ویرگول
ورودثبت نام
Eledah
Eledah
خواندن ۵ دقیقه·۹ ماه پیش

دیزاین‌شناسی | ۲ | قصهٔ تکامل دیزاین

تکامل دیزاین یعنی تکامل نگاه به مشکل انسان های هر زمانه. هر شاخه ای از دیزاین در دوره‌ای خاص برای پاسخ به نیازی خاص رشد کرده است: فراهم شدن زیرساخت تولید انبوه، دیزاین صنعتی را روی بورس می‌آورد. ورود به جامعهٔ پساصنعتی، دیزاین خدمات و تعاملات انسانی را جدی می‌کند. نگرش سیستمی به پدیده‌ها نقش دیزاین محیطی را پررنگ‌تر می‌کند و الی آخر. مرور تاریخ دیزاین -به خصوص در قرن اخیر- داستانی کوتاه از فراز و فرود شاخه‌های مختلف دیزاین در اختیارمان می‌گذارد که همهٔ شاخه‌های مختلف آن را -اعم از گرافیک، طراحی صنعتی، طراحی UI و UX، طراحی رویداد، معماری بنا، سازمان، پلتفرم و...- در نقشه ای جامع کنار هم قرار می‌دهد.

همهٔ شاخه‌های دیزاین همیشه مورد توجه دیزاینرها نبوده‌اند. هر چقدر از قرن بیستم جلوتر می‌آییم، دیزاین از کارهای تجسمی و تولیدی به طراحی رفتار و سیستم کشیده می‌شود. مسألهٔ شخصی‌سازی پررنگ‌تر می‌شود. کارکرد کم اهمیت‌تر می شود و تجربهٔ کاربر اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. شواهد تاریخی هم این قضیه را تأیید می‌کند. شاخه‌هایی مثل طراحی محصول در اوایل قرن ۲۰ با تولید انبوه رشد می‌کنند. طراحی گرافیک هم‌زمان با دیزاین پروپاگانداهای جنگی اوج می‌گیرد. جلوتر که می‌آییم، در اواسط قرن طراحی UX را می‌بینیم که از مطالعات ارگونومی منتج می‌شود. کمی بعد از آن هم معماری سیستم -اعم از سازمان و نرم افزار- با الهام از نظریهٔ عمومی سیستم توسعه می‌یابد و فراگیر می‌شود. ایدهٔ این تکامل را ریچارد بوکانان در مقالهٔ Design Research and the New Learning در قالب چهار ردهٔ اصلی دیزاین تشریح می‌کند. چهار دستهٔ پایین را با الهام از دسته‌بندی او نوشته‌ام.

انواع دیزاین

۱. دیزاین تجسمی/سمبولیک ردهٔ اول و ساده‌ترین نوع دیزاین است. صرفاً سروکارش با ظاهر است. شامل عناصری است که ارتباط اولی‌های میان شیء و انسان برقرار می‌کند. لوگو، پوستر، تایپوگرافی، رابط کاربری، نقاشی، عکاسی آرایش چهره و کلاً مباحث طراحی گرافیکی در این دسته می‌گنجند. خیر اصلی این رده از دیزاین، انتقال پیامی واضح به شکلی زیبا به عدهٔ زیادی از انسان‌هاست.

 نمونهٔ طراحی تجسمی | پوستر جمعیت «دربارهٔ اوتیسم حرف بزنیم» دربارهٔ اهمیت کمک فوری به کودکان اوتیسمی
نمونهٔ طراحی تجسمی | پوستر جمعیت «دربارهٔ اوتیسم حرف بزنیم» دربارهٔ اهمیت کمک فوری به کودکان اوتیسمی


۲. ردهٔ دوم دیزاین صنعتی/فیزیکی است. خروجی دیزاین در قالب یک محصول تجلی پیدا می‌کند که علاوه بر ظاهر، کارکرد هم دارد. انسان‌ها مدام با این اجسام فیزیکی ور می‌روند. پس دغدغه‌هایی مثل ماندگاری، کارایی، خوش‌دست بودن و... علاوه بر زیبایی ظاهری برای خیر رساندن در دیزاین مطرح می‌شوند. در این رده شاخه‌هایی مثل طراحی بسته‌‌بندی، طراحی میز و صندلی، طراحی موتور ماشین و... حضور دارند.

 نمونهٔ طراحی صنعتی | چپ: ماشین حساب طراحی شده توسط دیتر رمز (دیزاینر مشهور) | راست: الهام گرفتن اپل از این دیزاین مشهور
نمونهٔ طراحی صنعتی | چپ: ماشین حساب طراحی شده توسط دیتر رمز (دیزاینر مشهور) | راست: الهام گرفتن اپل از این دیزاین مشهور


۳. دیزاین خدماتی و طراحی رفتار ردهٔ سوم دیزاین است که به تجربهٔ کاربر می‌پردازد. خروجی این رده، پروتکل‌های رفتاری خاصی است که کاربر در هنگام مواجهه با سازمان، جسم یا نرم افزار حس می‌کند. آن «حس خوب» که از تعامل با یک شرکت حرفه‌ای یا سیستم عاملِ روان یا انسانِ سرزنده حس می‌کنیم، حاصل طراحی جزئی‌ترین و دقیق‌ترین تعاملات برای کاربر است. این سطح از تعامل تنها زمانی ممکن می‌شود که دو ردهٔ قبلی -اجسام و نشانه ها- در نظم کامل با رفتار تنظیم شده باشند. UX خوب بدون UI خوب بی‌معنی است. یک نمونه از اجرای عالی این رده، طراحی تعامل برای سیستم عامل iOS است که کاملاً روان و منطبق با رفتارهای دست انسان با اجسام فیزیکی طراحی شده است. طراحی UX، طراحی رویداد، تعیین چارچوب تعاملی کادر خدماتی با مردم و... از جمله دیزاین‌های رفتاری و خدماتی هستند.

 نمونهٔ طراحی رفتار | الهام گرفتن حرکت المان‌ای رابط کاربری از پرتاب کارت در دنیای واقعی
نمونهٔ طراحی رفتار | الهام گرفتن حرکت المان‌ای رابط کاربری از پرتاب کارت در دنیای واقعی


۴. ردهٔ پایانی، دیزاین سیستمی یا دیزاین محیطی است. این رده با رشد نگاه سیستمی در اواسط قرن بیستم گره خورده و پا به پای آن رشد کرده است. ایدهٔ اصلی سیستم، هماهنگی اجزا در راستای تحقق یک «کل منسجم» است. در سه ردهٔ قبلی، کاربر همیشه بر خروجی دیزاین محیط بود. مثلاً کاربر پوستر را می دید، ساعتش را تنظیم می کرد، با گوشی تلفن خودش تماس می گرفت و الی آخر. اما در ردهٔ پایانی خروجی دیزاین است که بر کاربر محیط می شود. سیستم محل و ساختاری است که امکان تعامل های مختلف را برای کاربر مهیا می کند. مثل ایستگاه های مترو، ساختار یک سازمان یا معماری یک سیستم‌عامل. در این رده نوعی یکپارچگی میان تمامی اجزای پیشین مورد نیاز است. هماهنگی و هارمونی میان عناصر گرافیکی، اشیاء و تعاملات یک روح کلی برای کل سیستم می‌سازد و جهتش را مشخص می‌کند.

 نمونهٔ طراحی سیستمی | اشارهٔ تبلیغاتی فولکس واگن به اهمیت کارکرد اجزا بر کلیت سیستم
نمونهٔ طراحی سیستمی | اشارهٔ تبلیغاتی فولکس واگن به اهمیت کارکرد اجزا بر کلیت سیستم


نقشهٔ تکامل دیزاین

نسبت رده‌های مختلف با هم، به شکل دایره‌های تو در تو است. دیزاین صنعتی از عناصر تجسمی استفاده می‌کند؛ طراحی خدمات بدون در نظر داشتن عناصر فیزیکی و بصری ناممکن است؛ طراحی سیستم هم بدون لحاظ کردن رفتارها، اجسام و تصاویر ممکن است ناقص بماند. سیر تکامل دیزاین نشان می‌دهد که این فرایند از نقوش روی دیوار کم کم رشد کرده و کم کم وارد فضای اجسام فیزیکی شده است. بعد از آن هم در تعاملات انسانی نقش‌آفرینی کرده و حالا هم در سطوحی بالاتر از انسان‌ها و در لایهٔ ساختار مشغول انجام خیر آن هم به شکل جمیل است.


حالا که انواع دیزاین را می‌شناسیم، نوبت به چگونگی فرآیند دیزاین می‌رسد. شاخه‌های مختلف دیزاین ممکن است ادبیات متفاوتی داشته باشند؛ اما همهٔ آن ها در اصول پایه‌ای با هم مشترکند. یکی از این اصول پایه، چگونگی ترکیب اجزاست. آیا بهتر است مثل بلوک‌های لگو تک‌تک اجزا را کنار هم بگذاریم تا به محصول نهایی برسیم یا اینکه راه دیگری هم برای ساختن وجود دارد؟ در متن بعدی که هفتهٔ بعدی منتشر می شود، دربارهٔ پاسخ به این سؤال و مرور الگوهای اصلی دیزاین (مستقل از نوع) می‌نویسم.


“Design is not just what it looks like and feels like. Design is how it works.”

― Steve Jobs


دیزاینطراحی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید