پوزیشنینگ یا جایگاهیابی به دنبال کسب جایگاهی متمایز برای برند در ذهن مشتریان در رقابت با سایر رقباست
برجسته کردن یک محصول یا برند در محیط تجاری پرشتاب و رقابتی امروزی بسیار مهم است. آل ریس و جک تروت در کتاب مهم خود "موقعیت یابی: نبرد برای ذهن شما"، مفهوم موقعیت یابی را معرفی کرده و از آن زمان است که به یک تاکتیک اساسی برای بازاریابی تبدیل شده است.
اهمیت جایگاهیابی:
انتخاب محل قرار دادن کالاهای خود در فروشگاه تنها یکی از جنبههای موقعیتیابی است. همه چیز به میزان ارتباط مردم با برند شما بستگی دارد. جایگاه یک برند اینگونه تعریف میشود که چگونه از رقبای خود متمایز است.
در نظر داشته باشید که تلاش برای جلب رضایت همه، ممکن است هویت برند شما را کمرنگ و مشتریان را گیج کند. برای جایگاه موفقیت آمیز برند خود، باید جایگاهی را انتخاب کنید که بیشترین امکان ارتباط با مخاطبین در آن جایگاه فراهم باشد.
تأثیر دیدگاه:
وقتی صحبت از پوزیشنینگ به میان می آید، باید در نظر داشت که نظرات مشتریان در مورد یک برند بر رفتار خرید آنها تأثیر میگذارد. شرکتها باید به طور مداوم و مطلوب، نظرات و دیدگاههای مشتریان در رابطه با برند و تاکتیکهای تبلیغاتی و بازاریابی خود را رصد کرده و بهبود ببخشند.
بکارگیری تئوری جایگاهیابی:
تاکتیک های بازاریابی و برندسازی در بسیاری از مواقع، جایگاهیابی را به نمایش میگذارند. ولوو را در نظر بگیرید که خود را به عنوان پیشرو در صنعت خودروسازی در ویژگیهای امنیتی معرفی میکند. به این دلیل، نام تجاری ولوو، به طور خودکار در ذهن مخاطب با ایمنی مرتبط است، و آن را به برندی برگزیده برای کسانی تبدیل می کند که به قابلیت امنیت بیش از هر چیز دیگری اهمیت می دهند.
تصویر دیگر اپل است. اپل خود را به عنوان پیشگام در صنعت IT و ارائه دهنده محصولات کاربر پسند معرفی می کند. جایگاه اپل به عنوان یک پیشرو در فناوری نوآورانه و طراحی کاربرپسند، طرفداران اختصاصی در بین کاربران را به خود جلب کرده است.
بخاطر داشته باشیم که ارزش هر برند، به چیزی بیش از محصولات و خدمات آن بستگی دارد. استراتژی های بازاریابی و برندسازی موفق بر اساس جایگاهیابی مستحکم ساخته شدهاند که به کسبوکارها کمک می کنند که در بازار پررقابت برجسته شوند. دستیابی به موفقیت بلندمدت برای یک برند مستلزم ایجاد یک موقعیت متمایز و قانعکننده در ذهن مصرفکنندگان است.