درون گرایی و برون گرایی می تواند پر رنگ و کم رنگ باشد؛ بطور مثال یک درون گرای کم رنگ با یک برونگرای کم رنگ می توانند با هم کنار بیایند و ازدواج انها اشکالی ندارد. از نظر دکتر روانشناس و پژوهشگران مرکز مشاوره، درون گراها بیمار و افسرده نیستند، بلکه فقط درون گرا هستند. ممکن است کسی 70 درصد درون گرا باشد و 30 درصد برون گرا؛ این فرد درون گرا نامیده می شود اما الزاما درون گرای 100 درصد نیست.
پژوهشگران مرکز مشاوره مکث معتقدند، درون گرا و برون گرا بودن کاملا قابل تغییر است؛ یعنی یک درون گرا می تواند روی خودش کار کند که برون گرا شود یا بالعکس.
از نظر دکتر روانشناس، کسی که مکان کنترل درونی دارد، علت ناکامی ها و نرسیدن به خواسته ها و عدم موفقیت ها را بیشتر در درون خود می بیند. افکار، رفتار، نوع نگاه و تحلیل خودش را جستجو میکند؛ می گوید من درست عمل نکردم که اینگونه شد. کسی که مکان کنترل درونی دارد اشتباهات خودش را می پذیرد و حاضر است به خاطر خطایش، از دیگران عذر خواهی کند. البته اینگونه هم نیست که تمام کسانی که مکان کنترل درونی دارند در هر اتفاقی تنها خود را محکوم کنند؛ چنین فردی بیمار است. منظور این است که اگر واقعا مقصر است، تقصیر را به گردن گیرد.
زندگی در کنار کسانی که مکان کنترل درونی دارند، خیلی شیرین است؛ چون در زندگی مشترک، هر وقت اشتباه می کند، آن را به زبان آورده و همسر خویش را محکوم نمی کند. کسانی که مکان کنترل بیرونی دارند، دیگران را در اشتباهات خود مقصر می دانند؛ وقایع و اتفاقات و شانس را در اشتباه خود دخیل می دانند.
چیزی به نام شانس وجود ندارد. انسانهای موفق انتخاب می کنند که برنده باشند و انسانهای ناوفق انتخاب می کنند که بازنده باشند.
اینگونه افراد نه تنها مسئولیت اشتباه خود را نمی پذیرند، بلکه به دنبال مقصر می گردند که اشتباه خود را به گردن او بیندازند و به دنبال تعیین درصد تقصیر آن فرد هستند. زندگی در کنار کسانی که مکان کنترل بیرونی دارند بسیار تلخ است. ازدواج با کسی که مکان کنترل بیرونی دارد را به هیچ وجه توصیه نمیکنیم.
دکتر روانشناس و پژوهشگران مرکز مشاوره شریعتی، معتقدند شخصیت قربانی فکر می کند که همه راه ها به روی او بسته شده است. فکر می کند هیچ امیدی برای نجات ندارد و زندگی تمام شده است. تمام دنیا در مقابل او صف کشیده اند تا وی را زمین زنند و هیچ کس نمی خواهد او خوشبخت باشد.
کسی که شخصیت قربانی دارد، فکر می کند همه انسانها عامل بدبختی او هستند؛ در کلامش نفرت از آدمها به وضوح دیده می شود. چنین کسی دوست دارد، اگر بدگویی کسی را می کند طرف مقابل هم بدگویی آن فرد را انجام دهد. کسانی که شخصیت قربانی دارند، از رنج کشیدن لذت میبرند؛ حاضر به شنیدن توصیه های شما هستند ولی دست آخر کار خود را انجام میدهد. ازدواج با شخص قربانی به هیچ عنوان توصیه نمی شود.
منبع: مرکز مشاوره مکث