حضرت على عليه السلام مىفرمايند:
«امْشِ بِدائِكَ ما مَشى بِكَ
نهج البلاغه، حكمت ۲۷
؛ با بيماريت راه برو و با آن بساز مادامى كه با تو راه مىرود و سازگار است».
شرح:
از اين حديث سه نكته استفاده مىشود:
نكته اوّل:
اينكه انسان نبايد وقتى مريض شد فوراً خودش را آلوده داروها كند بلكه صبر كند تا بدن، خودش را درمان كند و اين مطلب از نظر اطباى امروز مسلم است كه اگر بدن عادت كند به انواع داروها، اين بدن نيروى دفاعى خودش را از دست مىدهد و به تدريج تنبل مىشود و اگر در جايى بيمار شود و آن دارو پيدا نشود جانش به خطر مىافتد؛ روايات در اين باب فراوان است:
رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايند:
«تَجَنَّبِ الدَّواءَ ما احتَمَلَ بَدَنُكَ الداءَ، فإذا لَمْ يَحْتَمِلِ الداءَ فالدواءُ
؛ تا زمانى كه بدنت بيمارى را تحمّل مىكند، از مصرف دارو بپرهيز و هرگاه آن را تحمّل نكرد، آنگاه به دارو روى آور».
امام على عليه السلام مىفرمايند:
«لا يَتَداوى المُسلمُ حَتّى يَغلِبَ مَرَضُهُ صِحَّتَهُ
؛ مسلمان خود را مداوا نكند مگر آنگاه كه بيمارى او بر سلامتيش چيره گردد».
امام كاظم عليه السلام فرموده است:
«لَيْسَ مِن دَواءٍ إلّاوهُوَ يُهيجُ دَاءاً، ولَيْسَ شَيءٌ في البَدَنِ أنْفَعُ مِن إمْساكِ اليَدِ إلّاعَمّا يَحتاجُ إلَيْهِ؛
هيچ دارويى نيست، مگر اينكه خود بيمارى تازهاى را دامن مىزند. براى بدن چيزى سودمندتر از پرهيز جز در آنچه بدن نياز دارد نيست».
در روايات ما گرسنگى و پرهيز را بهترين دارو دانستهاند.
امام كاظم عليه السلام مىفرمايند:
«الْحِمْيَةُ رأسُ الدَّواءِ والمَعِدَةُ بَيْتُ الدّاءِ عَوِّدْ بَدَناً ما تَعَوَّدَ؛
پرهيز، بهترين داروست و معده، خانه امراض است، بدن را مادامى كه عادت مىكند عادت بده»
همان امام همام عليه السلام فرمودهاند:
«لَيْسَ الحِمْيَةُ أنْ تَدَعَ الشَّيءَ أصْلًا لا تَأكُلَه، ولكنّ الحِمْيَةَ أن تَأكُلَ مِن الشَيءِ وتُخَفِّفَ؛
پرهيز اين نيست كه چيزى را اصلًا نخورى، بلكه پرهيز آن است كه از هر چيزى سبك بخورى».
امام على عليه السلام مىفرمايند:
«مَنْ لَم يَحْتَمِلْ مَرارَةَ الدَّواءِ، دَامَ أَلَمُهُ؛
هر كه تلخى دوا را تحمل نكند درد و بيماريش ادامه يابد».
درباره تربت امام حسين عليه السلام هم روايات فراوان است. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه:
«فى طين قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام الشِّفاءُ مِن كلِّ داءٍ وهُوَ الدواءُ الأكْبَرُ
؛ در تربت قبر حسين عليه السلام شفاى هر دردى است و آن بزرگترين دارو است».
نكته دوم:
يك درس توحيدى از اين روايت استفاده مىشود كه خداوند در بدن انسان، يك نيروى دفاعى آفريده است، در خون انسان ذرات سفيدى به نام گلبولهاى سفيد قرار داده كه چندين ميليون آن در بدن قرار دارد و مدافع جسم انسان است كه با ميكروبها جنگ فيزيكى و شيميايى مىكند، گاهى ميكروبها را از خود دور مىكند و مىبلعد كه جنگ فيزيكى است و گاهى سمومى از خود در خون ترشح مىكند و ميكروبها را مىكشد و تعجّب اين كه مىدانند هر ميكروبى با چه سمّى از بين مىرود و با همان سم آن را از بين مىبرند.
اين درس بزرگ توحيدى است كه اگر نيروى دفاعى بدن نبود انسان زنده نمىماند چون از چهار طرف ميكروب مرتباً وارد بدن انسان مىشود، از طريق غذا، آب، هوا و پوست زمانى كه بدن خراش برمىدارد.
بيمارى لاعلاج ايدز نمونهاى از بيمارىهاست كه نيروى دفاعى بدن كه همان گلبولهاى سفيد باشد را از كار مىاندازد تا انسان به انواع بيمارىها مبتلا شود و نهايتش هم مرگ است.
نكته سوم:
يك درس اجتماعى هم از اين حديث استفاده مىشود كه يك جامعه نبايد هميشه از خارج وارد كند چرا كه اين واردات به كشورِ بدن و جامعه، آن را تنبل مىكند و از كار مىاندازد.