پشت شلوغی خیابان جمهوری و موبایل فروشها یک لکه تاریخی ارزشمند از بناهای قشنگ تهران هنوز باقی مانده است. این بنا گل سرسبد این لکه تاریخی است. بنایی که احتمالا مربوط به دوره پهلوی اول باشد و به طرز خاصی دست نخورده باقی مانده است.
زندگی در خانه جریان دارد. چندباری زنگ خانه را زدم اما راهی به داخلی نیست. مغازه سر نبش که بخشی از ملکه هم خسته شده از بس درباره خانه ازش پرسیدن و سوالات را جوابهای سربالا میدهد. مدتی پیش شنیدم که بنا در دست ثبت ملی است، مطمئن نیستم قطعی شد یا نه.
جزییات این خانه باغ بینظیره. یکی از زیباترین خانههای این حوالیست، سبک معماری خاص و نیمچه باغچهای که کلی درخت پیر دارد. روکش چوبی پنجرهها که حسابی دلبری میکند و هر چه بیشتر سرک کشیدم، بیشتر مطمئنم شدم که زمان در این خانه زیبا متوقف شده و میشه باهاش به تاریخ سفر کرد.
چند سال پیش در موج کاشی دزدی تهران، کاشیهای سر در این خانه هم مورد سرقت قرار گرفت. از اون موقع در بساط کاشی فروشها چشمم دنبال کاشیهای این خونهست. سال 1395 بعد از مدتها پیگیری پرونده سرقت کاشیهای بناهای تاریخی تونستم کاشیهای سرقت شده یکی از بناهای تاریخی رو در جمعه بازار پیدا کنم. گزارش این اتفاق رو برای روزنامه شهروند نوشتم که در شماره 901 این روزنامه چاپ شد.
خانه همسایههای عزیزی هم دارد. در ضلع شمالی این بنای پهلوی سازه. در ضلع غربیاش که یک گنج پنهان است و بعدا دربارهاش مینویسم. در ضلع جنوب حد فاصل هاتف تا سام هم چند خانه قشنگ دیگر قرار دارد. دو خانهای که اطرافش قرار دارند، هر کدام با سبک متفاوتی از معماری ساخته شده و یک مجموعه جالب از خانههای تاریخی تهران را تشکیل دادهاند.
در جنوب خانه هم اسکلت پروژه آقای علاالدین به هوا رفته است. پروژهای که در عمق بافت تاریخی تهران با هشت طبقه زیر زمین (بله درست خواندید ۸ طبقه) منجر به ریزش بناهای تاریخی اطرافش شد و بدون هیچ پیگیریای به ساخت ادامه داد و حالا هم رها شده است. یکی از چندین نمونه تعرض به بافت اطراف جمهوری که همچنان ادامه دارد و بافت تاریخی این محله را نابود میکند.