مسیح (ع)، از پیامبران اولوالعظم است، که مانند سایر آنها شریعت و کتاب مقدس دارد. بااینهمه تفاوتی قابل توجه میان او و دیگران است، که بنای رسالت او را از اساس متمایز میکند.
نوح، ابراهیم، موسی و محمد، با رسالتی نزدیک بههم و با رویهای انقلابی در بنیانگذاشتن شریعتی بر اساس توحید فرستادهشدند. این پیامبران همه در زمانهای ظهورکردند که اصول اعتقادی جامعه از مسیر خداپرستی و یگانهپرستی منحرف شدهبود.
عیسی مسیح اما، نه در مقابله با بتپرستی و شرک، بلکه در تقابل با مذهب شریعتزده و فقهمحور یهودی ظهور کرد. بزرگترین ضرورت ظهور عیسی (که در عبری به معنای نجاتدهندهاست) بههیچ عنوان در نسخ آیین یهود و کتاب مقدس تورات نبود.
مسیح خود از یهودیان و از نسل بنیاسرائیل بود و مادر او مریم، تنها زنیبود که در معبد یهودیان معتکف شد و به امر خدا پشت سر نمازگزاران به نماز ایستاد.
میتوان گفت شریعت عیسی از اساس ماهیتی اصلاحکننده داشت؛ و بیش از هرچیز در جهت مقابله با نخوت حاکمان و بزرگانی بود که از آیین خود منحرف شدهبودند و در لباس شریعت به مردم ستم میکردند.
ارمغان مسیح برای بشریت، مهربانی، اخلاق و شفاعت بود. او اصالت مذهب را از فقه و شریعتمداری به ایمان و دیگرخواهی تغییر داد و احکام اخلاقی را بر احکام فقهی ارجحیت بخشید. وگرنه یهود، نهبتپرست بود، نه مشرک و نهبینماز؛ و اگر قرار بود تمرکز بر شریعت و فقه به رستگاریاش بیانجامد، پیامبری از جنس ایمان و مهربانی برای هدایتش مبعوث نمیشد.
الهه ملک محمدی