پیشنهاد میکنم اگه هنوز سه قسمت داستان سفر به ژاپن، رویایی دست یافتنی رو نخوندید قبل از خوندن این پست، اونو بخونید.
درحالی سفرمو به طور جدی شروع میکردم که لیست بلند بالایی از جاهایی که باید میرفتم و کارهایی که باید میکردم در دستم بود، دوباره نقشه رو باز کردمو برنامه روز به روزم رو مشخص کردم و به راه افتادم.
- توکیوگردی
منطقهی شهری توکیو که شامل توکیو ( پایتخت کشور ژاپن ) و استانهای مجاور آن میشه، با جمعیت حدود 37 میلیون نفر پرجمعیتترین منطقهی شهری و شلوغترین نقطه تو جهانه توکیو مقصدی بسیار پرانرژی، جذاب و باورنکردنی ایه ، جاذبه ها و مکان های دیدنی توکیو شامل مناطق و محله های مختلف، معابد، پارک ها و حتی کافه ها و رستوران هاست حالا نگاه ای از زاویه دید من به همه این مکان ها داشته باشیم:
قبل از هرچیز باید بگم که بهترین و ارزونترین وسیله حمل و نقل توی توکیو قطارهای درون شهری هستش که مجموعاً 13 تا لاین یا خط با 285 ایستگاه دارن و از ساعت 5صبح تا 12 شب هم قابل استفاده هست پس هرزمان به هرگوشه ای از شهر خیلی راحت میشه جابجا شد.
به جرات میتونم بگم یکی از جاذبه های دیدنی توکیو همین ایستگاه های مترو هستش که به درستی نظم، احترام و فرهنگ مردم ژاپن رو نمایش میده، انواع رستوران ها و کافه ها، سوپرمارکت ها و فروشگاه های لباس و لوازم آرایشی، بهداشتی و خلاصه هرچی میخواستی تقریبا توی تمام ایستگاه ها پیدا میکردی، ایستگاه هایی که برای تعویض لاین و رفتن به مسیر مورد نظرت از شدت بزرگی و پیچ در پیچی و یا ازدحام و شلوغی گیج میشدی و البته امکان نداشت سوالی برات پیش بیاد و مامور مترو مشکلتو حل نکنه.
مردم با تیپ های مختلف وارد مترو میشدن، تیپ کاملا رسمی، سنتی، کیمونو یا یوکاتا (همون کیمونوی دم دستی و ساده) پوشیده و تیپ هایی که اصلا نمیدونی تو چه دسته ای قرار میگیرن، خلاصه همه مدل میدیدی
چیزی که اکثرا توی مترو شاهدش بودم این بود که اغلب مردم یا درحال کار کردن با موبایلشون هستند و یا درحال چرت زدن...
خیلی کم پیش میومد که زمانی رو در انتظار رسیدن قطار بگذرونیم، بجز حدودای ساعت 7 صبح، اونم توی ایستگاه Shinagawa که یکی از شلوغ ترین ایستگاه های ژاپن هستش، که البته جوری هنگام ورود و خروج مسافر از قطار شلوغ میشه که ترجیح میدی مسیرت رو عوض کنی البته این اتفاق فقط برای رفتن به برخی از مقاصد میفته اونم در همون ساعت خاص...
اولین محله ای که در توکیو رفتم محله ای بنام Ueno بود تقریبا شمال شهر، جایی که پر بود از غذاهای خیابانی و رستوران های متفاوت و مغازه ها و فروشگاه های همه چی فروشی، محله ای پر از آدم هایی در حال خرید و فروش و گذران زندگی... و برای رسیدن به اونجا کافی بود از ایستگاه متروی بهمون نام خارج بشی
ولی هدف اصلی من رفتن به پارک Ueno بود، که کمتر از 5 دقیقه از اونجا فاصله داشت، پارک عمومی 53 هکتاری که تقریبا مربوط به صد سال پیش میشه و تندیس بسیاری از شعرا، نویسنده ها و فیلسوف ها اونجا قرار داره البته داخل پارک، از موزه هنر ملی و علوم ملی ژاپن هم میتونستیم بازدید کنیم
این پارک نیاز به ورودیه نداره و رایگان هستش
از قسمت دیگه پارک خارج شدیم و پیاده به سمت محله Yanaka راه افتادیم تقریبا 20 دقیقه زمان برد تا به محله ای متفاوت در توکیو رسیدیم جایی که با ذهنیت های ما از شهر توکیو فاصله داشت از ساختمون های بلند و مدرن شیشه ای، از ماشین ها و دنیای جدید خبری نبود انگار وارد یک شهر دیگه شده بودی در حالی که در قلب توکیو با یه محله ای که حال و هوای قدیمی و کلاسیک خودش رو حفظ کرده روبرو بودی خیابانی که دورتا دور فقط مغازه های قدیمی بود و توریست هایی که در حال عکاسی بودند و مردم شهر هم که همچنان درحال خرید و رفت و آمد...
در همین بین چشمم افتاد به رستوران ایرانی به سبک سنتی که هموطن تبریزیمون صاحب اونجا بود، دعوت کرد که داخل بریم و ازمون پذیرایی کرد. جالب بود که در همان زمانی که ما اونجا بودیم ژاپنی های زیادی به این رستوران میومدند و جالب تر اینکه همشون هم بشدت جذب غذاهای ایرانی میشدند.
از رستوران اومدیم بیرون و به قدم زدن تو کوچه پس کوچه های یاناکا ادامه دادیم با اینکه خلوت نبود اما از هیاهوی توکیو بدور بودی، آرامش بود، انگار توی یه روستا یا شهر کوچیک قدم میزدی، با آدم های زیاد اما اغلب صامت....
یکی از مهمترین چیزهایی که هرکسی باید توی توکیو چه بسا ژاپن تجربه کنه اینه که از غذاها و خوراکی هاش حتما تست کنه البته اینم بگم یجورایی کنترل خودت دربرابر اون همه خوراکی های مدل به مدل و ظاهرا خوشمزه و با عطر و بویی که تو کل مسیر پخشه کار سختیه و کلا صرفه جویی در هزینه های خورد و خوراک توی ژاپن یه جورایی نشدنیه و حالا من که تو اون لحظه وسط این داستان بودمو به هر سمت نگاه میکردم یا مغازه ای پر از خوراکی های خوشمزه و متفاوت می دیدم یا یه بنده خدایی رو درحال خوردن همون خوراکی ها
خلاصه نمیشه ژاپن بری و اونیگیری ( کوفته برنجی ژاپنی ) نخوری، خیلی توی فیلم ها، سریال ها و انیمه های ژاپنی دیده بودم و همیشه دوست داشتم امتحانش کنم که بالاخره مغازه ای در همون محله یاناکا دیدم که صرفا فقط اونیگیری درست میکرد و میفروخت و منم تستش کردم.
و اما مقصد بعد...
محله معروف و دیدنی Asakusa (آساکوسا) در شمال شرق توکیو، محله ای که میشه روزها به اونجا رفت و هربار یک چیز جدید و مکان متفاوت دید، جایی که تقریبا برمیگشتی به ژاپن چند صد سال پیش ...
اولین چیزی که باهاش برخورد کردیم نینجاهایی بود که با jinrikisha ( ریکشا یا گاری هایی که نینجاها با نیروی خودشون راه می بردند) محله رو به توریست ها نشون میدادن، توریست ها اکثرا ژاپنی بودند و از شهرهای دیگه کشور به اونجا اومده بودند و اغلب برای اینکه خیلی توی اون فضا قرار بگیرن کیمونو پوشیده بودند و همراه نینجا ها و سوار بر گاری ( ریکشاو ) به آساکوسا گردی می پرداختند، برای اطلاعات بیشترتون بد نیست بدونید هزینه این تور نیم ساعته با ریکشا، برای دونفر 9000 ین یا تقریباً 85 دلار هست.
همینجور که محو دختران و پسران جوان با استایل کلاسیک و قدیمی شده بودم، چشمم به مرد میانسالی افتاد که بی تکلم و بدون کوچکترین تکانی گوشه دیوار ایستاده بود وقتی دقت کردم متوجه شدم، ورژن ژاپنی تکدی گری هستش و این مرد هم با رعایت احترام کامل ( با توجه به نحوه نگه داشتن کاسه گداییش که دقیقا مطابق با احترام مخصوص ژاپنی هاست ) درحال گدایی کردن بود.
مهمترین و محبوبترین جاذبه دیدنی این منطقه، معبد بودایی Sensoji (سنسوجی) هستش که قرن هفتم میلادی ساخته شده و توی جنگ جهانی دوم هم کلی تخریب شد اما بخاطر اهمیت و علاقه مردم ژاپن به این معبد، دوباره بازسازی شد برای رسیدن به این معبد ضمن عبور از دروازه اصلی بنام دروازه رعد باید از خیابانی نه چندان عریض و به طول 200 متر بنام خیابان Nakamise که بیشتر به بازار شباهت داشت عبور میکردیم، خیابانی که با وجود طویل نبودن اما گذر از آن حداقل نیم ساعت طول می کشید اونم بخاطر تماشای مغازه های صنایع دستی، لباس های سنتی، انواع خوراکی های متنوع و غیره.
داخل حیاط معبد زیارتگاه کوچکی بنام Ema وجود داره ( که البته اکثر معابد در ژاپن این قسمت را دارند) که مردم آرزوهای خودشان رو بر روی لوح های چوبی می نویسند و به امید برآورده شدن، اونجا آویزان میکنند، همچنین در همان فضا حوضچه هایی بنام حوضچه تطهیر قرارداره که دست و صورتشون رو طبق آداب خاصی با اون آب می شستند و کمی از آن را بصورت نمادین می نوشیدند ( و البته بلافصله از دهان خارج میکردند.)
در کنار این معبد یک پاگودای (معبد برجمانند هرمی) پنج طبقه هم وجود دارد که محل نگهداری خاکستر بوداست... همین باعث اهمیت این مکان شده .
از درب دیگر معبد خارج شدیم و به سمت خیابان Hoppy street راه افتادیم خیابانی که بیشتر برای استراحت مناسب هست و بهترین بارها و رستوران های ارزان رو اونجا می تونستید پیدا کنید , و البته تماشای مردم هم در اون فضا حس جالبی بود
از همانجا پیاده راهی برج Skytree دومین برج بلند دنیا، برج مخابراتی و تلویزیونی به ارتفاع 634 متر، شدیم برای رسیدن به برج باید از رودخانه معروف سومیدا Sumida گذر میکردیم رودخانه ای 2 کیلومتری که از نظر ژاپنی ها بخاطر تاریخچه معنوی ای که داره مقدس هستش.
داخل برج مثل خیلی از برج های دیگه دنیا، آکواریوم بزرگی وجود داره بنام آکواریوم سومیدا که با پرداخت 2300 ین ( تقریباً 20 دلار) میشه ازش دیدن کرد همچنین یکی دیگه از بخش های داخل برج، مرکز خرید بزرگ سولاماچی (Solamachi ) هست که نه برای خرید بلکه برای تماشا و تفریح و دیدن مد های ژاپنی جای خیلی خوبیه....