لطفاً این تصویر را مجسم کنید : شهری هست که در آن تمام موجودات زنده در کنار هم و با هماهنگی زندگی میکنند مزارع و گندم زارهای سرسبز و باغهای غرق گل در بهار و درختان رنگارنگ در پاییز ،هزاران پرنده ای که در فصل زمستان از بوته ها و دانه هایی که سر از برف بیرون آوردهاند تغذیه میکنند .و صد البته در این شهر انسانها هم زندگی می کند .علاوه بر ساکنان دائمی در فصل بهار و پاییز که اوج هجوم پرندگان مهاجر به این شهر است مردم زیادی از جاهای دیگر برای تماشای این مناظر به این شهر می آیند و علاوه بر لذت بردن از منظره ها در رودخانه ها و برکه های زلال و خنک ماهیگیری هم می کنند .
به یکباره افسردگی عجیبی در این منطقه اتفاق میافتد و همه چیز را دگرگون می کند کند ،انگار شیطان در این شهر خانه کرده :پرندگان از بین میروند و دیگر پرنده ای به این شهر مهاجرت نمی کند ،گاو و گوسفند ها می میرند ،انسان ها مریض می شوند و پزشکان از امراض عجیبی که می بینند تعجب می کنند. مرگ های ناگهانی در بین کهنسالان و کودکان ، بچه هایی که مشغول بازی هستند و به یکباره به زمین می غلتند و در عرض چند ساعت می میرند. بهار خاموش شده و پاییز دیگر رنگارنگ نیست . پرندگانی که زنده مانده اند تخم میگذارند اما جوجه ای از آن تخم ها بیرون نمی آید .مردم دیگر نمی توانند حیوان پرورش دهند تمام گیاهان خشک و قهوهای هستند .هیچ جادویی در این شهر اتفاق نیفتاده ،هیچ جنگی و حتی بلای طبیعی در کار نیست .مردم خودشان حیات را در این سرزمین خاموش کردند .این تصویر داستانی است که خانم راشل کارسون بیش از ۵۰سال پیش در کتابش به نام "بهار خاموش" به تصویر کشیده .این کتاب اولین کتابی بوده که برای نشان دادن فجایع زیست محیطی برای مخاطب عام نوشته شده .در آن زمان سم د.د.ت کشف شده بود و در مقیاس وسیع برای مبارزه با آفات استفاده شده بود و بعد از چند سال آثار سوء این استفاده مشخص شد و وقتی فهمیدند که چطور روی حیوانات و گیاهان و انسان تاثیر گذاشته استفاده از آن را ممنوع کردند. این کتاب فجایع را به زبان ساده برای عموم بیان کرد و شروع جنبش های مردمی برای ممنوعیت استفاده از این سم شد.این شهر در آن زمان وجود خارجی نداشت و یک داستان خیالی بود ولی امروز این تصویر برای ما کاملا عادی است و چیزی است که هر روز با آن مواجه هستیم و تقریباً در همه جای دنیا این تصویر وجود دارد.
امروز با وجود اخبار و اطلاعات در مورد مشکلات محیط زیستی تقریباً مطمئن هستیم که هیچ نهادی به صورت جدی به این مسائل نمی پردازد و همه چیز در حد حرف باقی ماند .اگر هم قرار باشد نهادی واقعاً کاری انجام دهد به دلیل اینکه محیط زیست به شدت تحت تاثیر اقتصاد و سیاست است خیلی طول میکشد تا اقدام واقعی انجام شود و خیلی بیشتر طول میکشد تا نتیجه آن دیده شود .بنابراین تنها راه باقی مانده این است که تک تک ما اطلاعات و علم خود را در مورد محیط زیست مان عمیق تر کنیم ،آنها را به دیگران منتقل کنیم تا به صورت یک فرهنگ فراگیر در بیاید و بدون انتظار از مسئولان و نهادهای سطح بالا به عنوان کسانی که برای ادامه حیات محتاج زمین هستیم بتوانیم حداقل از پیشرفت بحرانها جلوگیری کنیم.
بیایید چند بحران شناخته شده را به طور خلاصه مرور کنیم:
۱- تخمین زده شده که از ابتدای سکونت انسان بر روی زمین ( البته از زمانی که تاریخ مدون شکل گرفت ) حدود ۵۰ میلیارد انسان روی این کره زیسته اند. جمعیت انسان هایی که هم اکنون زنده هستند فقط ۱۰درصد کل انسانهایی است که در همه دوران ها زیسته اند و همین ۱۰ درصد باعث بروز بحران هایی با این شدت و در این مقیاس های بزرگ شده اند.
2 -هم اکنون تمام زمین های کشاورزی قابل استفاده در روی زمین زیر کشت هستند و ما به دلیل کمبود غذا زمین هایی که قابلیت کشاورزی ندارند را هم به زور زیر کشت بردهایم و همچنان هم با مشکل کمبود غذا مواجه ایم.
۳ - آب قابل استفاده برای انسان فقط ۳ درصد کل آبهای موجود در جهان است ( در نظر داشته باشید که زمین کره آبی است و نه کره خاکی زیرا دو سوم سطح زمین از آب پوشیده شده و فقط یک سوم آن خشکی است)
حال فقط با توجه به همین سه مورد سعی کنید آینده زمین و انسان را پیش بینی کنید...
محیط زیست چیست؟
تعریف محیط زیست شاید آسانترین ودر عین حال سخت ترین کار باشد .آسانترین تعریف محیط زیست اینست که هر آنچه ما در پیرامون خود میبینیم ،هر آنچه که در آن زندگی میکنیم جزیی ازمحیط زیست محسوب میشود.<محیطی که در آن زیست میکنیم> پس هر آنچه که از صبح تا شب با آن سر و کار داریم با محیط زیست در ارتباط است.
تعریف سخت تر و علمی آن اینست : تمام جانداران و محیطی که در آن زندگی میکنند ( شامل آب –خاک-هوا) و روابط متقابل میان آنها.البته این هم زیاد سخت نبود . قسمت سخت کار نشان دادن دقیق روابط متقابل جانداران با هم و با محیط زندگیشان است که گاهی واقعا غیر ممکن است.پیش از اینکه به تعاریف اجزای محیط زیست بپردازیم بیایید یک مثال دیگر را نیز با هم تصور کنیم :
در محیط زیست هر چیز بر همه چیز اثر دارد و اگر زنجیره ای شروع شد متوقف کردن آن شاید ناممکن باشد این زنجیره را تصور کنید:ما یک ردیف درخت را در جنگلهای شمال خودمان قطع می کنیم تا به جای آن یک آلاچیق بسازیم .نتیجه این کار فقط از بین رفتن آن جنگل نیست .فرض کنید که آن درخت زیستگاه یک نوع پروانه است (اکثر گونه های طبیعت زیستگاه اختصاصی دارند ) .آن پروانه نقش گرده افشانی برای گیاهی را دارد که در منطقه مجاور رشد میکند. دانه های این گیاه خوراک گونه ای پرنده هستند ( تغذیه اختصاصی ) . آن پرنده در فصل تولید مثل به یک منطقه خیلی دور مهاجرت می کند ( مثلاً به شمال آفریقا ) و آنجا تولید مثل می کند و تخم میگذارد.پرندگان شکاری و گوشتخواران کوچک آنجا از تخم های او تغذیه می کنند و پوست تخم ها را در محل رها می کنند .این پوستها تجزیه می شوند و مواد معدنی حاصل از تجزیه وارد خاک شده و خاک منطقه را مناسب برای رویش نوع خاصی از گیاه می کنند که پوشش گیاهی غالب منطقه را تشکیل میدهد و مثلاً آنجا را تبدیل میکند به ساوان .این پوشش گیاهی تعیینکننده اقلیم آن منطقه است.
اگر به هر دلیلی این زنجیره در هر مرحله ای شکسته شود و این تخم ها به هر دلیلی به این زمین نرسند ترکیب شیمیایی خاک آنجا تغییر کرده و گیاهان دیگری در آنجا غالب می شوند و پوشش گیاهی عوض می شود و اقلیم تغییر می کند .پس ما یک ردیف درخت را قطع کردیم تا آلاچیق بسازیم وزیر آن بنشینیم و از طبیعت لذت ببریم اما کل پوشش گیاهی و اقلیم شمال آفریقا را تغییر دادیم این تغییرات روی اقلیم مناطق مجاور هم اثر میگذارد مثل بقیه زنجیره های طبیعی باعث تغییرات در کل کره زمین میشود نه فقط یک استان و نه فقط یک کشور .
به این پدیده اثر پروانهای هم میگویند یعنی یک اتفاق کوچک در یک نقطه از دنیا باعث وقوع اتفاق دیگری در یک نقطه دیگر از دنیا میشود.
این مثال فقط در مورد یک ردیف درخت بود.حالا تغییرات دیگر را تصور کنید : سد سازی،تغییر کاربری اراضی،شهرسازی و معماری...
در یادداشت آینده در مورد اجزای محیظ زیست و نقش هر یک از ما در حفاظت از آن بیشتر خواهم گفت.
منابع :
کتاب بهار خاموش / راشل کارسون
کتاب زمین سیاره زنده/ادوارد کلر و دانیل بوتکین