این کتاب جز ادبیات کودک و نوجوان هست اما مثل کتاب بادام ، البته خیلی ساده تر از اون هست ، خوندنش برای بزرگسالان ضرری نداره و سرگرم کننده هست .
کتاب از زبان پسر بچه ای به نام جیـسون هسـت که همراه با پدر و مادر و خواهر کوچکترش در آمریکا زندگی می کنن . این خانواده شرایط مالی مساعدی ندارن و همین باعث شده که در برهه ای از زمان بی خانمان بشن و در ماشین شون زندگی کنن . الان دوباره قراره اون اتفاق بیفته و جیسون از این بابت خیلی ناراحت هست .
من بیشتر از این در مورد جزییات و ماجراهای داستان صحبت نمی کنم که اگر دوست داشتید کتاب رو مطالعه کنید ، داستان لو نره .
جیسون در طول داستان نسبت به اعضای خانوادش ، حیوون خونگی شون ، دوستاش ، مدرسه و حتی شرایطی که در اون قرار دارن ، احساسات متفاوتی رو تجربه میکنه و همین احساسات موضوع اصلی کتاب هستن .
کتاب میخواد به ما بگه که بچه ها هر چقدر هم که ما فکر کنیم کوچیک هستن و چیزی رو متوجه نمیشن اما کاملا شرایط متفاوت رو درک میکنن ، احساسات والدین شون رو متوجه میشن ، مشکلات رو میفهمن و حتی نگران میشن . پس اگر ما به عنوان والد توی شرایط سختی بودیم باید به این نکته توجه داشته باشیم که هر چقدر بخوایم وانمود کنیم که اوضاع خوبه باز هم بچه ها متوجه مشکلات ما هستن و این باعث ناراحتی و نگرانی اونا میشه ، پس خیلی بهتر هست که با بچه ها در این مورد صحبت کنیم و چیزی رو ازشون پنهان نکنیم چون همین پنهان کردن موضوع باعث استرس و نگرانی بیشتر برای بچه ها میشه و پیش خودشون فکرهای زیادی میکنن . اما اگر ما واقعیت رو به اون ها بگیم حداقل اش اینه که دچار فکر و خیال های مختلف نمیشن و میدونن اصل قضیه چی هست .
ما میتونیم مشکلات رو به زبان ساده برای بچه ها تعریف کنیم و اونا رو در جریان بزاریم و بعد بهشون بگیم که برای حل این مشکل ما داریم تمام تلاش خودمون رو می کنیم . حتی بهتر هست به پیشامدها و تغییراتی که ممکن هست در اثر این مشکلات در زندگی مون پیش بیاد فکر کنیم و پیش بینی کنیم که چه تاثیراتی در زندگی بچه ها ممکن هست بزاره و بعد در مورد این پیشـامدها با بچه ها صحبت کنیم که اونا بدونن ما به فکرشون هستیم ، نگرانی هاشون رو درک می کنیم و داریم تلاش مون رو برای رفع این موارد می کنیم ، بچه ها کمی آروم میشن و از استرس و نگرانی شون کم میشه .
نکته دیگه ای که این داستان به ما یاد میده ، این هست که در رابطه با افکار و نگرانی هامون باید با اعضای خانواده و دوستامون صحبت کنیم . چون درد دل کردن و صحبت از نگرانی ها تا حدودی استرس رو کاهش میده . البته این کتاب چون برای گروه کودک و نوجوان هست داره خطاب به اون ها این توصیه ها رو می کنه . برای ما بزرگترها شاید چندان کاربردی نباشه . ما خیلی وقت ها نمی تونیم در مورد افکار و احساساتمون با بقیه صحبت کنیم چون ممکن هست باعث بروز مشکلات بیشتری برای ما بشه .
برای بچه ها صحبت از افکار و احساسات واقعی شون راحت هست البته به شرط این که سرکوب و بازخواست نشن یا برخورد بدی باهاشون نشه اما این قضیه برای بزرگترها خیلی سخت هست . ما بزرگترها نمیتونیم راحت همدیگه رو درک کنیم ، خیلی راحت همدیگه رو قضاوت می کنیم یا همدیگه رو زیر سوال می بریم .
در کل هدف اصلی این کتاب این هست که ما باید بچه ها رو جدی بگیریم ، بهشون احترام بزاریم و در مسائل مهم خانواده که ممکن هست در زندگی بچه ها هم تغییرات چشمگیر به وجود بیاره ، بچه ها رو شرکت بدیم .