همیشه شروع برام خیلی سخته ولی کافیه شروع بشه، تا به نتیجه نرسم رهاش نمیکنم ازش دست نمیکشم.
سعی کردم اینجا راحت و بی پرده بنویسم "هر آنچه از دل برآید" تا به پایان قشنگتر و بهتری برسم.
سالی که گذشت، گذشت. با وجود سختی های زیاد و فشار روحی و کاری بالا تونستم تجربه های دل چسبی رو
داشته باشم. خیلی تلاش کردم دمو رو خراب کنم که فقط بهم کلاس ندن ولی روزی که نتیجه اش اومد گفتن شما تیک accepted رو گرفتی. این شد که تجربه تدریس داشته باشم اونم با پسرای سرتق ابتدایی ، سر و کله زدن با اونا با وجود شیطنتشون، شیرین بود واسم، منتظر بودم که روز فرد بشه تا ببینمشون.
رفتن به مسافرتی که خیلی یهویی شده بود ولی بهترین سفری بود که داشتم بازم باید تجربه ش کنم.
"بسیار سفر باید تا پخته شود خامی".
همیشه از ورزش بدم میومد بدترین زنگ از ابتدایی زنگ ورزش بود نمیدونم چی شد که رفتم باشگاه. شروعش کردم بالاخره.
با همه خوبی ها و ذره ای بدیی هاش تموم شد. ولی میخوام امسالم بهترین باشه واسم. تجربه مهارت های تخصصی که حرفی واسه گفتن داشته باشم.