الهام نعمت الهی
الهام نعمت الهی
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

کتاب انجمن شاعران مرده از ان . اچ . کلاین بام

این عکس کتابی هست که من دارم
این عکس کتابی هست که من دارم

ماجرای کتاب در یک دبیرستان پسرانه ی سطح بالا به نام ولتون اتفاق می افتد . قوانین خشک و بسیارسخت گیرانه ای وجود دارد و بیشتر شبیه به یک مدرسه ی نظامی هست تا یک دبیرستان پسرانه . رابطه ی بین شاگردان و معلمان مدرسه کاملا رسمی و خشک هست . بعضی از شاگردان برخلاف میل خود و بنا بر خواسته ی والدین شان در این مدرسه تحصیل می کنند . از صحنه های ابتدایی داستان که در مورد جشن بزرگداشت صدمین سالگرد تاسیس مدرسه است ، می بینیم که والدین چقدر به فرزندان خود که در حال تحصیل در این مدرسه هستند ، افتخار می کنند و خوشحال اند ، در صورتی که بعضی از بچه ها از بودن در این مدرسه راضی نیستند و به خودشان افتخار نمی کنند .

معلم جدیدی به نام آقای کیتینگ برای تدریس درس ادبیات انگلیسی به مدرسه وارد می شود . آقای کیتینگ برخلاف سنت های مدرسه عمل می کند . با بچه ها رفتاری صمیمی و دوستانه و برخلاف قوانین و سنت های مدرسه ، دارد .

پیش از ورود آقای کیتینگ به مدرسه ، بچه ها طبق قوانین و دستورالعمل های موجود ، بدون هیچ گونه اظهار نظری ، عمل می کردند . مجبور بودند حجم زیادی از درس های سخت و متنوع را حفظ کنند ، بدون این که بفهمند این درس ها در آینده چه کاربردی برای آن ها دارد . خیلی از درس هایی هم که همه ی ما توی دوران دبیرستان و دانشگاه خوندیم کاربردی برامون نداشته و درواقع هیچ چی یاد نگرفتیم ، در صورتی که میشد حداقل توی مدرسه بهمون مهارت هایی رو یاد بدن که توی زندگی واقعی و جامعه به دردمون بخوره ، چیزهایی مثل مهارت گفتگو ، تعامل ، همدلی ، اعتماد به نفس ، باارزش بودن ، تلاش کردن ، تسلیم نشدن و ..... اگر این چیزها رو بهمون یاد میدادن خیلی خیلی زندگی بهتری داشتیم .

بچه ها نمی توانستند طبق علاقه و سلیقه ی خود رفتار کنند و حتی فعالیت های فوق برنامه شان نیز توسط مدیر مدرسه مشخص می شد . یه جایی از داستان می بینیم که تاد دوست داشت عضو تیم قایق رانی بشه اما مدیر بهش گفت باید حتما بره عضو تیم فوتبال بشه و نمی تونه خودش تیم ورزشی اش رو انتخاب کنه .

اما با ورود آقای کیتینگ تغییراتی به وجود میاد ؛ او از روش های جدیدی برای تدریس استفاده می کنه ، سنت شکن هست ، بچه ها رو مجبور نمی کنه که حجم زیادی از اطلاعاتی که اصلا به دردشون نمی خوره رو حفظ کنن . بهشون درس زندگی میده ، ازشون میخواد چیزهایی رو یاد بگیرن که واقعا براشون مفید هست و در شکل گیری و رشد شخصیت شون موثر هست . ازشون میخواد خود واقعی شون رو نشون بدن و دنبال خواسته ها و علایق شون برن . و دست از عادات تکراری و یکنواختی که به اجبار بهشون تحمیل شده ، بردارند .

کتاب نثر روانی داره و می تونه از اون دست کتاب هایی باشه که سریع خونده میشن . مثل فیلم نامه هست و می تونید صحنه ها رو در ذهن تون به راحتی تجسم کنید .

نکات قابل تاملی در این داستان هست ؛ تفاوتی که والدین بین فرزندانشون میزارن ؛ والدین تاد به برادر بزرگترش بیشتر اهمیت می دادن چون درس خوان و کاملا مطیع و فرمانبردار والدین بود ، تا حدی که به تاد هدیه تولد تکراری دادن و این احساس در تاد به وجود اومد که هیچ ارزشی نداره و والدین اش او را دوست ندارن چون حتی به خودشون زحمت ندادن که یادشون باشه پارسال به بچه چی هدیه دادن .

تحکم والدین بر فرزندان در جای جای داستان دیده میشه ؛ من با فرزند سالاری موافق نیستم اما مخالف این هم هستم که والدین برای همه چیز بچه ها تصمیم بگیرن و بچه هیچ اراده یا قدرت تصمیم گیری نداشته باشه . بچه ها در این داستان در مورد جزئی ترین مسایل مربوط به خودشون باید از والدین پیروی می کردن . نیل دوست داشت عضو گروه تئاتر بشه اما چون پدرش بازی در تئاتر رو یه کار مسخره می دونست ، نتونست این کار رو انجام بده و حتی در پایان مجبور به خودکشی شد . عضویت در گروه تئاتر یک کار خیلی ساده بود ، پدر نیل حتی در این حد هم حاضر نشد کوتاه بیاید و به خاطر علاقه ی پسرش به تئاتر ، تنبیه سنگینی براش در نظر گرفت و میخواست اونو به مدرسه ی نظامی ببره .

و در پایان داستان هم که والدین و مدیر ، بچه ها رو مجبور کردن علیه آقای کیتینگ شهادت بدن .

اما نکته حائز اهمیت ، تغییر رفتار تاد هست . اون که همیشه پسری خجالتی ، کم حرف و کاملا مطیع بود ، در پایان حاضر نشد برخلاف میل خودش و واقعیت عمل کنه ، علیه آقای کیتینگ شهادت نداد ، در مقابل پدرش که همیشه ازش می ترسید ، ایستاد . اعتماد به نفس زیادی پیدا کرد و دیگه یه پسر کم روی خجالتی نبود .

در حال حاضر با رشد فرهنگ و آگاهی افراد نسبت به گذشته ، خیلی کم والدینی پیدا میشن که کاملا بر فرزندان خودشون تسلط داشته باشن اما در زمانی که این داستان نوشته شده ، این موضوع در اکثر کشورهای جهان وجود داشته . همین الان هم خیلی از ماها هستیم که به یه نحوی تحت تاثیر والدین یا معلمین یا یکی از اطرافیان مون ، کارهایی رو توی زندگی مون نتونستیم انجام بدیم یا برعکس . مثلا من خودم دلم می خواست زمان انتخاب رشته دبیرستان به جای رشته ی تجربی برم هنرستان اما خانواده ام موافق نبودن ، صراحتا اینو نگفتن اما به صورت غیر مستقیم مخالفت شون رو نشون دادن و من همچنان بعد از 20 سال از اون زمان دارم حسرت می خورم .


خواندن این کتاب خالی از لطف نیست . حتما اگر این کتاب رو خوندید نظراتتون رو بنویسید .

کتاب خوانیتحلیل کتابانجمن شاعران مردهقبول تغییر
دستیار اجرایی مدیر عامل ، مدیر پروژه ، عاشق کتاب و کتاب خوانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید