الیزابت رضایی
الیزابت رضایی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

وقتی قیمت ماشین معلوم نباشد مراقب کلاهبرداری از نوع جک زدن ماشین باشید!


از گفتگوهای خانوادگی این روزها خسته شدم. به نظرم کرونا به همه ما اثبات کرد که چقدر نهاد خانواده نمی‌تواند هسته‌ای پویا برای گسترش انرژی جوانی باشد. در یک سال اخیر که کرونا اومده من دوتا رویکرد می‌تونستم داشته باشم یا اینکه انزوا پیشه کنم و یا در یک همزیستی مسالمت‌آمیز بروم و از گفتگوهای آن‌ها آنچه که جذاب به نظرم می‌رسه در حد فهمم دستچین کنم.

واقعیت اینکه اول مسیر انزوا رو پیش گرفتم ولی از جایی به بعد حس درجا زدن کردم و یک موردی رخ داد که من از انزوا بیرون کشیده شدم!

خانواده تصمیمی‌گرفت ماشین جدیدی بخرند. این تصمیمی‌ برای من از این نظر جذاب بود که فکر کردم خرید ماشین جدید سبب می شود تا ماشین فعلی به من برسد. حالا از اینجا به بعد قضیه ماشین خریدن من را می‌خوانید. داستان اینکه چطور با برداشتن قیمت کلاه برداری به دامن خانواده ما افتاد.

داشتند ماشینِ ما را جلوی خودمان جک می‌زدند!

همه چیز زیر سر قیمت و طمع است!

قبل از اینکه برویم سراغ داستان جک زدن ماشین و با همدیگه این روش کلاهبرداری را مورد بررسی قرار دهیم یک نکته را به شما یادآوری می‌کنم و آن اینکه هر جایی که قیمت معلوم نیست همواره احتمال کلاهبرداری را بدهید. اگر بپرسید چرا در ابهام قیمت‌گذاری احتمال کلاه‌برداری بیشتر می‌شود؟ باید به شما بگویم که در مبهم بودن قیمت، به طور مثال قیمتِ ماشین دو فاکتور وارد می‌شود که سبب افزایش احتمال کلاهبرداری می‌شود: اول اینکه، طمع به سراغ فروشنده می‌آید و او می‌خواهد ماشین خود را با قیمتی بالاتر از عرف بازار بفروشد فاکتور دیگر فرصت جویی کلاهبردار است. کلاهبردار از آنجایی که طمع فروشنده را حس می‌کند به سراغش می‌رود و او را طعمه نقشه خود می‌کند.

در چنین مواقعی که قیمت کالا مبهم است باید دو چندان مراقب بود. حال بیایید به بررسی روش شایع کلاهبرداری در خرید و فروش ماشین، که همان جک زدن ماشین است بپردازیم. ای کاش مسئولین اینقدر دنبال این نباشند که قیمت‌ها برداشته شود.


داستان جک زدن ماشین از کجا شروع می‌شود؟

ماجرا از اینجا شروع می‌شود که شما قصد می‌کنید ماشین خود را بفروشید و طبق دیدن قیمت ماشین در دیوار متوجه می‌شوید که عرف بازار در مورد ماشین‌تان می‌گوید قیمت آن چیزی مابین مثال ۲۵۰ تا ۲۷۰ میلیون تومان است.شما ماشین را آگهی می‌کنید تا با همان ۲۷۰ میلیون بفروشید. هر کس زنگ بزند شما می گویید ۳۰۰ کمتر نمیدم. بعد از ثبت آگهی رایگان در دیوار، تماس‌ها شروع می‌شود، از آنجایی که عرف بازار را شکسته‌اید تماس‌های کمی‌خواهید داشت ولی با این حال چند نفر تماس می‌گیرند و علاوه بر پرسیدن چند سوال تقاضای تخفیف می‌کنند که خب شما رد می‌کنید، از این بین دو سه نفر تقاضای دیدن ماشین را می‌کنند، دو نفر اول بعد از بررسی ماشین، آن را مثال ۲۲۰ میلیون قیمت می‌دهند که طبیعتا شما نمی‌پذیرید و معامله‌ای جوش نمی‌خورد. اما نفر سوم که عموما تنها نیست بعد از بررسی اولیه بدون اینکه صحبت از قیمت بکند از ماشین خوشش می‌آید و به شما می‌گوید که می‌شود با یکدیگر دوری بزنیم. شما که این حق را برای او قائل هستید به او اجازه می‌دهید و همراه با همرانش سوار ماشین می‌شوید.

او در هنگام رانندگی به طرز عجیبی شروع به تعریف کردن از ماشین می‌کند.

ماشالله چه موتوری داره، شما دکترین؟ این ماشینیه که حتما زیر دست یه دکتر بوده، ماشین دارین یا عروسک! از دسته جمالیت است که احتمال بشنوید، فضا جوری ساخته می‌شود که شما احساس بردن می‌کنید و در مورد عیب‌های ماشین حرفی نمی‌زنید.

در چنین فضای مثبتی، آنها می‌خواهند که زود قولنامه نوشته شود. متن قولنامه اینطور نوشته می‌شود که ماشین مالک، به گفته صاحب بی‌رنگ و از لحاظ موتوری کاملا سالم و بی عیب است، آنها یک مبلغ پیش در حدود دو سه میلیون تومان می‌دهند. طبق روال هر قولنامه‌ای هم یک مبلغ جریمه در نظر گرفته می‌شود.

بعد از تست ماشین دردسر شروع می‌شود.

بعد از قولنامه می‌گویند حال برویم برای تست ماشین، از آنجایی که آنها به شما اعتماد کرده‌اند و بدون تست کردن به شما مبلغی پرداخت کرده‌اند شما خود را اخلاقا متعهد می‌دانید که برای تست همراه آنها بروید، در تست رنگ ماشین که پیش یکی از دوستان آنها صورت می‌گیرد، معلوم می‌شود که ماشین رنگ دارد!

در هنگام تست ماشین کلک‌هایی چون دستکاری موتور ماشین یا آب ریختن در باک هم صورت می‌گیرد. خریدار که حق خود را می‌داند تعمیرکار خودش را بالای ماشین بیاورد باهم دست تعمیرکار چند ایراد اساسی روی ماشین می‌گذارد. بعد از بررسی موتوری آن‌ها که می‌خواستند معامله را به خاطر رنگ‌شدگی ماشین فسخ کنند حال دو دلیل دارند، رنگ‌شدگی ماشین و مشکلات عدیده موتوری ماشین!

کلاهبرداری جک زدن رنگ و بوی واقعی می‌گیرد!

افرادی که خوشرو و خندان بودن کم کم، عصبانی می‌شوند و طوری رفتار می‌کنند که شما سر آنها کلاه گذاشته اید. شما را در مقام ظالم قرار می‌دهند و خود در نقش مظلوم بی‌گناه ولی جویای حق می‌روند. (بازی ظالم – مظلوم ریشه تاریخی دارد و یکی از بهترین نمونه‌های آن توسط شکسپیر در جای جای نمایشنامه هملت قابل دیدن است.)

در آن حال و هوا که توسط چهار پنج نفر احاطه شده‌اید و با نگاهی کلاهبردانه به شما نگاه می‌شود، شما خود را زیر فشار زیادی احساس می‌کنید، خودتان را که برنده معامله می‌دانستید حال در جایگاه این قرار می‌گیرید ای کاش با همان قیمت درست می فروختم تا این مسائل پیش نیاید!

در اینجا، آنها دو گزینه رو به روی شما می‌گذارند، یا ماشین را با قیمت کمتری به آنها بدهید یا اینکه مبلغ فسخ را بپردازید!

هر کدام از این دو گزینه را که انتخاب کنید شما باخته اید و کلاهبردارانه به هدف خود می‌رسند. آنها با تهدیدهای بسیار یا صاحب ماشین با پول بسیار کمتری می‌شوند یا اینکه جریمه فسخ را می‌گیرند.

مراقب باشید. من بعد از این ماجراها دیگه با خانواده زیاد معاشرت نکردم چون احساس کردم خیلی خلافکار می‌شم!


فروش ماشینکلاهبرداریقیمت ماشین
جور دیگر زیستن و تغییر را در نوشتن دنبال می‌کنم. روزهایی که نمی‌نویسم برای خودم هات چاکلت می‌ریزم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید