فیروزه جزایری(دوما)
متولد آبادان بود که به واسطه شغل پدر که مهندس شرکت نفت بود و بورسیه شد مدت دو سال در آمریکا بود، و سپس مدت کوتاهی به آمریکا برگشت و قبل از انقلاب سال 57 برای همیشه به آمریکا مهاجرت کرد.
خانم جزایری از یک لحن بسیار شیرین و پر از طنز دربارۀ اتفاقات دوروبرش صحبت میکند، اما برای کسانی که با معزل مهاجرت در میان اطرافیانش روبرو باشد کاملاً با گوشت و پوست و خونش این طنز گزنده، کمی دردناک را حس میکند.
مشکل زبان ندانستن ایرانیها، توهم خود بزرگ پندارنمایی آنها و افتخار به تمدنی که خیلی هم نمیشناسندو استفاده از فرزندانشان برای حل مشکلات بزرگسالان و ... از ریزمسایلی است که در آثار فیروزه جزایری میتوان یافت .
تازه ترکیب این مشکلات با یک ازدواج بین المللی با فردی فرانسوی و ممزوج نمودن تعلقات دو طیف متفاوت فرهنگی و ارایه آن به صورت نماد بیرونی خانواده آمریکایی نیز از دیگر جنبه های داستان های کوتاه و شیرین خانم جزایری است .
به شخص معتقدم هر ایرانی که میخواهد مهاجرت کند، کتاب های خانم جزایری را بخواند تا اقلاً با دید بازتری این اقدام را انجام بدهد .
دو کتاب لبخند بی لهجه و عطر سنبل،عطر کاج دو کتابی بودند که باعث آشنایی من با این نویسنده صاحب سبک و طنزپرداز شد .