ویرگول
ورودثبت نام
elaa
elaa
خواندن ۲ دقیقه·۱۰ ماه پیش

جزئیات درخشان زندگی که نجاتمون میدن

تعداد زیادی چشم!
تعداد زیادی چشم!


امروز داشتم برگ‌های کاهو رو جدا میکردم و به چین انتهای برگش نگاه می‌کردم و اینکه کِی واسه اولین بار نوع بشر کاهو کاشته و اون لحظه چه فکری کرده و به یه باغچه کاهو تو سال 1825 میلادی فکر می‌کردم و اون رودی که از کنار باغچه کاهوها رد میشد رو می‌دیدم (آهنگ کلمه رود رو خیلی دوس دارم قشنگ نیست؟) که بین این فکرا یاد ویرگول افتادم. اینکه مثل یه صندوقچه قدیمی پشت خرت‌وپرتای چوبی و سه‌چرخه دوران بچگی، مدت‌هاست دست نخورده باقی مونده و کلی گرد و خاک روش رو گرفته.

الان اینجام که گرد و خاک رو فوت کنم و با ورد جادویی اَلوهومورا اکانتم رو باز کنم. و خب، از چی بنویسم؟ جزئیات درخشان زندگی. چرا؟ چون جزئیات همیشه زندگی من رو نجات داده
از کافه‌های محبوب
از کافه‌های محبوب


لعنتی همیشه توضیح دادنش سخته. ولی بذار اینجوری بگم:

سناریو 1) تو نشستی لب پنجره و چای میخوری

سناریو 2) تو نشستی لب پنجره، داری توی این لحظه زندگی میکنی، یه صبح آرومه، صدای پرنده‌ها میاد، نم قطره‌های بارون رو از دیشب حس میکنی، یه رطوبت دنجی توی هواست، اون قسمت انگشتات که دور ماگ حلقه شده گرما داره، اون رو داری حس میکنی، بخار نوشیدنی میخوره به زیر دماغت، کله‌ت رو می‌بری بیرون پنجره و آبی آسمون رو می‌بینی. و داری گذر افکار رو توی ذهنت حس میکنی، یه جریان نرم و آرومه.

متوجه منظورم میشی؟ دومی چیزیه که منم، دومی چیزیه که دوس دارم تجربه‌ش کنم توی هر لحظه زندگی، دومی چیزیه که درخشان و شاهکار و شگفت‌انگیزه. و میتونه از هر لحظه زندگی یه سکانس سینماتیک و زیبا بسازه. من حس میکنم ما به این نیاز داریم.

در کوچه باد می‌آمد
در کوچه باد می‌آمد


حسن محدثی (جامعه شناس) تو پادکست کتابگرد یه حرفی زد که خیلی به لایه‌های عمقی دلم نشست! میگفت هدف اینه که انسان بتونه لحظات حال کامل بیشتری رو تجربه کنه، وقتایی که 10 از 10 هستی، وقتایی که حال کاملی و دوس نداری از اون لحظه خارج بشی

از من بپرسی میگم بخش زیادیش رو جزئیات تکمیل میکنه. من وقتایی حس میکنم زنده ام که حتی صدای برخورد کفش به آسفالت رو دریافت میکنم، بوی اتفاق رو میفهمم. و تماشا و تماشا میکنم.

این روزها کثافت بزرگی داره بهمون میگذره، و خب جزئیات نجات‌دهنده‌س کمی. پس بیاید از بوی فرنی داغ و دارچین روش، از نگاه کردن به سرخ شدن سیب زمینی‌ها، از رنگ نارنجی خرمالوها و فرم مسخره و بامزه‌شون، از پخش شدن گلپر روی دونه‌های قرمز انار، از بوی کرم مامان که توی کیفشه، از لیز خوردن مربای آلبالو روی خامه و نون گرم، و از دونه‌های برف بیشتر لذت ببریم.

جزئیات درخشان زندگی شما چیا هستن؟

زندگیجزئیات درخشان زندگی
یه جا بابای آلیس بهش گفت: بله متاسفم تو دیوونه هستی! ولی بذار یه رازی رو بهت بگم. بهترین آدم‌های دنیا همینا هستن ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید