اینجا خیلی علمی میخوام بگم چه اطلاعاتی لازم دارید تا شغلی که واقعا برای شما مناسبه رو انتخاب کنید
در سال 1900 یعنی حدودا 120 سال پیش کلی مهاجر از نقاط مختلف دنیا به امریکا سرازیر شدند اونها با مشکلات اقتصادی و روانی دست به گریبان بودند و مشکلات بیکاری این مهاجرای عزیز باعث شده بود هر چی جرم و جنایته انجام بدن این جا بود که میزبانهای امریکایی فکر کردن باید یه جوری این بساط رو جمعش کنن پس پارسونز خیرخواه امد و در جهت کمک به مهاجران برای یافتن شغل نظریه خصیصه-عامل رو ابداع کرد که زیر بنای این نظریه بر خودشناسی و شناخت مشاغل بود. همینطور اولین نظریه انتخاب شغل درجهان بود { و اسون ترینشون!}
بریم سراغ نظریه ببینیم پاسونز گفته چطور شغل بیابیم
گام اول : شناسایی شخص
انسانها باهم هم دیگه متفاوت هستند و همین تفاوت باعث میشه یه چیزی برای یه نفر خوب و همونها برای اون یکی بد باشه. پس ما برای شناخت هر فرد نیازمند اطلاعاتی هستیم. پارسونز برای شناخت افراد از مصاحبه استفاده میکرد. قدیما ازمون شخصیت و استعداد و این داستانها نبوده مستقیم از طرف می پرسیدن استعدادت چیه هر چی خودش گفت براش به عنوان خودشناسی نسخه میکردن !
استعداد : یه توانایی فطریه که طبق گفته جناب پیازه دونفر دارای بهره هوشی یکسان رو استعداد از هم متمایز میکنه
پیشرفت : انگیزه رفتن به طرف بالا و در جهت مثبت
رغبت : علاقه زیاد به چیزی داشتن
ارزش ها : یک اعتقاد یا هدف یا فلسفه معنادار مثل وقت شناسی یا خدمت به دیگران
شخصیت : انسانها با ویژگی های ژنتیکی خاصی متولد میشن و بعد محیط زندگیشون به اونها شکل میده به ویژگی های ساخته شده توسط وراثت و محیط شخصیت میگن
مسئله شناخت ویژگی های هر فرد به این راحتی نیست و این عناوین فقط برای اینه که بدونید راجب چه چیزهایی باید تحقیق کنید تا خودتون رو بشناسید
گام دوم : شناسایی مشاغل
اطلاع از بازار کار و اگاهی از نقاط قوت و ضعف مشاغل توی این قسمت بررسی میشه تا بتونیم انتخاب منطقی تری داشته باشیم پس این رو بدونید که صرفا علاقه معیار انتخاب شغل نیست.
پارسونز بهترین الگوی پیشنهادی برای کسب اطلاعات شغلی رو بازدید از مراکز صنعتی و موسسات میدونست ولی الان راه های اسون تری مثل فضای مجازی هست که از شاغلین درحوزه مورد نظرتون به راحتی سوال می پرسید و اطلاعات زیادی در این باره به دست بیارید
و در آخر اگر سوالی دارید میتونید بپرسید ?