت دارد . ولي افسوس به حال ما كه ما روزانه صد بار اين كلمه بسيار كوتاه را ميخوانيم ولي هنوز نميدانيم كه مقصد از اين كلمه مقدس چيست .اين كلمه مقدس را ميخوانيم ولي نزد يك فال بين زانو ميزنيم كه بخت مرا بازكن . اين كلمه مقدس را ميخوانيم ولي انكشتري فيروزه را در انگشت خود داريم تا از بلا ها ما را حفظ كند اين كلمه مقدس را ميخوانم ولي به يك قبر و چوب پوش شده ان اشك ها ميريزم كه به من كمك كن و مرا يك طفل نصيب كن . این کلمه مقدس را میخوانیم ولی….
صرف در مورد مقصد كلمه هر قدر بگويم بازهم كم است حتی يك كتاب در مورد مقصد كلمه بايد نوشت .
من باز هم در حق امير خود و به جماعت دعوت و تبليغ دعا خير كردم كه به من اينقدر چيز هاي مهم و با ارزش را در ظرف 5 ساعت اموختاندند و من را از خواب غفلت بيدار ساختند .
فضيلت كلمه :
فضیلت کلمه بسیار زیاد است اگر کافر صد ساله که تمام عمرخود را در گناه و شرک سپری کرده باشد وقتی که یکبار این کلمه را با صدق دل میخواند اللهu به برکت این کلمه تمام گناه های گذشته اش را میبخشد .
مفهوم حدیث شریف است که پیامبر گرامی اسلامs می فرماید :
اقرار ( لَااِلهَ اِلَّااللّهُ ) کلید های بهشت است – فضایل اعمال صفحه ۵۴۹
مفهوم حدیث شریف است که رسول گرامیs می فرماید : سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست . اگر همه آسمانها و زمین با همه افراد خود و با همه چیز های که در میان انها وجود دارد و همه چیز های که در زیر آنها وجود دارد ؛ همه در یک پله ترازو قرار گیرند و اقرار (لَااِلهَ اِلَّااللّهُ ) در پله دیگر اش گذاشته شود؛اقرار (لَااِلهَ اِلَّااللّهُ ) از همه آنها سنگین تر می شود – فضایل اعمال صفحه ۵۵۵.
مفهوم حدیث شریف است که پیامبر اکرمs فرمود : روز قیامت خداوند متعال می فرماید که هرکس (لَااِلهَ اِلَّااللّهُ ) گفته است و در قلبش ذره ای از ایمان وجود دارد او را از آتش جهنم بیرون اورید ؛ هر کس که (لَااِلهَ اِلَّااللّهُ ) گفته یا مرا ( به نحوی ) یاد کرده یا لحظه ای از من ترسیده است او را از آتش جهنم خارج کنید .- فضایل اعمال صفحه ۵۷۳.
روزی حضرت ابوبکر صدیقf با حالتی رنجیده خدمت
آنحضرتs حاضر شد . رسول اکرمs پرسید : چه خبر است که تو را رنجیده خاطر میبینم ؟ ابوبکرf عرض نمود : دیشب عمو زاده ام وفات نمود ؛ لحظه ای که جان می داد بالای سرش حضور داشتم ( دیدن آن منظره بر من اثر گذاشته ). رسول اکرمs فرمود : او را کلمه (لَااِلهَ اِلَّااللّهُ) تلقین کردی ؟ جواب داد : تلقین نمودم . فرمود : او این کلمه را خواند ؛ عرض کرد : بله ؛ خواند ؛ آن حضرت فرمود : بهشت برایش واجب شد .
ابوبکرf عرض نمود : یا رسول اللهs : اگر افراد زنده این کلمه را بخوانند چه می شود ؟ رسول اکرمf دوبار تکرار کردند : این کلمه بسیار از بین برنده و منهدم کننده ای گناهان است ( یعنی به طور کلی گناهان را از بین می برد ) فضایل اعمال صفحه ۵۷۶.
تنها كلمه خواندن پنج فرضيت دارد .
1- در تمام عمر يكبار به اخلاص خواندن كلمه فرض است.
2- الفاظ كلمه را درست ادا كردن فرض است.
3- معني كلمه را دانستن فرض است.
4- در زير اين كلمه زندگي كردن فرض است.
5- كلمه را به ديگران رسانيدن فرض است.
وقتي كه كلمه را خوانديم احكام خداوند بالاي ما فرض ميشود كه اولين حكم اللهu نماز است .
نماز معراج مومن است
نماز ستون دين است .
نماز ذريعه خواستن از خزانه هاي اللهu است .
كسي كه به نماز پابند بود در دين پابند است و كسي كه در نماز پابند نبود در دين پابند نيست .
نماز بهترین جهاد است .
نماز نور مومن است .
نماز روی شیطان را سیاه می کند .
اگر کسی به سببی در جهنم برود آتش جا های سجده ( هفت اعضا) او را نمی سوزاند .
الله تعالی جای سجده را بر آتش جهنم حرام کرده است .
پسندیده ترین عمل نزد الله تعالی نمازی است که در وقت آن خوانده شود
نماز کلید بهشت است .
نماز برای دین چنان است که سر برای بدن .
بهترین اعمال خواندن نماز در اول وقت است .
بهترین نماز ها ؛ نماز نیم شب است ؛ ولی بجا آورندگانش خیلی کم هستند.
وقتي كه نماز بالاي امت فرض شد اصحابf بسيار خوشحال شدن يك كافر از يك صحابي پرسيد كه به شما چي داده شده كه اين قدر خوشحال هستيد صحابي فرمود كه كليد خزانه هاي خداوند به ما داده شده كه با دو ركعت نماز هرچه از خداوند بخواهيم خداوند بما ميدهد و صحابي در هر كار خود و در هر مشكلات خود دو ركعت نماز خوانده و دعا ميكردند مشكل شان حل ميشد.
مفهوم حديث شريف است كه پيامبرs فرموده اند . كسي را كه نماز اش او را از كار بد مانع نشود نماز اش نماز نيست .
كسي كه چهل روز نماز خود را با تكبير تحریمه با جماعت ادا كند خداوند به او دو انعام ميدهد يكي در دنيا منافق نميباشد دوم در آخرت دوزخي نميباشد.
مفهوم حديث شريف است كه فرق در بين مشرك و مومن صرف نماز است.
با خود فكر كردم كه ما چقدر از دين خود دور شده ايم كه نماز را كه فرق كننده مسلمان و كافر است آنرا گذاشته و به روز ها نماز نميخوانیم باز خود را مسلمان هم ميگويم . و باز يك نماز را كه خوانديم ميگويم خداوند چرا دعا مارا قبول نميكند .
حتي كساني اند كه از نماز خواندن شرم دارند و نماز خواندن را يك كار عقب مانده فكر ميكنند و اذان دادن ر ا و گفتار مولوي مسجد را به تمسخر ميگيرند و حتي اقرار ميكنند كه من كتاب زياد خوانديم ولي شكر كه كتاب ديني هيچ نخوانديم . با اين گفتار خود از ريش سفيد خود هم شرم نميكند كه هر لحظه مرگ در كمين اش است .
ما در همين جماعت یازده نفري خود كساني را داشتيم كه ريش سفيد بود ند بزرگ قوم خود بودند در هر امور لايق و دانسته بودند ولي نماز را درست ياد نداشت و بازهم هدايت خداوندي در حق شان شده بود كه در حلقه جماعت دعوت و تبليغ شامل شده و به سه روزه آمده بود و به مقابل هر كدام زانو ميزد و سوره فاتحه را ميخواست ياد بگيرد .
در مورد نماز هر قدر بگويم هنوز هم كم است .
سوم علم و ذكر :
مقصد از علم اين است كه علم حال را بدانيم .
يعني همين لحظه در زندگي ما حكم خداوند و سنت پيامبرs چي است . همين كار را كه حالا انجام ميدهم چه در دوكان هستيم چه در موتر هستيم در هر معامله كه هستيم همين حالا حكم خداوند چيست .يعني هر لحظه از زندگي خود را با حكم اللهu و سنت پيامبرs مطابقت دادن و هم سان ساختن. با خود فكر كردم كه چه يك نكته مهم را اموختم يعني علم اين نيست كه از صبح تا شام بدون خستگي و بدون نمازو طاعت در پي آموختن لسان انگليسي باشيم باز بگويم كه من علم مي اموزم و آموختن علم فرض است .
بلكه آموختن لسان انگليسي يك كسب و يك وظيفه است كه انگليسي ياد بگيريم و در يك شعبه با پول بهتر وظيفه انجام بدهيم اين كه علم نشد
بلكه علم اموختن احكام اللهu به طريقه سنت پيامبرs و عملي كردن ان در زندگي خود است كه هم كاميابي دنيا است و هم كاميابي اخرت .
اگر داكتر لايق باشيم ولي از احكام خداوند خبر نباشيم و ايمان نداشته باشيم چي فايده ؛ كاميابي دنيا در دريشي پوشيدن و انگليسي حرف زدن و داكتر و انجنير بودن ولي از همان طريق به مردم خيانت كردن جيب هاي مردم را خالي كردن و بالاي برادر مسلمان خود تجارت كردن و پول هاي هنگفت حرام را جمع كردن كه كاميابي نشد
امروز همه ما در تلاش هستيم كه ما و يا فرزند ما بايد علم ياد بگيرد و داكتر شود ؛ انجنير ؛ مهندس و …. تا پول زياد پيدا كند دريشي بپوشد و انگليسي حرف بزند و موتر مودل بالا را سوار شود . اما اين فكر را نداريم كه اين كارها كه دين همرايش نباشد هلاكت دنيا و آخرت است .
یک وقت نماز خود را بخاطر ۵ مریض عاجل ترک کند که ۵ دانه ۲۰۰ میشود یک هزار افغانی و مصرف یک هفته ما پیدا شد آیا این کامیابی است؟ انهم اگر مریض عاجل تر باشد فیس داکتر هم بالا تر میرود چنانچه شرایط فعلی ما همین طور است .
درحالی که علم عبارت از اموختن قران که کلام اللهu و احكام او بوده همراه بادرک و فهم سنت رسول اللهs و تطبیق نمودن ان در زندگی شباروزی مان میباشد که ماباید احکام اللهu را اموخته و به طریقه سنت پیامبرs در زندگی خود عملی کنیم .
– فضلیت علم
کسی که برای آموختن علم دین بیرون میشود فرشته ها بال های خود را فرش قدومش میکنند و هفتاد هزار ملایکه برایش دعای مغفرت میکنند و ماهی های دریا و پرنده گان هوا برایش دعا میکنند کسی که قران کریم راحفظ می کند خداوند در روز قیامت به مادر و پدر اش تاج ازنور میدهد وبه حافظ قران پاک حق شفاعت ۱۰ نفر از فامیل اش را که واجب دوزخ باشد داده میشود . و کسی که یک آیت از قران را یاد میگیرد خداوند ثواب صد رکعت نماز نفل به او میدهد و کسی که یک باب از علم را یاد میگیرد خداوند به او ثواب هزار رکعت نماز نفل را میدهد.
ذکر کردن قلب را زنده نگهمیدارد توسط ذکر محبت ؛ خوف و عظمت اللهu در قلب ما پیدا می شود و محبت ؛ خوف وعظمت دنیا از قلب ما بیرون میشود. مفهوم حدیث شریف است « کسی که ذکر میکند به مثال زنده است وکسی که ذکر نمیکند مثال مرده است.» مفهوم حدیث شریف است که( روز قیامت یک منادی اعلام می کند که خردمندان کجایند ؟
مردم می پرسند ؟ مراد از خردمندان چه کسانی هستند ؟ پاسخ داده میشود: کسانی که در حال ایستاده نشسته و دراز کشیده خدا را ذکر می کردند و در آفرینش آسمان ها و زمین فکر کرده می گفتند : ای خدا تو این ها را بیهوده نیافریده ای ؛ ما تو را به پاکی یاد می کنیم ؛ پس ما را از عذاب دوزخ نجات بده .سپس برای آنها پرچمی درست می شود که همه آنها پشت آن پرچم به راه می افتند و به آنها گفته می شود: برای همیشه وارد بهشت شوید .)
– چارم اکرام مسلم
یعنی احترام کردن به یک مسلمان
مقصد از اکرام مسلم این است که به تمام مخلوق خداوندu سلوک نیک داشته باشیم حتی تبسم کردن یک صدقه است مفهوم حدیث شریف است «کسی که به بزرگان احترام نمیکند و با اطفال شفقت نمیکند از جمله امت من نیست )) یعنی از روش و طریقه من نیست .
کسی که طرف مادر و پدرخود به مهربانی میبیند هر بار که نگاه می کند خداوند برای او ثواب یک حج عمره را میدهد . کسی که بالای یک یتیم به شفقت دست میکشد خداوند به هر تار موی که از زیر دست اش میگذرد ثواب میدهد.
مفهوم حدیث شریف است که :
هر کسی عیب برادر مسلمانش را بپوشاند خداوند روز قیامت عیب او را می پوشاند و هر کس عیب مسلمانی را ظاهر کند خداوند متعال عیب خود او را ظاهر می کند حتی که او را در خانه اش رسوا می سازد .
– اخلاص نیت
مقصد از اخلاص نیت این است که هر کار نیک را که انجام میدهیم نیت ما خاص به خاطر رضای خداوندباشد نه ریا.
مفهوم حدیث شریف است که ـخداوند متعال به صورتها ( ظاهری) و مال های شما نگاه نمی کند بلکه به قلب ها و اعمال شما نگاه میکند .
اگر کسی یک دانه خرما را به خاطر خداوندu به اخلاص صدقه کند خداوندu برایش بیشتر از کوه احد ثواب میدهد و اگر به ریا و فریب تمام زنده گی خود را خیرات کند که مقصداش رضایت خداوندu نباشد بلکه به نمایش و خودنمای باشد بر علاوه که ثواب ندارد خداوند از اوسوال میکند .
هنگامی که نبی اکرمs حضرت معاذ را حاکم مقرر کرده و به یمن فرستاد ؛ ایشان ازنبی اکرمs در خواست نصیحت کرد . نبی اکرمs فرمود : در تمام کارها اخلاص را درنظر بگیر چرا که همراه با اخلاص عمل کم نیز کفایت می کند .
در حدیثی آمده است . (( خداوند متعال از میان اعمال فقط همان عمل را می پذیرد که خالص برای او انجام داده شود )).
این پنج صفات یک مومن است و. ششم. کار مومن دعوت و تبلیغ است
مقصد از دعوت و تبلیغ این است که خود ما کا رنیک کنیم و دیگران را نیز تشویق به کار نیک نمایم و خود ما کار بد نکنیم و دیگران را نیز از کار بد منع نمایم .
حضرت بی بی عایشه ( رضی الله عنها) می گوید: روزی رسول خداs به خانه تشریف آورد ؛ از چهره اش مشخص بود که موضوع مهمی پیش آمده است . ایشان وضو گرفت و با کسی صحبت نکرد و به مسجد تشریف بردند .
من خودم را به دیوار حجره چسپاندم تا بشنوم به مردم چه می گوید . در این اثنا ایشان بر منبر نشست و بعد از حمد و ثنای پروردگار فرمود :
ای مردم ! خداوند به شما می گوید که امر به معروف و نهی از منکر بکنید پیش از آنکه دعا کنید و من قبول نکنم از من سوال کنید ولی به شما ندهم و از من بر دشمنان خود یاری بخواهید و من یاری تان نکنم ؛ بیش از این چیزی نگفت و از منبر پایین آمد .
مفهوم حدیث شریف است که پیامبر اکرم ص می فرماید ? اگر در میان قومی یک نفر گناه انجام دهد و آنان با وجود اینکه توانایی دارند او را از گناه باز ندارند اگر بلایی از جانب خداوندu قرار باشد بیاید شامل همه خواهد بود )
بقلم
محمد احسان.مهیا.