ذهن نوشت های یک چپ دست!·۲ روز پیششب چله آخ؛ تو ...تصمیم کبرینمیخواستم بروم. مثل همیشه بعد قدرتمند درونگرای وجودم هشدار میداد که قراره در معرض قرار بگیری؛ قراره دیده بشی ، حرف کم…
ذهن نوشت های یک چپ دست!·۵ ماه پیشسخنوقتی که روان به زبان رنگ سخن میگوید.ناگهان به ذهنت میرسد که به سراغ کتابچه رنگ بروی. هر رنگی را نمیخواهی، دنبال یک رنگ خاص هستی. ذهنت حسابی…
ذهن نوشت های یک چپ دست!·۲ سال پیشمادرمبیا و عشق را به من برگردان بیا و ببین هر آنچه گفتی و ندانستم را فهمیدم.بیا و بدان که همه نافهمیدنی هایم آگاهی شده است.بیا و ببین چطور با هم…
ذهن نوشت های یک چپ دست!·۲ سال پیشهیس! نگو! یواش!وقتی از کد معنی های این روزها میگویی و یک کودک هشت ساله به تو نگاه میکند و با لبخند فهمیدن میگوید: ((هیس))من این دانستن های زود را نمیدانم.…
ذهن نوشت های یک چپ دست!·۲ سال پیششاید این نباشهتا حالا در مورد همیشگی های زندگیتان جور دیگری فکر کرده اید؟در مورد دوست داشتن ها،علاقه و عادت ها، روابط و دوستی ها،خواسته ها و ...تا حالا ف…
ذهن نوشت های یک چپ دست!·۲ سال پیشفقط با چند گاماولش انکار میکنی... ذهنت قبول نمیکنه ه همین عشقی که تا ۹ شب پیشش بودی و کنارش شام خوردی دیگه نیست.بعدش عصبانی میشی از دنیا و آدمهاش و خودت…
ذهن نوشت های یک چپ دست!·۲ سال پیشگاهی نمیشودسلام. چرا گاهی نمیشود؟برای بقیه میشود و برای تو نمیشود؟میخواهی و میخواهی و باز هم نمیشود.چرا گاهی صبر میکنی و اصرار ...اما نمیشود.بزرگ تر ه…
ذهن نوشت های یک چپ دست!·۳ سال پیشاز سختی های پختن خورشت آلووقتی یکی که دوستش داری عکس کاردستی که دوستش داره را برایت میفرستهسلام. امروز موقع پختن خورشت آلو مامانم گفت اگر یک سیب توی خورشت بریزی خوشم…