?
حتما این داستان رو شنیدید که فضول رو بردند جهنم گفت: واخ واخ چرا اینجا انقدر گرمه؟
گفتند: حالا کجاش رو دیدی! چنان گرمایی نشانت بدهیم که دود از گوشهات بیرون بزنه!
فضول گفت: مگه من چکار کردم؟
گفتند: فضولی در کار مردم.
فضول دیگری رو بردند جهنم. گفت اینجا زمین متری چند؟ زمینش مسکونی یا تجاری؟
وقتی نشست یه گوشه از جهنم و بدنش سوخت گفت: آخ آخ آخ فک نکنم مسکونی باشه حتما تجاریه!
البته خیلی گرمه فک کنم بشه برا تنور نانوایی ازش استفاده کرد،این طور نیست؟
فضول سوم رو بردند جهنم گفت: به به چقدر آدم ینجا هست.چرا اومدن اینجا؟
گفتند: چون فضولی کردند؟
گفت: فضولی چیه؟
گفتند: دخالت توی کار مردم.
گفت: چه کار بدی، زشته این کارا. حالا چند وقت هست که اینجان؟ کی میرن؟ توی کار کیا فضولی می کردن؟
گفتند: فضول رو بردند جهنم گفت هیزمش تره.
گفت: خوب چرا هیزم تر؟ مگه هیزم خشک نبود و این ماجرا تکرار و تکرار و تکرار شد.
آدم های فضول هیچ وقت از فضولیشون دست نمی کشن.