Elahe.Sadat.Hoseini
Elahe.Sadat.Hoseini
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

هفت خان آزمون استخدامی آموزش و پرورش و بومی گزینی

الهی به امید تو، نه به امید خلق روزگار

تصمیم داشتم روزی جایی در مورد تجربه ام از آزمون استخدامی آموزش و پرورش چندجمله ای به اشتراک بگذارم. تا این که دیروز اطلاعیه ای در مورد شرایط بومی و غیر بومی بودن در سایت سازمان سنجش منتشر شد.که ذهنم را درگیر کرد و مرا به چند سال پیش برد...

فکر می کنم خردادماه سال 96 بود که با کلی ذوق و شوق برای چهارمین آزمون استخدامی فراگیر ثبت نام کردم ، شغل دبیر ریاضی برای وزارت آموزش و پرورش که خیلی براش برنامه و رویا پردازی داشتم.برای آزمون مذکور، استان ما دو نفر دبیر ریاضی زن نیاز داشت که- فارغ از بحث نسبت تعداد فارغ التحصیلان به جذب شوندگان- یک شغل محل رو انتخاب کردم و اولین قدم رو برداشتم و از خان اول گذر کردم.

خب قدم بعد تهیه ی یک برنامه زمان بندی برای آمادگی آزمون بود ،که از آن جایی تبحر ویژه ای در برنامه ریزی داشتم و همیشه یک برنامه ریزی بیش از حد آرمانی برای هر ماهم داشتم که البته در اجرایش مشکلات بسیاری بود ،بعد از شناسایی منابع و جمع آوری کتاب ها، پی دی اف ها، خرید خودکار رنگی و ماژیک فسفری و پیگیری تجربیات دوست ، آشنا و...تا حد امکان خود را برای آزمون آماده کردم آری خان دوم، سوم و چهارم را همین جاها گذر کردم که از بیابان خشک آموزه های فراموش شده گذشتم و با اژدهای خشمگین سردر گمی چه بخوان و چه نخوانم جنگیدم و پشتش را بر زمین کوبیدم و پیرزن جادوگر تنبلی و فرصت سوزی را نیز. القصه روز آزمون مثل شیر رفتم و همچو روباه برگشتم.نکته اینجاست که خداروشکر آزمون ها مقایسه ای هستند و ما نسبت به رقبای حاضر سنجیده می شویم و نه نسبت به یک پارامتر ثابت. اوایل مهرماه خوشرنگ و لعاب بود که نتایج اولیه اعلام شد و بحمدالله حد نصاب لازم رو کسب کردم و به عنوان سه برابر ظرفیت دعوت به مصاحبه شدم. وای که چقدر خوشحال بودم و شروع کردم به جمع کردن هرچی سوابق قابل ارائه داشتم از مدرک روانخوانی قرآن، مدرک ICDL خاک خورده گوشه قفسه، فعالیت های علمی در دوران دانشجویی و هرچی که به ذهن بیاد... و همزمان بر کتاب های آمادگی برای مصاحبه استخدامی، اصول آموزش ریاضی، خلاقیت مروری داشتم و با گشتی در دنیای نت تجربه های دوستان قبلی را در برهه مشابه با شعار خواستن توانستن است آویزه گوش نمودم. مبحث مشخصی برای خودم انتخاب کردم و ده ها بار برای دانش آموزان خیالی ام تدریس نمودم.از طرف دیگر سخت مشغول کار با نرم افزار استوری لاین شدم که روز مصاحبه هوش و حواس هیئت محترم ژوری را سخت مسخر گردانم و شغل مذکور را به چنگ آورم.

این هفت خان کم کم داشت به آخرین خان می رسید و بالاخره روز مصاحبه فرا رسید.با دست پر همراه با پدر گرامی همیشه در صحنه ها حاضر و شوهر خاله جان که مسئول ستاد روحیه دهی بودن عازم دانشگاه فرهنگیان شدیم.مسیر کوتاه بود شاید ربع ساعت تا منزل فاصله داشت، ولی برای بچه های شهرستانی نه چندان کوتاه. پس از شنیدن صحبت های امیدبخش و خداحافظی از پدر و شوهر خاله و سلام به نگهبان محترم دانشگاه و عبور از در ورودی یک آن خود را در خان پنجم دیدم آری آنچه در تمام زندگی فرصت هایم را می ربود اینجا هم تنهایم نگذاشت. استرس، همان که در مهم ترین لحظات، سخت ترین لحظات را برایم رقم می زد و من نتوانستم رخش استرسم را مهار کنم.بعد از اینکه محل تحویل مدارک، انجام مصاحبه و انجام معاینات را از نگهبان خوشرو جویا شدم، حسی در من بود شاید همان حسی که رستم هنگام گرفتن نشانی دیو سپید از اولاد مرزبان در خود حس کرده بود.نوبتم شد مدارکم را در یک اتاق با تعدادی میز در مرحله های مختلف تحویل دادم و برای انجام معاینات پزشکی اولیه فراخوانده شدم، استرسم در حدی بود که فشار خون و تپش قلبم غیرطبیعی می نمود و پزشک محترم چندبار با تعجب چک نمودن و با کلی توضیح در مورد استرسم و ...و پس از انجام معاینات دندان وچشم و... این قسمت پرونده هم تکمیل شد. در همین حین دو رقیبم را شناسایی کردم با خودم تحلیلشان می کردم یکی با دستی پر از مقاله، پایان نامه، مدرک و... دیگری با سال ها سابقه تدریس در مدارس غیرانتفاعی به هر حال من می توانستم گوی سبقت را از رقیبانم بربایم.

زمان که کش می آمد و من که نمی توانستم بنشینم، پشت در قدم میزدم. که در باز شد و خود را روبروی سه نفر دیدم، سعی می کردم با لبخند، با روحیه و پرانرژی به نظر بیایم ولی مگر آن استرس لعنتی می گذاشت، انگار دو دستی گلویم را می فشارد. تعدادی سوال تخصصی پرسیدند، تعدادی مذهبی سیاسی، از سابقه کار پرسیدند که تدریس خصوصی سابقه حساب نمی شود و اینکه در صورت پذیرش چطور با شهر جدید کنار می آیید و کجا زندگی خواهید کرد و... سهمیه اینجانب بومی استان بود،این که بومی شهرستان نبودم و حقیقتا تا حالا حتی به آنجا سفر هم نکرده بودم معظلی شده بود، آن چه که به طور رسمی به عنوان شرایط بومی بودن اعلام شده بود به این صورت بود که برای داوطلب بومی شهرستان مذکور ضریب 1.4 برای نمره کل اولیه منظور می شد و تبدیل به نمره نهایی می شد و برای داوطلبان بومی استان ضریب 1.2نمره اولیه کل را به نمره نهایی آزمون تبدیل می کرد، سپس نمرات کل بررسی می شد که آیا حد نصاب لازم را کسب کرده و سپس مورد مقایسه قرار می گرفتتند سه برابر ظرفیت پذیرش از بالاترین نمرات نهایی کل دعوت به مصاحبه می شد لیکن روی دیگر سکه تاثیر بومی گزینی در مصاحبه بود! خلاصه آن طور که دوست داشتم پیش نرفت ولی با همان لبخندبیرون آمدم. روزهای بعد بارها و بارها تصورش کردم و هربار جواب های بهتری داشتم لیکن چه سود.

این ها را گفتم اما این خان آخر نبود ،آری دوستان خان آخر پشت درهای بسته بود و انتخاب داوران محترم.

آخر پاییز ما هم رسید و جوجه ها شمرده شد اما رستم قصه این بار دیو سپید را مغلوب نکرد و من پذیرفته نشدم، که البته در کنار استرس زیاد این که بومی نبودن هم بی تاثیر نبود. شاید سیاست مسئولان محترم برای این که یک فرد بومی مناسب تر است از یک فرد غیر بومی در جای گرفتن و آشنایی و...بی تدبیرانه نیست. اما تمام ماه هایی که همه ی فکر، ذکر و زندگیم درگیر این پروسه بود، عمرم بود.

حالا چی شد که آن روزها یادآوری شد؟ راستش چند وقت پیش که دفترچه ثبت نام هشتمین آزمون در سایت سنجش بارگذاری شد با دقت دنبال تمام جزییات مربوط به شرایط بومی پذیری بودم اما خوشبختانه چیزی نبود حتی از دوستان هم پرسیدم که مبادا بوده و ندیدم. خب تصمیم گرفتم شانس خودم را مجدد امتحان کنم و دوباره ثبت نام کردم و دوباره برنامه ریزی و... که دیروز متوجه شدم اطلاعیه ای در مورد الویت قائل شدن برای جذب داوطلبان بومی شهرستانی بدون جزییات در سایت سازمان سنجش منتشر شده. خب دوست دارم اعلام کنم کاش قوانین نا نوشته یا دیر انتشار را با من هم در میان بگذارید. نمی دانم ولی کاش اگر بومی گزینی ست از ثبت نام افراد با شانس کم ممانعت شود. به همین راحتی، شفاف عمل شود تا عمر و امید به بازی گرفته نشود و فرایند جذب هم راحت تر و بی حاشیه تر پیش برود.

خدا کشتی آنجا که خواهد برد وگر ناخدا جامه بر تن درد

آزمون استخدامی آموزش و پرورشبومی گزینیاشتراک تجربه
یک دانش آموخته کارشناسی ریاضی و کارشناسی ارشد رمز و کد، علاقمند به ریاضیات رو به کامپیوترجات و الگوریتم و برنامه نویسی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید