شماره ششم نشریه اکسیر/تابستان 1400
کیمیا شهبازی/امیرحسن گندمکار زاده
علت ورود به رشتهی شیمی و هدف شما از این انتخاب چه چیزی بود؟
من از طریق کنکور رشتۀ ریاضی وارد رشتۀ شیمی شدم. در آن سالی که من برای کنکور آماده میشدم، در مدرسهای نمونه دولتی مشغول به تحصیل بودم. در محل زندگی ما، مدارس سمپاد و غیرانتفاعی وجود نداشت و ما اصلا خبر نداشتیم که اینچنین مدارسی برای تحصیل وجود دارند و وقتی به دانشگاه وارد شدم، متوجه شدم که من تنها ورودی از یک مدرسۀ دولتی بین همورودیهای خود هستم. سال کنکور، سالی بحرانی برای من بود. من تقریبا بچۀ درسخوان مدرسه بودم و کنکورم را به واسطۀ اتفاقات خانوادگی که برایم افتاد، خراب کردم. این مسئله باعث سرخوردگی من شده بود اما پس از آزمون کنکور، با بررسی شرایط و علاقهمندیهای خود، به این نتیجه رسیدم که شیمی انتخاب خوبی برای من خواهد بود و حتی در صورت کسب نمرات خوب در ترمهای آغازین دانشگاه، امکان تغییر رشته نیز برای من میسر خواهد بود. در ابتدا که وارد دانشگاه شدم در ارتباطگیری با بچهها، به مشکل برخورده بودم. از طرفی من دروس خود را با نمرات بالا، مثل ریاضیات با نمرۀ 19 گذراندم و به انتخاب یک رشتۀ دیگر برای تغییر رشته رسیدم. در این بین، دو رشتۀ مهندسی شیمی و صنایع برای من، گزینههای روی میز بودند. در همان ایام، به این موضوع که چرا رشتۀ شیمی را ادامه ندهم، فکر کردم و به خود گفتم که دنیای امروز، نیاز مبرمی به شیمی خواهد داشت و تصمیم خود را برای ادامۀ تحصیل در رشتۀ شیمی گرفتم. تصمیمی که گرفتم، با علاقه بود و الان که به آن قضیه فکر میکنم، از تصمیم و انتخاب خود خوشحال و خرسند هستم و میتوانم بگویم از این مسیری که طی کردم راضی هستم.
دلیل شما از انتخاب گرایش تجزیه در مقطع کارشناسی ارشد چه چیزی بوده است؟
علاقۀ اصلی من شیمی فیزیک بود و نمراتم در دو درس شیمی فیزیک و شیمی آلی نیز بهتر از درس شیمی تجزیه بود. با این اوصاف، با توجه به زمینۀ ریاضی خود و میل به محاسبات و اعداد و ارقام، از انتخاب شیمی آلی صرف نظر کردم و زمانی که به سراغ کار در محیط شیمی فیزیک پرداختم، از این گرایش نیز صرف نظر کردم و به سمت گرایش تجزیه رفتم.
یکی از اصلیترین دلایل انتخاب گرایش تجزیه، علاقهای بود که توسط سرکار خانم نادری و جناب آقای دکتر باقری در من ایجاد شد. در حقیقت برای من تاثیر بسزایی در انتخاب گرایش تجزیه داشت.
به نظر من، انجام کار موثر درون محیط و در راستای یک گرایش، خیلی در انتخاب گرایش کارشناسی ارشد و دکترا برای بچهها یاریدهنده است و اگر فرایندی غیر از این را پیش بگیرند، شاید به سراغ تصمیم اپلای و مهاجرت تحصیلی بروند. اما اگر پروژههای آزمایشی خود را با جدیت انجام دهند، به بهترین دیدگاه نسبت به این قضیه، دست پیدا خواهند کرد.
در این بین، گاهی سختگیریهای مربوط به پروژههای آزمایشگاهی شاید باعث دلسردی و ناامیدی نسبت به یک گرایش شود، اما چنانکه دانشجویان کارشناسی خیلی خوب روی پروژهها و فعالیتهای خود درون آزمایشگاهها متمرکز شوند، به خوبی میتوانند مسیر مناسب خود را از باقی مسیرها تشخیص دهند.
گرایش شما محض بود و پروژه داشتید. شما دورهی کارآموزی نداشتید؟
خیر. زمان ما فقط دانشجویان گرایش کاربردی، واحد کارآموزی را داشتند و من پروژه را به عنوان واحد اختیاری انتخاب کردم.
توصیۀ شما به دانشجویان کارشناسی برای ورود به بازار کار چیست؟
دورۀ کارشناسی من به طور ویژهای صرف درسخواندن بود و شیوۀ زندگی من به گونهای بود که ساعت 7 صبح به کتابخانه میرفتم و تمامی فعالیت خود را معطوف به درس خواندن میکردم. اما این روند را در دورهی ارشد پیش نگرفتم و سعی کردم متفاوت از قبل عمل کنم. در دورۀ ارشد من به گروهها و تشکلهای دانشجویی پیوستم و سعی کردم ارتباطات خودم را افزایش دهم. اولین پیشنهاد من این است که دانشجویان کارشناسی، صرفا فقط به دنبال درس خواندن نباشند و سعی در افزایش ارتباطات خود با دانشجویان سایر رشتهها داشته باشند که فعالیت در امور دانشجویی، این امکان را به آنها میبخشد.
علاوه بر این، هرچه زودتر تکلیف خود را برای آینده مشخص کنند که آیا با علاقه مسیر پیش روی خود را ادامه میدهند و قرار است بنا بر تجربیات خود از رشتۀ شیمی، به بازار کار وارد شوند یا خیر. به عنوان مثال من دوستی داشتم که تا دکترای شیمی نیز به تحصیل خود ادامه داد اما علاقهای به مسیر انتخابی و رشتۀ خود نداشت. از طرفی، دوست دیگری داشتم که همان ترم 2، به این قضیه پی برد و مسیر خود را تغییر داد و در رشتۀ جدید خود به موفقیت رسید.
به عقیدۀ من، اشخاصی که در یک رشته شاخص باشند، به اصطلاح خودمانی روی زمین نمیمانند و جذب بازار کار میشوند. پس اگر هدف ادامه تحصیل در یک رشتۀ خاص را دارند، با علاقه آن را ادامه دهند و برای رشتۀ خود یک متخصص شوند.
بچههای کارشناسی نیز از دورهی کارآموزی به عنوان یک فرصت استفاده کنند که بتوانند با اتمام تحصیلاتشان جذب محیط و بازار کار شوند. همچنین با مشورت اساتید و استفاده از ظرفیتهای مراکز کارآفرینی دانشگاه و ناحیۀ فناوری دانشگاه صنعتی شریف، میتوانند با محیطهای کاری و نیازهای شغلی بازار کار آشنا شوند.
زمان ما، رشتۀ شیمی به این شدتی که من میبینم، موقعیت شغلی نداشت اما چیزی که امروزه من میبینم، نیاز مبرم به متخصصان و دانشآموختگان رشتۀ شیمی میباشد.
در مورد فعالیتهای دانشجویی و تجربۀ شخصی پیش از این بحث شد، توضیحاتی علاوه بر این دارید؟
فعالیتهای دانشجویی، دنیای دانشجو را بزرگ میکنند و دانشجو را به محیطی فراتر از دایرۀ دانشکده و ارتباط با افراد سایر دانشکدهها میبرد. تعامل در فعالیتهای دانشجویی در سطح دانشگاه باعث ایجاد ارتباط با افراد و دانشجویان سایر رشتهها میشود و با استفاده از این فرصت، میتوان از نظرات و ایدهها و عملکرد آنها در قبال دانشکدۀ خود باخبر و به دنبال پیادهسازی آن در دانشکدۀ شیمی شوید. پس از این لحاظ، به پویایی و کسب تجربه و نتیجۀ موثر در خود و دانشکده، کمک شایانی میکند.
علاوه بر این، دانشجویان فعال در زمینههای غیردرسی، خیلی راحتتر میتوانند صدای خود را در مورد مسائل، مشکلات و در جهت رفع و پیشبرد اهداف دانشکده بیان کنند. در یک کلام اینکه، خنثی نبودن در بحثهای غیردرسی، باعث باز شدن افقهای جدید و کسب تجربههای موثر و کاربردی در زندگی دانشجویی و پسادانشجویی خواهد شد.
چرا دانشگاه صنعتی شریف؟ اگر باز به دوران انتخاب رشته و محل تحصیل کارشناسی باز گردید، دوباره صنعتی شریف را انتخاب میکنید؟
شاید اگر به گذشته باز میگشتم، رشتۀ کامپیوتر را با توجه به گرایش و استقبال فعلی جامعه از دانشآموختگان این رشته، جدای از معیار محل تحصیل، انتخاب میکردم. اما خوب که فکر میکنم، شاید با تغییر رشته و زمینۀ تحصیلی دوباره شریف را انتخاب میکردم؛ زیرا شریف محل انسانهای خاص میباشد و وقتی که در محیط کار مشخص میشود که دانشآموختۀ صنعتی شریف هستید، حساب ویژهای روی شما و توانمندیهایتان باز میشود. البته قابل ذکر است که اگر واقعبینانه نیز به این قضیه نگاه کنیم، به دلیل سختگیریها و شرایط خاص و رقابتی که در صنعتی شریف وجود دارد، بچههای دانشگاه شریف، از لحاظ سطح بینش علمی از سایرین بالاتر هستند و شاید گاهی به علت عدم اعتمادبهنفس، این قابلیت را در خود کمرنگ ببینند.
سختترین درس از نظر شما در دوران کارشناسی چیست؟
سختترین درس برای من کوانتوم بود و زمان زیادی برای فهمیدن مسائل کوانتوم صرف میکردم.
خاطرۀ جالبی از استاد راهنمای خود، جناب دکتر هرمزینژاد، در دوران کارشناسی ارشد دارید؟
استادهای دانشکدۀ ما، از لحاظ سطح علمی، در جایگاه بالایی قرار دارند و از این حیث، نمیتوان معیار و ملاکی جهت بررسی اساتید قرار داد. پس بر همین اساس، اخلاق استاد برای من مهم بود. به علت شناخت قبلی که از دوران کارشناسی با جناب دکتر هرمزینژاد داشتم، تصمیم گرفتم که دورۀ کارشناسی ارشد خود را زیر نظر ایشان سپری کنم. از نظر من، دکتر هرمزینژاد از استادترین و خوشاخلاقترین اساتید دانشکده هستند و دو سالی که من در آزمایشگاه ایشان بودم، از این فرصت پیشآمده زیر نظر ایشان، بسیار لذت بردم و از انتخاب خود خوشحال هستم؛ چون بچههای دورۀ کارشناسی ارشد حین تحصیل این دوره، کشمکش زیادی با استاد راهنمای خود دارند و استاد راهنمای دورۀ ارشد، یک نوع وظیفۀ پدر بودن نیز در حق دانشجو دارد، به گونهای که تمرکز استاد صرفا روی درس و پروژه نیست و واقف بر سایر مسائل شخصی دانشجو نیز هست که دکتر هرمزی نژاد، از این حیث برای بنده، نقش یک پدر را علاوه بر استاد، ایفا کردند.
خاطرۀ جالبی از دوران تحصیلتان دارید؟
یکی از جالبترین اتفاقهای ما در دوران ارشد میتینگهایی بود که توسط دکتر هرمزینژاد در کافههای دانشگاه برگزار میشد. واقعا اوقات بسیار خوشی بود. همچنین به یاد دارم که یک سری در آزمایشگاه خانم نادری قرار بود من طول موج را جلو و عقب کنم اما آنقدر دستپاچه شدم که خودم جلو و عقب میرفتم.
با توجه به فعالیت شما در شرکت دارویی نانوالوند چه چیزی آن را متمایز میکند؟
ما زیرمجموعۀ سیناژن هستیم. برای من جو پویا و فعال که تفاوت سنی افراد کم و کار تیمی مهم باشد اولویت بود.
مسئولیت شما در این شرکت چیست؟
من کارشناس تحقیق و توسعه (R&D) داروهای تزریقی هستم. در واقع ما وظیفۀ فرمولهکردن داروها را بر عهده داریم و آزمایشهای آن را تعیین میکنیم. سپس بچههای QC راه حل پیشنهادی ما را آزمایش میکنند و اگر مشکلی نداشت وارد فاز تولید میشویم.
بزرگترین مشکل کاری شما چیست؟
در هر قسمتی مشکلی پیش آید ما مسئول هستیم و مسئولیتپذیری خیلی بالایی نیاز داریم.
تصور کنید یکی از دانشجویان شریف بخواهد وارد شرکت نانوالوند شود، به نظر شما مهمترین ویژگیهای آن فرد برای انتخابش چه چیزهایی میتواند باشد؟
کار بلد بودن خیلی لازم است. البته چون عنوان شریف را به همراه دارید، مسیر آسانتری پیش روی شماست اما اگر با دستگاهها و نرمافزارها آشنایی پیدا کنید خیلی به شما کمک میکند. به عنوان مثال کلاس کمومتریکس دکتر پرستار را حتما شرکت کنید!
مهمترین نرمافزارهایی که لازم هست بلد باشیم؟
اکسل را خیلی خوب بلد باشید در حدی که حتی بلد باشید کد بزنید. متلب را جدی بگیرید. گزارشکارهایتان را نیز جدی بگیرید!
سخن پایانی؟
زودتر تکلیف خود را مشخص کنید. منظورم این است که جرئت تغییر داشته باشید و فکر نکنید که اگر همه ارشد خواندند، من نیز باید بخوانم یا اگر همه اپلای کردند من نیز باید بکنم!